سوزان آرنز، مدیوم روانی - شهودی، در کتاب صوتی هیچ مرگی وجود ندارد از تجربیات پس از مرگ خودش میگوید، روشهای برقراری ارتباط با دنیای ارواح را به شما آموزش میدهد و ثابت میکند جهان ماورالطبیعه وجود دارد. کتاب حاضر برندهی جایزهی کتاب بزرگ نیویورک سیتی در سال 2024 شده است.
در جلسات مدیومها چه اتفافاتی رخ میدهد؟ آیا آنها واقعا با ارواح ارتباط برقرار میکنند و اگر بله، آیا ارواح طبق تصورات ما ظاهر میشوند یا شکلی کاملا متفاوت دارند؟ سوزان آرنز (Susanne Arens) مدیوم مشهوری است که بارها در برنامههای تلویزیونی مختلف حضور یافته و شواهدی از ارتباط با ارواح و جهان پس از مرگ ارائه داده است. او در کتاب صوتی هیچ مرگی وجود ندارد (There is no death: evidence of the spirit world- spirits and orbs) به پرسشهای ابدی ازلی ما دربارهی مرگ و ارواح پاسخ میدهد.
مدیومها کسانی هستند که هدایای روحانی دریافت کرده، این توانایی را به دست آوردهاند که با جهان ماورالطبیعه ارتباط برقرار کنند و مشاهدات غیرعادی داشته باشند. توانایی روحانی از راههای مختلفی به این افراد اهدا میشود که سوزان آرنز از طریق تجربهی نزدیک به مرگ به آن دست یافته است و حالا میتواند به دیگران کمک کند که با عزیزان از دست رفتهشان ارتباط بگیرند یا در مکانهای گذشته قدم بگذارند.
ساختار کتاب صوتی هیچ مرگی وجود ندارد در ده فصل نوشته شده است. نویسنده در این کتاب ابتدا مسیری که او را به آشنایی با دنیای ارواح کشانده، روایت میکند. از تجربیات نزدیک به مرگ خود میگوید. سپس عوامل و تکنیکهای مختلفی را ارائه میدهد که شما را به دنیای ماورالطبیعه وصل میکند. در ادامه یک جلسهی مدیومی را به طور کامل برایتان شرح میدهد و انواع مختلف روح را نیز توصیف میکند. در نهایت این کتاب وجود زندگی پس از مرگ و بازگشت همهی ما به این دنیا را به اثبات میرساند و میگوید با این وجود مرگ معنایی ندارد و ما همیشه عزیزانمان را در کنار خود داریم.
کتاب صوتی هیچ مرگی وجود ندارد در سال 2024 برندهی جایزهی کتاب بزرگ نیویورک سیتی شده است. این کتاب را یاسین قاسمی بجد به فارسی برگردانده و نشر صوتی جزیره کتاب با همکاری انتشارات کتاب یاسین روانهی بازار کتاب ایران کرده است. شما آن را با صدای محمدرضا علیشاهی میشنوید.
اگر به داستانهای واقعی ماورالطبیعه علاقه دارید، یا دربارهی جهان پس از مرگ و برقراری ارتباط با ارواح کنجکاو هستید، به این کتاب به قلم سوزان آرنز گوش بدهید.
بعد از اینکه پدرم فوت کرد، احساس گناه زیادی داشتم چون نتوانسته بودم به موقع به خانه برسم تا دوباره او را ببینم. این احساس گناه مرا آزار میداد و کابوسهایی میدیدم که در آنها به شکلی، در حال کشتن او بودم. من پدرم را دوست داشتم و نمیتوانستم بفهمم چرا این کابوسهای تکراری را میبینم. یک شب، او به خوابم آمد. این خواب آنقدر واقعی بود که تا به امروز تمام جزئیات آن را به یاد دارم. او لبخند میزد و به من گفت که حالش خوب است. من از او عذرخواهی کردم که نتوانستم به موقع به خانه برسم تا دوباره او را ببینم. او به من گفت که اشکالی ندارد و روزی دوباره او را خواهم دید. پس از این تجربهی فوقالعاده، کابوسهایم پایان یافت و توانستم آرامش پیدا کنم. حالا میدانم آنچه با پدرم تجربه کردم، یک خواب نبود؛ بلکه یک بازدید واقعی بود. عزیزان ما همیشه در اطرافمان هستند و همچنان بخشی از زندگی ما هستند؛ فقط دیگر نمیتوانیم آنها را به شکل جسمانی ببینیم.
هنگامی که در رختخواب و در آستانهی به خواب رفتن هستیم، در حالتی قرار میگیریم که به آن حالت هیپنوتیک میگویند. در این حالت، ارتباط با عزیزانمان از دنیای دیگر آسانتر است. این زمانی است که میتوانید به آنها دسترسی پیدا کنید و آنها نیز میتوانند به ذهن شما متصل شوند. وقتی خوابی دارید که آنقدر واقعی به نظر میرسد که وقتی بیدار میشوید، لبخند میزنید یا گریه میکنید و میتوانید خواب را با جزئیات به یاد بیاورید، این زمانی است که میدانید ممکن است یک تجربه واقعی بوده باشد.