بسم الله رحمن الرحیم
«الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم»
هفته پایانی آبانماه دو سال پیش تنها آبان پایان نیافت بلکه امید نیز همراه با آبان از دلها رخت بربست. مردمی که روزی به تدبیر و امید رای دادهبودند با بی تدبیری سردمداران امیدشان نیز خاموش شد. حکومتی که خود را داعیهدار عدالت میدانست. در برابر اعتراض قشر فرودست که هر روز راه گلویش تنگتر میشد مغرضانه و مبغضانه عمل کرد. حق اعتراض مردم به رسمیت شناخته نشد و در سرمای انسداد سیاسی گرمای گلولهها رخ نمایید.
اینک پس از دو سال که از آبان 98 میگذرد برای هیچ یک از سوالهایی از قصور حکومت در اذهان و اندیشهها نقش بربستهاند؛ نه پاسخی یافتهایم و نه چارهای از سخنان و شعارها و اقدامات دهان پر کن برخی از مسئولین دیدهایم. امروزه نه تنها علل و ریشه اشتباهات را نمی جویند و بر حقوق مردم صحه نمیگذارند، بلکه این حق را به پای ادعاهایی چون مصلحت و امنیت ذبح کردهاند و با طرحهایی چون صیانت از فضای مجازی حق آزادی بیان و اعتراض مسالمت محور مردم را سد کردهاند. از آن روز هوای سیاست ناجوانمردانه سرد گشته است. داد از بیدادیها با خفقان عجین گردیده. مردم مکلف به تاوان بیلیاقتی مسئولین گردیدهاند و مسئولین به اعمال نابخردانه خو گرفتهاند. به راستی کیست که داد بر داد مردم در این خاک به پا کند. کیست که داغ مادران سوگ دیده را تسکین دهد. کیست که حقوق پایمال شده مردم را احقاق کند و کیست که از پیشامد این گونه ناگواری ممانعت نماید.
مجلس این نهاد نیمبند دموکراسی که روزگاری در آرمانها راس امور تصور میشد از سالیان پیش جایگاه خود را هر روز به شوراهایی با نامهای مختلف و به بهانههای گوناگون باخته بود، پس از این حادثه به قعر امور سقوط کرد. گویی که هیچگاه نبوده است. نمایندگانی که روزگاری پیشهشان رساندن صدای درد مردم و آرای آنان بود سکوت گزیدند.و بی بهره از حیا، گستاخانه نمک بر زخم مردم میپاشند و نان در خون قربانیان میزنند.
نهادی که وکیل مردم بود به وکیل حکومت مبدل گشت.
مردم از آن پس از سیاست دوری جستند.
میخ های تابوت اصلاحات نخستین بار در آبان زده شد.
برخی که هویتشان ،امیدشان بود صدایشان خاموش گشت و جای امید در خاک یاس کاشتند.
اما صدای عدالت میرا و چراغ امید خاموششدنی نیست.
فریاد عدالت و حقخواهی مظلومان در گوش تاریخ این مرز و بوم خواهد پیچید و چراغ راه حقطلبان خواهد شد
امیدی بر اجرای عدالت از سوی دستگاه قضایی نابسمان، که گویی بویی از عدالت نبرده است، نیست.
ولی مسببان خونهایی که در خیابان و اشکهایی که بر گونه مادران جاری گشت بر هر جایگاه و مقامی که تکیه زدهاند به سزای اعمال خویش خواهند رسید. همانگونه که خداوند انتقام از مجرمین و ظالمین را وعده میدهد(إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ)
در پایان سخن از کلام امیرمومنان یاری میجوییم و سخنی با حاکمان در میان میگذاریم:
ایشان در نامهای خطاب به یکی از فرماندهان خود میفرماید:«ستعمل العدل واحذر العسف والحیف فان العسف یعود بالجلإ والحیف یدعوا الى السیف».
کار به عدالت کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم رعیت را به آوارگى وادارد و بیدادگرى شمشیر را در میان آرد.