کتاب صوتی نامههای اسکروتیپ رازهای فریب انسانها توسط شیطان را با شما در میان میگذارد. سی. اس. لوئیس این کتاب را به سبک نامهنگاری نوشته است. یک شیطان بلندمرتبه طی سی نامه رازهای فریب انسانها را با یک شیطان دونپایه در میان میگذارد و شما را با تاریکترین و ظریفترین امیال انسانی آشنا میکند.
اثری که پیش رو دارید، کتاب صوتی نامههای اسکروتیپ (The Screwtape Letters) اثر سی. اس. لوئیس (C. S. Lewis) نویسندهی مشهور ایرلندی است که با زبانی طنز و گیرا رازهای ظریف گمراه کردن انسانها را از زبان شیاطین عالی مقام جهنم برملا میکند. اسکروتیپ یک شیطان بزرگ و حاذق است که طی نامههایی فوت و فنهای فریب انسانها را به یک شیطان تازهکار میآموزد. شیطان تازه کار ورم وود نام دارد که برادرزادهی اسکروتیپ است. ورم وود تازه فارغالتحصیل شده و باید یک مرد بریتانیایی را فریب بدهد. در همین راستا اسکروتیپ سعی دارد از طریق نامههایی توصیههای برآمده از سالها تجربه را با او در میان بگذارد.
ساختار روایی کتاب صوتی نامههای اسکروتیپ در قالب سی و یک نامه نوشته شده است که شیطان اعظم، اسکروتیپ، به برادرزادهاش مینویسد. سبک نامهنگاری کتاب فضایی شخصی برای خواننده میآفریند. به این ترتیب خواننده خودش را مخاطب اسکروتیپ احساس میکند و توصیههایش تاثیرات عمیقتری بر او میگذارد. نامهها مفاهیم فلسفی و مذهبی مختلفی را مورد تحلیل قرار میدهد، زندگی انسانی را از جنبههای گوناگون خوانش میکند و با مهارت از تاریکیها و پیچیدگیهای ضمیر بشر میگوید. اسکروتیپ در این نامهها بر اهمیت کوچکترین رفتارها تاکید میگذارد و خطرات ریز و درشت مسیر لغزش انسان را مینمایاند. ایمان، آگاهی و وسوسههای ظاهرا جزئی در میان سطور اسکروتیپ اهمیت به سزایی دارند و قدرت انتخاب و عاملیت فرد مسئلهای تاثیرگذار است.
نویسنده از خلال این داستان اعتقادات الهیاتی خود را با ما در میان میگذارد و جامعهی مدرن را به نقد میکشد. او میگوید نهیلیسم رایج در زندگی مدرن خطر بزرگی برای انسانهاست. او به وضوح تحت تاثیر اعتقادات مسیحی خود قرار دارد اما در اثر حاضر به ما نشان میدهد که برای گمراه کردن کسی لزومی ندارد اعتقادات دینی و مذهبی او را به بازی بگیریم، همین که کسی را از فکر کردن وا داریم، یعنی او را به انحراف کشاندهایم.
کتاب صوتی نامههای اسکروتیپ در سال 1942 منتشر شد و تا سال 1999 نزدیک به نیم میلیون نسخه از آن به فروش رسید. یاسین قاسمی بجد این کتاب را به فارسی برگردانده و انتشارات کتاب یاسین روانهی بازار کتاب ایران نموده است. نسخهی صوتی این کتاب را نیز نشر صوتی جزیره کتاب با گویندگی محمدرضا علیشاهی در اختیار شما قرار داده است.
اگر به رمانهای فلسفی و الهیاتی و به خصوص کتابهایی در سبک نامهنگاری علاقه دارید، این کتاب را از دست ندهید.
با اندوه بسیار متوجه شدم که بیمار شما به دین روی آورده است. انتظار نداشته باشید که از مجازاتهای معمول معاف خواهید شد. در واقع، در لحظات شفافیت ذهنتان، مطمئنم که حتی آرزوی چنین کاری را هم نداشتهاید. با این حال، باید از شرایط بهترین استفاده را ببریم. نیازی به ناامیدی نیست؛ صدها نفر از این نوکیشان بزرگسال پس از گذراندن دوره کوتاهی در اردوگاه دشمن، به آغوش ما بازگشتهاند و اکنون در کنار ما هستند. همه عادات بیمار، چه روحی و چه جسمی، همچنان به نفع ماست.
یکی از حامیان بزرگ ما در حال حاضر، خود نیایشگاه است. منظورم نیایشگاهی نیست که در تمام زمانها و مکانها حاضر و ریشهدار در ابدیت است و با پرچمهای خود مانند ارتشی هولناک به نظر میرسد. اعتراف میکنم که این موضوع حتی جسورترین وسوسهگران ما را هم به دردسر میاندازد. اما خوشبختانه، این نیایشگاه برای انسانها کاملاً نامرئی است. تنها چیزی که بیمار شما میبیند، بنای نیمهکاره و مصنوعی گوتیک در ساختمان جدید است. وقتی به داخل میرود، خواربارفروش محل را میبیند که با چهرهای نسبتاً روغنی، عجله میکند تا کتاب کوچکی حاوی دعایی که هیچکدام از کلماتش را نمیفهمد و کتاب کهنهای از متون مذهبی را به خدا تقدیم کند. این متون اغلب بیارزش و با فونتهای بسیار کوچک هستند. وقتی بیمار شما به نیمکت خود میرسد و به اطراف نگاه میکند، فقط تعدادی از همسایههایش را میبیند که تاکنون از آنها دوری میکرده است.
شما باید از این همسایهها به شدت استفاده کنید. ذهن او را با موضوعاتی مانند "بدن مسیح" و چهرههای واقعی در میز کناری مشغول کنید. البته مهم نیست که واقعاً چه کسانی در نیمکت کناری نشستهاند. ممکن است یکی از آنها را به عنوان دشمن بزرگ خود تصور کنید. مشکلی نیست. بیمار شما، به لطف هدایت ما، احمق است. به شرطی که هر کدام از آن همسایهها با صدای بلند آواز بخوانند، چکمههایی که جیرجیر میکنند داشته باشند، چانههای دوتایی یا لباسهای عجیب و غریب داشته باشند، بیمار شما به راحتی باور میکند که مذهب آنها باید مضحک باشد. در حال حاضر، او تصوری از " مذهبیان" در ذهن خود دارد که فکر میکند معنوی است، اما در واقع تا حد زیادی تصویری و دروغین است. ذهن او پر از توگا، صندل، زره و پای برهنه است و این واقعیت که افراد دیگر در نیایشگاه لباسهای امروزی میپوشند، برای او مشکلی واقعی - و البته ناخودآگاه - است. هرگز اجازه ندهید که او این مسائل را مطرح کند. هرگز اجازه ندهید که از او بپرسید چه تصوری از ظاهر آنها داشته است. در حال حاضر، همه چیز را در ذهن او مبهم نگه دارید و تا ابد با سرگرم کردن خود با ایجاد نوعی ابهام که او را آزار میدهد، لذت خواهید برد.