نویسنده و گردآورنده:عرفان عبداللهی
مقاله ای از نشریه اندیشه، شمارهی چهارم، دورهی هفتم، تیر 1402
بنگلادش - پنجشنبه ۴ فوریه ۲۰۱۶ - ساعت ۲۰
وقت کاری بانک مرکزی، رو به اتمام است و کارمندان مشغول جمعبندی نهایی حسابها و تراکنشها هستند. پنجشنبه در بنگلادش آخرین روز کاری هفته به حساب میآید؛ به همین جهت کارمندان زیادی در بانک نیستند. ناگهان سیستم بانک ۳۵ تراکنش چند میلیون دلاری را ثبت میکند. کارمندان در نگاه اول مشکوک میشوند اما بعد از بررسی دقیقتر متوجه میشوند تراکنشها از طرف سویفت اجازه تراکنش دارند. سویفت یا انجمن ارتباطات مالی بین بانکی جهانی، یک انجمن تعاونی است که خدمات مربوط به اجرای تراکنشهای مالی و پرداختهای بین بانکی را در سراسر جهان ارائه میدهد. رقم تراکنشها در مجموع، عددی ترسناک است؛ چیزی در حدود ۹۵۱ میلیون دلار!
فردای روز حادثه، بانک مرکزی ایالات متحده (که ارتباطات و همکاریهایی در موضوعات مختلف با بانک مرکزی بنگلادش دارد) اخطارنامهای به بانک بنگلادش در مورد تراکنشهای مشکوک شب گذشته ارسال میکند اما با توجه به این که جمعه، روز تعطیل در بنگلادش است تا روز شنبه هیچ یک از کارمندان و مسئولان بنگلادشی از محتوای نامه باخبر نمیشوند؛ با این وجود، شانس با بنگلادشیها یار است و به کمک بانک مرکزی ایالات متحده و با رهگیری این تراکتشها، بنگلادشیها موفق میشوند ۳۰ تراکنش را مسدود کنند و چیزی در حدود ۸۵۰ میلیون دلار را به بانک برگردانند.
با بررسیهای دقیقتر طرفهای درگیر ماجرا، ردپای یکی از مخوفترین گروههای هکری دنیا در این اتفاقات دیده میشود؛ گروهی تحت عنوان «لازاروس». (لازاروس نام فردی است که در آن داستان معروف، پس از مرگ، توسط حضرت مسیح زنده میشود.)
اعضای لازاروس از یک سال قبل برای این دزدی برنامهریزی کرده بودند و قدم به قدم، به هدف خود نزدیک شدهاند؛ با ورود به سامانه داخلی بانک مرکزی بنگلادش تراکنشها را ثبت کردند؛ سامانه سویفت را هک کرده و برای تراکنشهای خود، اجازهنامه صادر کردند و مقاصد تراکنشهای خود را مشخص کردند؛ مقاصدی مانند بانکهای کوچک، شرکتهای خصوصی یا حتی موسسات خیریه.
در خصوص جزئیات ردیابی و شناسایی تراکنشها میتوان بسیار گفت، اما ترجیح میدهم درباره قدم بعدی لازاروس صحبت کنم؛ خارج کردن پول از سیستم بانکی.
لازاروس برای این کار به سراغ کازینوهای فلیپینی رفت و با کمک این کازینوها، ۵۰ میلیون دلار از پولهای سرقت شده به صورت نقد، در اختیار لازاروس قرار گرفت تا به مقصد اصلی ارسال شوند؛ «کره شمالی»!!
بله! اعضای لازاروس در اصل یک گروه از نظامیان کرهای هستند که از سنین پایین تحت آموزشهای برنامهنویسی و شبکه قرار گرفتهاند تا برای خدمت به کشور و از آن مهمتر، «رهبرشان» آماده شوند. یکی از معروفترین اقدامات این گروه، نفوذ به سرورهای کمپانی فیلمسازی سونی و انتشار اطلاعات این شرکت در سال ۲۰۱۴ بود؛ این اتفاق پس از آن افتاد که سونی فیلمی تحت عنوان «مصاحبه» منتشر کرد که در آن، کره شمالی و مخصوصاً رهبر آن، کیم جونگ اون به شدت مورد تمسخر قرار گرفته بودند.
