فرض کنیم ما همراه آدم و حوا هستیم که تازه بر زمین فرود اومدیم و از شانس بد، تو زمستون سردهم رسیدیم به زمین. حالا تو بهشت هم که خبری از آتیش نبوده پس با #واژه ای به اسم آتیش آشنایی نداریم. پس هرچند میدونیم باید دنبال چیزی برای گرم کردن خودمون باشیم، اما نمیدونیم چطور! و ممکنه از سرما بمیریم.
ولی فرض کنید موجودی مثل شیطان که میدونه آتیش چیه، بیاد و برامون تعریف کنه و ما رو با #واژه ای به اسم آتیش آشنا کنه.
حالا ما که تا الان آتیش ندیدیم. اما با دونستن واژه ی آتیش، دیگه این مفهوم تو ذهنمون مصداق پیدا میکنه و از دونستن واژه آتیش ، به نجات از سرما میرسیم.
در حالی که اگه همچین مفهومی رو نمیدونستیم باید دنبال یه اتفاقی مثل سنگ چخماق و شانس باشیم، تا به کشف آتیش برسیم !
واژه ها خیلی قدرت دارن. واژه ها نحوه فکر کردن ما رو تعیین میکنن و خیلی وقتا اگه واژه ای رو ندونی، نمیتونی درست ترین تصمیم رو بگیری و درست فکر کنی.
پ.ن:
به نظرم مهمترین عامل برتری مکتب اسلام با سایر نظام ها و مکتب ها که تا الان تو دنیا بودن و هستن (چه در غرب و چه در شرق) رو در واژه هایی هست که اسلام داره و بقیه ندارن.
واژه هایی مثل تقوا، نفس، کنترل و محاسبه نفس، خلوص نیت، توکل، ولایت، پروردگار، امتحان، هدایت، فضل و...
تا زمانی که در فکر کردن غربی ها این واژه ها نباشد، ناقص فکر میکنند.
مگر می شود جامعه ای ایده آل و آرمان شهر داشت، بدون آن که به حرص، لذت طلبی، زیاده خواهی، طمع، حسادت و ... ی انسان های این جامعه توجه کرد و راهی برای کنترلش نداشت؟!
هرچند که پیشرفته ترین سیستم های علمی ،تکنولوژیکی، محاسباتی، اجتماعی و سیاسی و ... را هم داشته باشی! دوباره مطمئنا یک جای کارت می لنگد و باید باید دوباره بیایی و ابرو را درست کنی و چشم را کور. دوباره دور باطل حذف صورت مسئله.
مثل همین ماهی ها در تنگ خودت می چرخی و می چرخی و می چرخی و ...