منتشر شده در کانال تلگرامی «راهبرد» به تاریخ 24 خرداد 1400
✍️ از آنجا که سرگشتگی نسبت به کنش مناسب در انتخابات پیش رو بین فعالان سیاسی زیاد شده و تعداد افرادی که بین رای دادن یا ندادن ماندهاند، روزبهروز بیشتر میشود؛ قصد دارم خیلی کوتاه و شفاف سناریوهای ممکن را بررسی کنم تا از این رهگذر خودم و همه دغدغهمندان بتوانیم تصمیم درستتری بگیریم.
?سناریوی اول: مشارکت در انتخابات، پیروزی همتی
✍️ اگر نگاه واقعبینانه داشته باشیم این شرایط تداوم وضعیت فعلی است. یعنی بنبست در اداره کشور. مقایسه این انتخابات با ۷۶ یا ۹۲ دور از واقعیت است. شرایط آن روزها به کلی متفاوت از امروز است. همتی هم خاتمی یا حتی روحانی نیست.
✍️ واقعیت این است که نه همتی و نه حتی جهانگیری و لاریجانی مردان تغییرات اساسی و تصمیمات سخت نیستند. برنامهای هم برای آن ندارند. غیر از آن در صورت پیروزی همتی، همین کارشکنیهای امروز در برجام وFATF ادامه خواهد یافت با این تفاوت که دیگر رییسجمهور وزن سیاسی روحانی برای مقابله صرفا کلامی با این کارشکنیها را هم نخواهد داشت.
✍️ جریان حامی رئیسی ۷۵درصد قدرت را در دست دارد و کموبیش هر آنچه بخواهد با کشور خواهد کرد، همتی و دولتش صرفا میتوانند این روند را کند کنند. بنابراین، تنها دستاورد این رویکرد، شکست رئیسی و برهمزدن سناریوی جریان حامی اوست.
✍️ اما این رویکرد یک آسیب بسیار بزرگ دارد: تداوم شرایط بن بست و عدم وجود جریانی که توان ارائه راهحل و نمایندگی خواستههای مردم را داشته باشد، منجر به بروز شروشهای کوری خواهد شد که نتیجه آن یا هرجومرج و سوریهای شدن است، یا سرکوب سایر جناحهای نظام. اتفاقی که هر دو سویش ضدتوسعه ایران خواهد بود.
?سناریوی دوم: عدم مشارکت، پیروزی رئیسی
✍️ در این شرایط دولتی مانند دولت اول احمدینژاد تشکیل خواهد شد. دولتی که با سرمایهگذاری روی طبقه محروم سعی در گسترش این طبقه خواهد کرد! فضا را بیش از پیش خواهد بست و منابع کشور را به هدر خواهد داد. در واقع، این دولت سقوط با شیب تند خواهد بود؛ درحالیکه دولت همتی، سقوط با شیب اندک است.
✍️ اما در این سناریو دولت تشکیلشده، دولتی با رای حداقلی خواهد بود و اگرچه تا دو سال به واسطه رفع تحریمها و مهار کرونا،ماه عسل اقتصادی خواهد داشت؛ اما خیلی زود مجبور به رویارویی با مسائل و تناقضات خود خواهد شد.
✍️ با این تفاوت که رئیسی دیگر احمدینژاد نیست که با چیزی مثل جریان انحرافی دورش بیندازند. ناتوانی در حل مسائل امکان بسیج مردم محروم را هم از آنان خواهد گرفت.
✍️ این سناریو رئیسی را گزینه بیرقیب رهبری آینده خواهد کرد، اگر جانشینی در سه چهار سال آینده رخ دهد. احتمالا این دولت برای تبدیل ریاستجمهوری به نخستوزیری بعد از رئیسی تلاش خواهد کرد.
?سناریوی سوم: سامانیابی جنبش اجتماعی
✍️ در این سناریو، بخشهایی از اصلاحطلبان میتوانند با عدم مشارکت فعالانه و سامان دادن به مطالبات اجتماعی و تلاش برای ایجاد ائتلاف وسیع حول فصل مشترک مطالبات، خطر شورش.های کور را مهار کنند، در بزنگاه تغییر قانوناساسی (که به نظرم اجتنابناپذیر است) ایفای نقش کنند و در زمانی که رئیسی و یارانش از اداره کشور و حفظ قدرت خود ناتوان شدند، بتوانند به مصالحهای پایدار دست یابند. در این سناریو باید هزینه دولت رئیسی و فشارهای طیف او را به جان خرید.
?جمعبندی
✍️ هر سه سناریو هزینههای فراوان دارند و دستاوردهای دور و بعید. اما چند نکته را باید مدنظر قرار داد:
✍️ اول اینکه، این اصلاحطلبی و این جبهه توان حل هیچ مسالهای را ندارد. دلایلش را قبلا گفتهام و اکنون مجال باز کردن مجدد این بحث نیست؛ اما پیروزی شب انتخاباتی آنها امید اصلاح ضعفهای ساختاری را از بین خواهد برد و در بزنگاههای پیش رو، آلترناتیوی وجود نخواهد داشت.
✍️ نکته دوم این است که شکست رئیسی به منزله ایجاد بحران در تعیین جانشینی رهبری خواهد بود. بحرانی که معلوم نیست به نفع توسعه ایران تمام شود یا برعکس دستاوردهای ۱۵۰سال اخیر را هم به باد دهد.
✍️ از نظر نگارنده، جمهوری اسلامی با سوزاندن دنگ شیائوپینگهایی مثل حسن روحانی و سیدحسن خمینی، برای عبور آرام از بحران نیاز به خروشچفی دارد که رئیسی میتواند این نقش را بازی کند.
✍️ در این تحلیل البته حالت مشارکت در انتخابات و شکست همتی بررسی نشد؛ چرا که ترجیح دادم حتی به آن فکر هم نکنم.