حال شاید با خود بپرسید که آیا کره شمالی نیازی به این ۵۰ میلیون دلار دارد که خود را برای به دست آوردن آن اینگونه به آب و آتش میزند؟ برای درک بهتر اوضاع، بهتر است دو کره را با هم مقایسه کنیم؛ دو کشور با نژاد، فرهنگ، تاریخ، سنت و زبان مشترک.
سرانه درآمد ملی ناخالص (GNI) در کره جنوبی چیزی در حدود ۴۰ هزار دلار است؛ در حالی که این شاخص در کره شمالی کمتر از هزار دلار است. یک شاخص مهم دیگر، شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) است که اینجا اختلاف دو کشور به شدت مشهود است. تولید ناخالص داخلی کره جنوبی عدد حیرتآور ۱۸۱۱ میلیارد دلار است که این عدد، اقتصاد کره جنوبی را در رتبه دهم برترین اقتصادهای جهان قرار میدهد؛ این در حالی است که هیچ اطلاعات دقیقی از تولید ناخالص داخلی کره شمالی در چند سال گذشته وجود ندارد و آخرین اعداد مربوط به دوران پیش از کرونا میشوند. در سال ۲۰۱۸ تولید ناخالص داخلی کره شمالی ۱۶.۱۲ میلیارد دلار بوده است؛ عددی بسیار وحشتناک برای یک کشور با بیش از ۲۵ میلیون نفر جمعیت.
پس دیکتاتور، مانند همان مثال معروف، به هر گیاه خشکی چنگ میزند تا بقای خود را تضمین کند؛ حال این گیاه خشک میخواهد کارخانهای مرزی در چین برای بیگاری ملت باشد، یا کودکی که در ریاضی استعداد دارد؛ کودکی که دیگر مهم نیست چه رویایی داشته و دوست داشته چه کاره شود.
این اتفاق، یعنی دزدی از بانک مرکزی بنگلادش، یکی از صدها موردی است که لازاروس در سالهای اخیر در آنها دست داشته است. با دنبال کردن اخبار میتوان دید که لازاروس همچنان در حال دزدی، اخاذی و خدمت به دیکتاتوری کره شمالی است. و رمز ماندگاری این گروه و اقدامات آنها، کشور دوست و همسایه و برادر بزرگتر، یعنی چین است؛ به نوعی که حتی مقر اصلی هکرهای لازاروس در شهر دالیان چین قرار دارد و بسیاری از پولهای سرقت شده به کمک دولت چین در اختیار کره شمالی قرار میگیرد. مشخص است که برادر بزرگتر، به خوبی هوای کودک شر و پرسروصدا را دارد!
.
لازاروس تنها یک مثال کوچک از مرام دیکتاتورها و حکومتهای دیکتاتوری است. برای این حکومتها، مردم چرخدندههایی هستند که تنها باید در جهت صلاح و برتری «شخص اول» حرکت کنند. لازاروس سالیانه صدها میلیون دلار برای کره شمالی سرقت میکند اما اوضاع مردم این کشور همانی است که همواره بوده؛ دسترسی به آب سالم، سیستم درمانی و برق تقریباً غیرممکن است و مردم عادی حتی از تهیه غذای فردای خود مطمئن نیستند؛ حکومت مردم را گرسنه، بیسواد و ناآگاه نگه میدارد تا آنان به فکر رفاه و آزادی نباشند. دسترسی به اینترنت آزاد یک شوخی بیمزه است؛ همانطور که مفهوم رسانه آزاد باعث خنده میشود. در رسانههای دولتی هم همه جای دنیا را فقر و بدبختی و فلاکت گرفته است به جز کشور پرافتخار کره شمالی و دوستان نزدیک؛ تمام دنیا دیکتاتور را میپرستند و حرفهایش را با جان و دل میپذیرند. همه چیز در بهترین شرایط ممکن است و هر کس خلاف این را بگوید، دارد «سیاهنمایی» میکنند و بهتر است مقداری ادب شود.
اوضاع و شرایط کره شمالی و دیگر دیکتاتوریهای دنیا، یک نقل قول منصوب به چارلی چاپلین را در خاطرم میآورد که ترجیح میدهم این سخن، آخرین کلام این مقاله باشد.
آیدی تلگرام انجمن رویش دانشجویان علم و صنعت:
?@Rouyesh_IUST