سهیل ایزدی
سهیل ایزدی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

اصلاح‌طلبان و کنش‌هایی مهم‌تر از انتخابات


منتشر شده در کانال «تلگرامی» راهبرد درتاریخ 1 مهر 98

پیشتر در مقاله “صدای پای دلواپسان می آید" که در کانال "راهبرد" منتشر شد؛ نشان دادم که چگونه بر خلاف تصور ایران در حال گذار به استبداد است و نه دموکراسی. در آن نوشتار نشان داده شد که جریان اصولگرایان رادیکال یا دلواپسان چگونه در حال حذف رقبا و قبضه کامل قدرت در فضای ناامیدی و انفعال جامعه هستند.

https://virgool.io/@izadi.soheil/%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%84%D9%88%D8%A7%D9%BE%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%AF-e088vkvucajv

اکنون پرسش اساسی این است که چه کسانی چه کاری می توانند بکنند تا جلوی این روند گرفته شود؟

۱- چه کسانی باید مقابل یکدست شدن قدرت به دست دلواپسان بایستند؟

بخش نوگرای جامعه ایران که طیف هایی از طبقه متوسط و محروم جامعه را شامل می شود و مطالبه زندگی مدرن(که شامل مطالبه توسعه اقتصادی، رفاه، آزادی اجتماعی و آزادی سیاسی می شود) وجه مشترک آنان است، باید مقابل این یک دست سازی بایستند چرا که آنها هستند که در این تحول تاثیر سیاسی خود را از دست می دهند و منافع شان در خطر قرار خواهد گرفت.

دلواپسان در دو حوزه همواره این بخش جامعه و نمایندگان سیاسی آنان را زیر فشار قرار داده اند. به طوری که می توان کل سی سال گذشته را صحنه نبرد آنها بر سر این مسائل تعبیر کرد.

الف) اصولگرایان بنیادگرا سبک زندگی نوگراها را تا جایی که توانستند محدود و ممنوع کردند و اجازه بروز هیچ نمود عمومی به آنها ندادند؛ حتی اگر یک آب بازی ساده در یک پارک شهر باشد یا یک نام مورد نظر آنها برای یک خیابان. جدال بنیادگرایان و نوگراها در این حوزه چریکی و کوچه به کوچه است. اما جدال اصلی در زمینه آزادی‌های زنان است. ورود زنان به ورزشگاه، حجاب، قوانین خانواده و... دلواپسان به این مسائل همچون خط مقدم جبهه خود نگاه می کنند و حاضر به عقب‌نشینی به از آن به این سادگی‌ها نیستند.

ب) حوزه دوم فعالیت اقتصادی است. بخش نوگرای جامعه از فعالیت اقتصادی گسترده و حضور در بدنه نهادهای دولتی منع شده است. رانت تحصیلی و استخدامی و اقتصادی دلواپسان برای بدنه اجتماعی خود و منع ورود غیرخودی زیر عناوینی چون گزینش عقیدتی و ستاره‌دار شدن دانشجویان بخشی از پروژه کنترل بخش نوگرای جامعه بوده که در همه دولت‌ها با شدت و ضعف اجرا شده است.

آنها با اعطای امتیازهای ویژه به وابستگان خود فرصت رقابت منصفانه را برای بخش نوگرا و مستقل جامعه از بین برده‌اند تا آنان به لحاظ اقتصادی نیز توان به خطر انداختن قدرت دلواپسان را نداشته باشند.

قشر محروم و کارگر را هم با قوانین سختگیرانه کار و ممانعت از تشکیل اتحادیه‌های کارگری کنترل کردند.

۲- نوگرا ها چگونه باید حق خود را بستانند؟

در کشورهای توسعه‌یافته با پیدایش طبقات جدید اجتماعی خواسته‌های جدیدی شکل گرفت که با مبارزه این طبقات در روندی طولانی ساختار سیاسی مجبور به پذیرش مطالبات آنان شد، در کشورهای در حال توسعه و تازه توسعه یافته تصمیم به توسعه توسط حکومت گرفته شد و تحولات از بالا به پایین اتفاق افتاد.

