در کابل ارتشی از آرایشگران مخفی روحیه زنانی را که در هراس از حکومت تحت رهبری طالبان زندگی میکنند را زنده نگه میدارند. در آپارتمانی در نزدیکی مقر طالبان یک زن جوان با احتیاط در حال حرکت است. "برشنا" ۲۴ ساله است. امروز هم مثل هر روز از سال گذشته، دستانش عرق کرده و میلرزد. با این وجود، حرکات او باید دقیق باشند. او در حال کوتاه کردن موهای یکی از مشتریان اش میباشد. مشتری که زنی حدودا ۵۰ ساله است میگوید:" یک هفته دیگر خواهرزاده من ازدواج میکند. این یک لحظه بزرگ است... باید تمام تلاش خود را انجام دهید". کوتاه کردن مو و حالت دادن به آن تخصص برشنا است، اما مهمتر از همه آن است که منبع امرار معاش اوست. در نتیجه، جایی برای اشتباه کردن وجود ندارد. صدای سشوار به او آرامش میدهد و همزمان او را میترساند.
به گزارش آکادمی زن ایرانی به نقل از الجزیره، او میگوید: "اگر طالبان صدای ما را بشنوند چه میشود. من میترسم زنگ در به صدا درآید. ممکن است آنان پشت در باشند. آنان میتوانند هر لحظه از راه برسند". وقتی مشتری در پایان کار به آینه نگاه میکند خوشحالی در چهره اش دیده میشود. این اولین باری بوده که او به یک سالن آرایش زیرزمینی رفته است. علیرغم ترس او از رفتن به آرایشگاه پشیمان نیست. او قطعا باز هم به سالن زیبایی مخفی برشنا باز خواهد گشت.
طالبان تمام سالنهای زیبایی را در سراسر افغانستان تعطیل کرده و اعلام کردند که تعدادی از خدمات از جمله رنگ ابرو و آرایش با وضو گرفتن تداخل دارد. این در حالیست که در هیچ کشوری با اکثریت جمعیت مسلمان سالنهای آرایش و زیبایی را ممنوع نشده و منتقدان میگویند رفتار طالبان با زنان خود مغایر با آموزههای اسلامی است. به گفته طالبان سالنهای زیبایی فشار مالی غیر ضروری بر دامادها و خانوادههای شان تحمیل میکنند. در کشوری که بیش از ۱۲۰۰۰ سالن زیبایی در آن افتتاح شده بود این ممنوعیت بر ۶۰۰۰۰ زن شاغل در آن حوزه تاثیر اقتصادی مخربی گذاشته است.
سقوط کابل به دست طالبان در سال ۲۰۲۱ میلادی منجر به تعلیق مستقیم کمکهای بشردوستانه بین المللی شد که پیشتر ۷۵ درصد از خدمات عمومی افغانستان را پشتیبانی میکرد. گرسنگی، سوء تغذیه، بیماری، بلایای مرتبط با آب و هوا (شامل سیل و زلزله)، افزایش شدید فقر و تقریبا فروپاشی نظام بهداشت و درمان جمعیت افغانستان را در یک قدمی قحطی قرار داده است. محدودیتهای اعمال شده برای امدادگران زن و غیر ممکن کردن کمکرسانی به زنان و کودکان شان بحران را بدتر کرده است. اکنون در افغانستان ۳.۲ میلیون کودک و ۸۴۰۰۰۰ مادر باردار و شیرده با سوء تغذیه حاد متوسط یا شدید مواجه هستند.
یکی از صاحبان آرایشگاهی سابق که نخواسته نام اش فاش شود میگوید: "اینجا یک فضای امن و صرفا زنانه بود که میتوانستیم بیرون از خانه و بدون نیاز به مرد محرم با یکدیگر ملاقات کنیم". سالنهای زیبایی که در زمان به قدرت رسیدن طالبان برای اولین بار از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ میلادی ممنوع بودند در دو دهه پس از سرنگونی رژیم طالبان در سراسر افغانستان گسترش یافتند. اکنون به تدریج درها بر روی ۲۱ میلیون دختر و زن افغان بسته شده و آنان در خانههای شان محبوس هستند و قادر به تحصیل، کار، رفتن به مسافرت و حتی تحرک و جابجایی آزادانه نیستند.
کسانی که این کار را انجام میدهند با جریمههای سنگین روبرو میشوند. با این وجود، برخی از زنان به کسب و کارهای مخفی در حوزه زیبایی ادامه دادند. برخی از افراد تازه وارد به آن عرصه دانشآموزان سابق هستند که از زمانی که دبیرستانهای دخترانه تعطیل شده و از حق تحصیل محروم شدند و وارد بازار کار در سالنهای زیبایی زیرزمینی شده اند: ژست مقاومتی که ناشی از نیاز به تغذیه خانوادههای شان و بازیابی زندگی اجتماعی و آینده شان میباشد.
یک میک آپ آرتیست ۲۱ ساله که نخواسته نام اش فاش شود میگوید: "اگر طالبان مرا دستگیر کنند من را به یک اداره ویژه میبرند. خدا میداند آنجا چه اتفاقی خواهد افتاد. آنان مرا ۵۰۰۰۰ افغانی (۷۰۴ دلار) جریمه کرده و به مرد محرم خانواده ام هشدار میدهند یا حتی به او حمله میکنند. اگر برای بار دوم گرفتار شوید به زندان فرستاده خواهید شد".
