انجمن رویش دانشجویان دانشگاه علم و صنعت
انجمن رویش دانشجویان دانشگاه علم و صنعت
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

?ریشه‌کاوی یک مفهوم: موزه‌‌ها و پرسمان هویت

نویسنده و گردآورنده:علی وثوق‌زاده

مقاله ای از نشریه اندیشه، شماره‌ی چهارم، دوره‌ی هفتم‌، تیر 1402

زندگی‌های گذشته‌ی من، هنوز راهِ کارکردن را به من یاد می‌دهند. می‌بینید که آموزنده کجا منزل دارد و منزل او را هیچ کدام از این محققان سرگردان‌مانده نمی‌توانند پیدا کنند؟

نیما یوشیج

۱۵ اردیبهشت ۱۳۳۴

بحران‌های هویتی، آدمی را به شناخت بنیان‌های تاریخی و فرهنگی خویش سوق می‌دهد. انسان در پاسخ به هویت فردی‌اش گزیری از پرداخت به هویت جمعی‌اش ندارد، و این دو رابطه‌ای ناگسستنی با هم دارند. این موجود «سرگردان عرصات دوزخ»، برای بازیافت ریشه‌های وجودی‌اش به چیزهایی گوناگون چنگ می‌زند که شامل کتاب‌ها و موزه‌ها می‌شوند. کتاب‌ها ما را به درون‌کاوی دعوت می‌کنند و سیر تغییرات را برای‌مان نمایان می‌سازند. موزه‌ها نیز این سیر را تجسم می‌بخشند و رد پاهای باقی‌مانده در این زیست چند هزار ساله را به نمایش می‌گذارند. این رد پاها دارای اهمیتی سِتُرگ‌اند، چرا که هویت آدمی، تنها در وجودش متمرکز نشده و در تمامی ابزارها و هنرها و چیزهایی که دوست دارد، خرد شده است. پس برای شناخت بهتر آدمی و پی بردن به هویتش، باید این رد پاها را به دقت وارسی نمود تا بتوان تکه‌های این پازل هویتی را کامل کرد، تا بتوان تعریفی به‌دست آورد، تا بتوان از این «جزیره‌ی سرگردانی» کوچید. به قول اِنگلس: «تعریف هر چیز، تاریخ آن چیز است». پس برای درک بهتر این هویت و تعریفش، باید سفری تاریخی را در پیش بگیریم. سفری که در این نوشتار از دل موزه‌ها خواهد گذشت.

موزه بنیادی‌ست که سه وظیفه‌ی اصلی جمع‌آوری، نگهداشت و نمایش اشیاء را بر عهده دارد. این اشیاء ممکن است نمونه‌هایی از طبیعت و مربوط به زمین‌شناسی، ستاره‌شناسی یا زیست‌شناسی باشند، یا آفرینش‌های هنری و علمی انسان در طول تاریخ را به نمایش بگذارند. حال می‌توان با مشاهده‌ی اشیاء و بررسی چگونگی موجودیت و عوامل ایجاد آن‌ها در بطن فرهنگ‌های گذشته، زندگی انسان‌های ادوار گوناگون را از نظرگاه‌های سیاسی، هنری، اقتصادی و دینی فهم کرد.

واژه‌ی موزه در زبان تلفظ Muse يوناني، و نام يكايك الاهه‌هاي نه‌گانه‌ی هنر، شعر و موسيقي در يونان باستان است. بتكده‌ی آنان را (كه محفلي براي بحث و تبادل افكار ميان دانشمندان و جايي براي نگهداري و نمايش گوهرها و اشيای ارزشمند بود) به زبان يونان Moueseion مي‌ناميدند. واژه‌ی Muse در زبان‌هاي انگليسي و ايتاليايي، به معناي چشم دوختن، تفكر كردن، تأمل و درنگ به‌كار رفته است. واژه‌ی موزه در زبان‌ فارسي در دوره‌ی سلطنت ناصرالدين‌شاه رايج و در آثار مكتوب محمدحسن اعتمادالسلطنه براي نخستين بار مشاهده شده است.