در ایران امروز از یکسو بخش مهمی از جامعه نوگرا است و خواهان تغییر؛ اما توان بسیج موثر خود را برای سازماندهی یک جنبش مداوم و طولانی‌مدت ندارد (چون عرصه اجتماعی توسط حکومت کاملا بسته شده است) و از سوی دیگر، ساختار قدرت چنان چند لایه و چند دسته است که توان ایجاد اجماع و اجرای یک تصمیم کلان را ندارد و در وضعیت کشمکش فرسایشی به سر می‌برد.

در نتیجه، راهبرد نوگرایان ایران چیزی جز روشی ترکیبی نمی‌تواند باشد؛ چراکه نه زمانه ما و نه منطقه ما پذیرای یک جنبش اجتماعی طولانی‌مدت است (که در آن نمی‌توان صددرصد از خشونت پرهیز کرد) و نه اصحاب قدرت قصد سازماندهی برنامه توسعه را دارند.

بنابراین، هم باید بسیج اجتماعی حول مطالبات اصلی را ایجاد کرد و همه توان و تلاش اقشار نوگرا را در تحقق این مطالبات همسو کرد و هم برای یک توافق سیاسی در راس قدرت تلاش کرد.

این مطالبات اصلی همان دو حوزه‌ای است که تمام بخش نوگرا را تحت فشار قرار داده است. آزادی سبک زندگی و امکان فعالیت و رقابت اقتصادی منصفانه. امروز دیگر مطالبه مشارکت سیاسی و آزادی بیان توان بسیج بخش نوگرایان جامعه را ندارد چرا که مطالبه‌ای پسینی نسبت به آن دو است. به همین دلیل، اصلاح‌طلبان هم که فقط روی انتخابات تمرکز کرده‌اند، نمایندگی سیاسی نوگرایان را از دست داده‌اند. آنها توان ایجاد توافق در راس قدرت را هم ندارند؛ چون توان بسیج اجتماعی را از دست داده اند.

در این شرایط شرکت یا عدم مشارکت در انتخابات مساله‌ای ثانوی است و پیش از آن اصلاح‌طلبان باید مشخص کنند نمایندگی کدام بخش از جامعه را با چه مطالباتی برعهده بگیرند. دیگر بسیج سلبی و چند روزه پیش از انتخابات با ترساندن جامعه از تندروها موثر نخواهد افتاد؛ چراکه اصلاح‌طلبان نتوانستند جلوی پیشروی تندروها را بگیرند. طبیعی است در چنین شرایطی بخش نوگرای جامعه نمایندگان سیاسی تازه‌ای خواهد یافت و آن جریان سیاسی‌ای دست برتر را خواهد داشت که بتواند این بخش از جامعه را حول مطالباتش بسیج کند.

فرصت انتخابات پیش‌رو می‌تواند برای این امر مورد توجه قرار گیرد.

جنبش لایه‌های پیشرو اصلاح‌طلب می‌توانند با شکستن ائتلاف خود با فرصت‌طلبان جبهه اصلاحات، جامعه را از حالت انفعال خارج سازند و با سازماندهی بخش نوگرای جامعه بر تحولات سیاسی اثر بگذارند؛ بی‌آنکه خود را معطل تایید صلاحیت‌ها یا اختیارات مجلس کنند. آنگاه می‌توانند در صورت دستور کار قرار گرفتن اصلاح قانون اساسی حضور موثرتری داشته باشند و به موازات بسیج اجتماعی در راس قدرت هم به دنبال توافق باشند.

مشارکت در انتخاباتجنبش اجتماعیاصلاح طلبان پیشرونوگرایاندلواپسان
تحلیل گر سیاسی، دغدغه مند توسعه ایران، تهیه کننده پادکست ریل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید