ویرگول
ورودثبت نام
Isooode
Isooode
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

ترس از ویروس کرونا از خود مرگ بدتره!

ترس از مرگ، از خود مرگ بدتره! این روزها که می بینم چقدر از بیماری کرونا حرف زده میشه، همه پیج ها و کانالهای رو باز می کنی «روشهای مقابله با ویروس کرونا» «روشهای پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا» « آمار مبتلایان و کشته شده گان ویروس کرونا» و «ورود ویروس کرونا به ایران» و کرونا و کوفت! کرونا و زهرمار! کرونا و درد، کرونا و مرگ! این ترس عجیب رو نمی فهمم.

پشت این موج و تنش هاش بیشتر از هرچیزی من «ترس از مرگ» و وحشت های حاصل از جو دامن زده شده رسانه ها رو می بینم تا وحشت حقیقی از ویروس کرونا.. وقتی هر روز صدها مرگ به خاطر بیماریهای قلبی، تصادفات رانندگی، سیگار و انواع سرطانها رو داریم، چرا وحشت از ابتلا به ویروس کرونا اینقدر دامن گیر ما شده؟

من معتقدم «یه بخشهایی از زندگی» ما واقعا تقدیر هستن، که روی اونها کنترل نداریم. مثلا من روی محل دنیا اومدنم، زمان دنیا اومدنم، خانواده و نژاد و قومیت دنیا اومدنم که نقشی نداشتم! و یکی از قسمتهای مهم زندگی که هیچ کنترلی روش نداریم و تقدیر ماست، «مرگ» هست! هم زمان و هم مکان وهم شیوه مرگ ما که ممکنه از طریق ابتلا به ویروس کرونا باشه یا نباشه، اون بخشی از سرنوشت همه ماست که روش کنترل نداریم. یعنی اگه سفر زندگی رو یه مسیر در نظر بگیری، نقطه شروع و نقطه پایان (زاده شدن و مرگ) میشه تقدیر ازپیش تعیین شده ات! اما «کیفیت» این مسیر میشه «انتخابهای تو» و اینجاست که اراده تو نقش داره. یعنی نمی گیم همه زندگی تقدیره و باید تن بسپاریم به سرنوشت و هیچ قدرتی نداریم! تو مسیر زندگی ما با انتخابهامون کیفیت زندگی رو تعیین می کنیم.

این که تصمیم بگیریم چطوری زندگی کنیم توی این مسیر، و چقدر تلاش کنیم بهتر و جالب تر باشه، و درست ترانتخاب کنیم، تو زندگی ما «بین اون دوتا نقطه» خیلی نقش داره! و من شخصا نمیخوام کیفیت زندگی امروزم رو با ترس از ویروس کرونا و یا تصادف ماشین یا سقوط هواپیما و هر ترسی از شیوه مرگ، خراب کنم!

فهمیدن معنای مسیر زندگی و عمیق شدن در اون و این که قبول کنی مرگ سرنوشت نهایی ماست و هیچ کنترلی روی مرگ نداریم، به نظر من خیلی خیلی زندگی رو راحت تر و قشنگ تر می کنه!بالاخره یه روز می میریم که اصلا معلوم نیست یه ساعت بعد باشه یا فردا و یا سالهای بعد! و معلوم نیست بخاطر ویروس کرونا یا ابولا یا انفلوانزای فلان و بیصار باشه یا نه! پس فکر کردن بهش فقط توی مسیری که هستم و نمیدونم چقدر ازش مونده، آزارمون میده و حواسمون رو از دیدن منظره ها و حال خوب داشتن پرت می کنه!

نمیخوام بگم احتیاط نکنیم یا مثلا اصول بهداشتی رو رعایت نکنیم. ما نمیریم خودمون رو جلوی ماشین پرت کنیم چون مرگ تقدیر ماست! یا واکسن هامون رو نزنیم چون مرگ به هرحال میاد! و خب اصول کنترل عفونت رو رعایت می کنیم، اگه نشانه های بیماری ویروسی داشتیم تو خونه می مونیم، موقع سرفه یا عطسه جلوی دهان رو می پوشونیم. مراقبیم که با آغوش باز ویروس کرونا رو به خونه هامون دعوت نکنیم!! اما تن ندیم به جوسازی رسانه ها! که کارشون پخش خشونت و اخبار ترسناکه! به خصوص مواردی مثل ویروس کرونا که ترند روزه برای جذب مخاطب، و یا تن ندیم به خرید هیجانی انواع ضدعفونی کننده و ماسکهای به دردنخوری که عده ای موج سوار رو پولدارتر کنیم..

با ترس و استرس دائم بدتر سیستم ایمنی مون رو ضعیف نکنیم که احتمال ابتلای ما به ویروس کرونا و هر بیماری بیشتر نشه! خود این ترس بیمارگونه و استرس عامل هزارجور مریضیه!

شما رو نمی دونم، اما من می گم مرده شور ویروس کرونا و اخبارش رو ببرن! من که میخوام جرعه جرعه زندگی رو که اصلا نمیدونم کی قراره تموم شه رو با عشق سر بکشم و لذت ببرم تا فرصت هست!

اگه تقدیرم این باشه فلان روز در فلانجا و فلانطور بمیرم، همونجا می میرم!! حالا حیف من باشه که باشه، طفلک اطرافیان و بازماندگانم باشن که باشن... ویروس کرونای وحشتناک باشه که باشه! مرگ نه دلش میسوزه نه توجه میکنه به این که مرگ تو برای عزیزانت چقدر بده و ..کار خودشو می کنه با بی رحمی مطلق! پس از «لحظه حال» لذت می برم و اخبار ویروس کرونای لعنتی رو دنبال نمی کنم! چون در کنار یه سری احتیاطها که انجام میدیم، هیچ احتیاط اضافی نمیتونه منو از لحظه مرگم دور کنه..

ننه سوده قصه گو هستم. من و فخرالزمان و فلکتوشیا و عذرا و اقدس اینا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید