منتشر شده در دهم تیر 1403 در کانال پادکست ریل
نمی توان درباره توسعه صحبت کرد اما در این روزها سخنی نگفت. من تلاش می کردم که در پادکست مواضع شخصی خودم را بیان نکنم. اما این بار چون این موضوع کاملاً به توسعه ایران و همه مباحث مطرح شده ارتباط دارد لازم دانستم نظر خود را با شما در میان بگذارم.
من در دور اول انتخابات رای ندادم. دلایل خودم را هم اینجا بیان کردم. هیچ کدام از آن دلایل از بین نرفته اند اما رای مشروط دور دوم را به دلایل زیر مکمل تحریم دور اول می دانم.
۱- نتیجه دور اول انتخابات آنقدر روشن و پر بسامد هست که نمی تواند شنیده نشود. ما کاری که باید می کردیم، کردیم. اما رای سلبی را باید به رای ایجابی تبدیل کرد تا بتوان با آن در بازار سیاست معامله کرد.
۲- میزان کسانی که تغییر رئیس جمهور را حلال مشکلات کشور می دانند مشخص شده است. آرای ایجابی آقایان پزشکیان و جلیلی هم مشخص شده است. رأی های اضافه شده به سبد آنها را نمی توان به عنوان رای ایجابی خود آن نامزد یا تایید کل سیاست های جاری نوشت.
۳- احتمال دارد که پزشکیان با همین مقدار مشارکت در دور دوم هم پیروز شود. اما آن پیروزی هیچ گرهی را باز نخواهد کرد و اکثریت معترض هم دستاوردی نخواهند داشت. انباشت بحران ها کمکی به توسعه ایران نخواهد کرد. بنابراین باید از فرصتی که با نتایج دور اول بدست آمده استفاده کرد.
۴- حل بحران های بین المللی نیاز به دولتی عملگرا و با پشتوانه مردمی بالا نیاز دارد. در حل این بحران ها ( که با پایان جنگ غزه یا آغاز جنگ لبنان بسیار وخیم تر خواهد شد)
هم فرادستان ذی نفع اند و هم مردم. پس می توان توافقی را شکل داد: رای از مردم و دادن اختیارات به دولت از فرادستان. نتیجه نهایی هم به نفع هر دوست. البته لازم است این نکته به فرادستان به صورت دقیق فهمانده شود که توافق خارجی می تواند وضعیت اقتصادی را بهبود دهد و مردم را راضی کند. اما نیازمند محدود شدن رانت آنان است. اما رشد اقتصادی کیک اقتصاد ایران را آنقدر بزرگ خواهد کرد که خالص مقدار رانت آنان از مقدار پیش از توافق بیشتر خواهد شد. با این تفاوت که این رانت می تواند الزاماً مخرب نباشد. بنابراین فرادستان سیاسی در نهایت بازنده توافق خارجی نیستند.
۵- در سیاست داخلی مردم و نظام هر دو به این نتیجه رسیده اند که نمی توانند دیگری را کنار بزنند. فرادستان برای اداره کم هزینه تر و بی دردسر تر کشور و بهره مندی از رانت خود نیازمند درجه ای از توافق داخلی هستند. مردم هم زندگی معمولی می خواهند. بنابراین می توانند امتیازاتی را رد و بدل کنند. حکومت آزادی هایی را می دهد و مردم هم چوب لای چرخ حکومت نمی گذارند.
اما اصل بحث اینجاست و علت عدم مشارکت بسیاری از مردم هم این سوال بود که چرا تاکنون چنین توافقی شکل نگرفته و به طور دقیق تر چرا در سال ۹۲ که با رای به روحانی چنین توافقی روی میز گذاشته شد، به نتیجه نرسید؟
به نظر نگارنده دلیل اصلی برهم خوردن توافق تحلیل نادرستی بود که به فرادستان ارائه می شد.
به نظر می آید این تحلیل این بود که «طبقه متوسط جامعه هرگز حامی فرادستان سیاسی نخواهد شد بنابراین امتیاز دادن به آنها بیهوده است و فقط منجر به قوی تر شدن آنها می شود. در نتیجه باید آنان را تا جای ممکن زیر فشار گذاشت تا توان تحرک سیاسی و اجتماعی نداشته باشند.»
این نگرش معتقد بود که حجاب خاکریز اول است و اگر فتح بشود خاکریز های بعدی هم یکی بعد از دیگری سقوط خواهند کرد.
چنین تصوری البته در جامعه هم وجود داشت.
این تحلیل تجویز می کرد که به جای امتیاز دادن به طبقه متوسط باید تا جای ممکن پایگاه اجتماعی حداقلی خود را حفظ کنیم و حفظ این پایگاه با آمریکا ستیزی در خارج و اجرای محکم دستورات فقهی مانند حجاب است.
در دوران روحانی تلقی حامیان این تحلیل این بود که با زمینگیر کردن دولت او می توانند طبقه متوسط را از میدان قدرت کنار بزنند و دولت و جامعه اسلامی بنا کنند.
تجربه سه ساله دولت رئیسی و بخصوص جنبش مهسا نشان داد که چنین اهدافی بسیار دور از واقعیت است.
البته بخش بزرگی از مردم هم متوجه شدند که توان ساقط کردن نظام را ندارند و به این امامزاده نمی توان دخیل بست. رفتار اپوزیسیون خارج از کشور و نحوه مواجهه دولت های خارجی با جنبش مهسا هم نشان داد چشم امید داشتن به آنها هم بیهوده است.
نشانه های این تغییر باور در رفتار هر دو مشهود است. نظام به رویه انتخابات نیمه رقابتی برگشته و در دور اول هم آن را سالم برگزار کرده. مردم هم بدون اینکه حضور خیابانی داشته باشند از انتخابات کناره گرفتند و حتی با گشت ارشاد هم درگیر نمی شوند.
این وضعیت یعنی هر دو از درگیری خسته اند و نیازمند واسطه ای هستند که توافق را جوش دهد.
۶- من نه فکر می کنم که اختیارات رئیس جمهور برای اصلاحات کافی است و نه در مورد توان شخص پزشکیان در تغییر معادلات داخل حکومت خوش خیالم. می خواهم به عنوان یک شهروند با واسطه پزشکیان و با پشتوانه عدم مشارکت ۶۰ درصدی با فرادستان سیاسی توافق جدیدی را شکل دهم. پس بهتر است مستقیم با خود آنها صحبت کنم:
آقایان فرادست سیاسی! آن ائتلافی که سال ۵۷ جمهوری اسلامی را تشکیل داد، از هم پاشیده و به اقلیت تبدیل شده. شما نیاز به ساخت ائتلافی تازه دارید. منِ شهروند به دنبال پست و مقام نیستم و زندگی معمولی و حقوق اولیه خودم را می خواهم. برایم مهم نیست که چه حکومتی و چه شخصی آن را تامین نماید.
از دادن آزادی اجتماعی نترسید. من هم به دنبال حذف شما نخواهم بود.
آقایان فرادست! اگر نگران قدرت و رانت خود هستید، نیازی نیست همه را در بازی انتخابات راه دهید اما بین همین هایی که برای شما بی خطر اند رقابت منصفانه برپا کنید. بگذارید همین چهار نامزد این انتخابات حزب بسازند و رقابت کنند. منِ شهروند حقم را در این رقابت خواهم گرفت.
آقایان فرادست! خطر فروپاشی داخلی بسیار بیشتر از براندازی است. تا دیر نشده تحلیل های توافق شکن باند پایداری را کنار بگذارید و بیایید باهم به نظم دسترسی محدود بالغ گذر کنیم. هم شما قدرت و رانت خود را داشته باشید و هم مردم از زندگی معمولی خود را.
۷- یکی دیگر از دلایل عدم اقبال مردم به اصلاح طلبان ناتوانی آنها در پیگیری خواست مردم بوده است و اینکه آنها به عنوان واسطه بسیار بیش از آنکه از سمت فرودستان با فرادستان چانه بزنند، از سمت فرادستان با فرودستان چانه زده اند که مطالبات خود را محدود کنید که اگر ما نباشیم کلاه شما پس معرکه است.
این انتقاد واقعاً وارد است اما کسانی در این جبهه و در حامیان پزشکیان هستند که درک درست تری از این شرایط دارند.
مشخصاً آقایان فاضلی و رنانی که سال هاست برای چنین روزی آگاهی گسترانی کرده اند، می باید نقش خود را در شکل دهی به این توافق ایفا کنند و من به آنها امید دارم.
۸- امیدوارم که رهبران تحول خواه جامعه هم به شکل گیری توافق کمک کنند و دور دوم را به همان رفراندومی تبدیل کنند که می خواستند. اما با خواسته هایی محدودتر اما ممکن تر.
۹- اگر رای دادیم و فرادستان امتیازی ندادند چه؟ دودش به چشم خود آنها هم خواهد رفت و این بار با یک اکثریتی ۸۰ درصدی روبرو خواهند شد که گزینه توافق را از روی میز خود حذف کرده است!