برشنا یکی از بسیاری از زنان جوان افغان بود که پس از به قدرت رسیدن طالبان در عرصه آرایش و زیبایی کار خود را آغاز کرد. او اولین زنی در خانواده اش بود که به دانشگاه میرفت و در ۲۲ سالگی خواب دید که دیپلمات خواهد شد. با این وجود، زمانی که طالبان به قدرت بازگشتند جاه طلبیهای او نقش بر آب شد. سه ماه پس از تعطیلی مدارس متوسطه برای دختران حق زنان برای حضور در دانشگاه نیز حذف شد.
برشنا میگوید:"من احساس گرفتاری کردم. ناگهان آینده برایم به هیچ و پوچ تبدیل شد. من فهمیدم که هرگز به دانشگاه باز نخواهم گشت". او چند هفته پس از تعطیلی دانشگاه در یک سالن زیبایی شغل کم درآمدی پیدا کرد. این فریادی از جاه طلبی اصلی او بود، اما باعث میشد بتواند به تغذیه خانواده اش نیز کمک کرده و خود را از انزوا دور کند. پدر و برادرش به شدت بیمار هستند و او تنها نان آور خانه است. او با حقوق ماهانه ۱۴۰۰۰ افغان (۱۹۷ دلار) در تلاش است تا تمام هزینههای خانواده را تامین کند.
برشنا میگوید:" من تقریبا دو سال را صرف یادگیری تکنیکها کردم. در ابتدا دشوار بود، اما من واقعا در این کار خوب شدم و مهارت پیدا کردم. من در بین مشتریهای سالن مورد علاقه آنان قرار گرفتم. آنان مرا از افسردگی نجات دادند". او از طریق دنبال کردن اخبار در فیس بوک متوجه شد که تمام سالنهای زیبایی در افغانستان باید تعطیل شوند. او میگوید:"بعد از تعطیلی دانشگاه نوبت سالنهای زیبایی رسیده بود. تنها جزیره آزادی در مقابل چشمان من فرو ریخت. من ویران شدم. مشتریان مان که معمولا بسیار خوشحال بودند همگی گریه میکردند". برشنا تصمیم گرفت به طور مخفیانه به کار ادامه دهد. او میگوید:"طالبان حق آموزش ام را از من ربودند برایم غیر قابل تصور بود بگذارم آنان حق کار کردن ام را نیز از بین ببرند".
یک دختر ۲۲ ساله دیگر که نخواسته نام اش فاش شود در مورد کار مخفیانه در سالن زیبایی میگوید: "اگرچه این یک تصمیم خطرناک بود، اما من یک ثانیه نیز درنگ نکردم. من با خود گفتم با ترسیدن نه به دانشگاه باز خواهم گشت نه میتوانم برای خانواده ام غذا تهیه کنم". او پس از تعطیلی دانشگاه مجبور به کار کردن شد. او میگوید: "پیشتر برای پرداخت هزینه تحصیل ام به صورت پاره وقت کار میکردم اکنون برای زنده ماندن به صورت تمام وقت تلاش میکنم".
برشنا میگوید اکنون اقدامات احتیاطی اضافی را انجام میدهد. ساعات کاری او هرگز یکسان نیست و او در مورد جابجایی و رفت و آمدهای خود بسیار مراقب است. او میگوید: "خطرناکترین زمان هنگام خرید وسایل برای آرایشگاه است". او هرگز در یک مکان خرید زیادی انجام نمیدهد تا فروشندگان بازار مشکوک نشوند که به صورت حرفهای کار آرایشگری انجام میدهد. "برشنا" میگوید این خطر همواره برای سالنهای زیبایی وجود دارد که از سوی همسایگان، فروشندگان و تامین کنندگان وسایل آرایشی و حتی مشتریهای جعلی که جاسوسان طالبان هستند لو داده شوند.
او میگوید: "وقتی به جایی میروم برس حرارتی صاف کننده مو و سشوار را زیر برقع یا یک کیسه خرید پنهان میکنم تا طالبان فکر کنند صرفا برای خرید مواد غذایی به فروشگاه رفته ام".
یک مشتری در یک سالن زیرزمینی واقع در کابل میگوید: "من میخواهم دوباره احساس کنم یک زن هستم". سالن مخفی با پردههای قرمز سنگین جوی گرم و دنج به آنجا بخشیده است. امروزه سه مشتری در حالی که فرزندان شان روی فرش بازی میکنند در آنجا حضور دارند. گهگاهی صدای خنده به گوش میرسد. "حمیده" یک فوتبالیست سابق و اکنون یکی از مشتریان سالن زیبایی مخفی است. او یک بار در ماه به آنجا میرود تا ناخن هایش را ترمیم کند. او برای اطمینان از امنیت خود و آرایشگاه همیشه دستکش سیاه میپوشد تا ناخنهای بلند و رنگارنگ اش را بپوشاند.
"حمیده" میگوید: "ما در حال محافظت از آزادی خود در برابر قوانین تحمیلی طالبان هستیم". مشتری دیگری میگوید:"وقتی سالن زیبایی به یک مکان مخفی منتقل شد من تمایلی به رفتن نداشتم. من میترسیدم، اما باید به شجاعت کسانی که به کار خود ادامه میدهند احترام بگذارم. این جنگ علیه زنان است و ما مقاومتهای زیبایی هستیم".
علیرغم ترس و نظارت گستردهای که توسط طالبان برای جلوگیری از حضور زنان در فضاهای عمومی اعمال شده این زنان میگویند مصمم هستند به کارشان ادامه دهند. یک زن جوان میگوید: "ما دیگر انتخابی نداریم. دانشگاه تعطیل شده است. ما ادامه دادیم. آنان سالنهای زیبایی را ممنوع کرد، اما دوباره به کار خود ادامه خواهیم داد".