تاریخچه‌ی پیدایش موزه در جهان و روند تکاملی آن از یک مجموعه‌ی خصوصی تا مؤسسه‌های عظیم فرهنگی را می‌توان در طی سه مرحله، یا به اصطلاح موزه‌داران سه «انقلاب» بیان نمود. البته انقلاب به آن معنا که در هر مرحله، تحول بنیادین فرهنگی و اجتماعی رخ دهد. اولین انقلاب با گشوده شدن مجموعه‌های خصوصی به روی مردم انجام پذیرفت؛ دومین انقلاب با روی آوردن مردم به موزه‌ها در سده‌ی نوزدهم میلادی در جهان صنعتی به وقوع پیوست؛ و انقلاب سوم هم از بعد جنگ جهانی دوم رخ داد. در عصر انقلاب الکترونیکی، موزه‌داران با تِز «موزه‌ها را میان مردم ببریم» به تکنولوژی جدید ارتباطات مجهز شده و حتی اشیاء را به سخن گفتن با مردم واداشتند.

هسته‌ی مرکزی موزه‌ها چه در غرب و چه در شرق بی هیچ هدف خاصی و به تدریج جمع‌آوری شده‌اند و تشکیل آن‌ها نشان‌دهنده‌ی یکی از ویژگی‌های ژرف انسانی‌ یعنی اشتیاق به گردآوری‌ست.

موزه‌ها راوی تکثرات مغفول‌مانده‌ی جامعه‌ی انسانی‌اند و بازدید از آن‌ها این تکثرات هویتی و تاریخی مردم آن دیار را برای بازدیدکنندگان نمایان می‌سازند. اشیای موجود در موزه‌ها تکه‌هایی‌اند از یک کل منسجم، از یک «ما»؛ چیزی که خیلی وقت‌ها بعضی از ایدئولوژی‌های دُگم می‌خواهند نفهمند، یا نادیده بگیرند، یا حتی نابودش کنند. تندیس‌های بودا در استان بامیان افغانستان را در نظر بگیرید. تندیس‌هایی که از بلندترین مجسمه‌های سنگی در جهان محسوب می‌شدند و روزگاری نشانگر تاریخ دیرینه‌ی آن کشور بودند، امروزه به دست طالبان نابود شدند تا بخشی از تاریخ آن کشور نیست شود و تاریخی دیگر جایگزینش گردد. میلان کوندرا جایی گفته که «برای این که تاریخ جدیدی ساخته شود باید تاریخ قبلی نابود گردد». جنایات اسرائیل نیز در کرانه‌ی باختری رنگ و بوی این‌چنینی دارند. آن‌ها موزه‌های فلسطینیان را مورد حمله‌ی مستقیم قرار می‌دهند و آنها را از بین می‌برند، چرا که به دنبال تغییر هویت آن‌ها هستند؛ چرا که می‌خواهند فقط روایتگر قسمتی از تاریخ باشند؛ چرا که می‌خواهند تکثر را نادیده بگیرند.

موزه‌ها به دلیل نمایان کردن ریشه‌های آدمی، دو پارگی بین انسان امروزی و دیروزی را کاهش می‌دهند. آن‌ها پیام‌های مانده از گذشته را برای‌مان به حال آورده‌اند. پیام‌هایی که حکایت از هویت‌های متنوع «من»ها دارند. بنابراین می‌توان گفت که موزه با اجتماع هویت‎‌های گوناگون تناظر می‌یابد، هویت‌هایی که خود در پیوستار زمان، مکان و فضا معنی یافته‌اند و ما می‌توانیم با رجوع به آن‌ها این معنی را به قدر وسع‌مان بازیابی کنیم. معنی‌ای که انقطاع تاریخی‌مان را کاهش می‌دهد و هویت‌مان را تا حدودی نمایان می‌سازد. هویتی که راهِ کار کردن را به «ما» نشان می‌دهد.

هویتموزهدانشگاه علم و صنعتعلم و صنعتانجمن رویش دانشجویان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید