سمفونی مردگان برای اولین بار در سال ۱۳۶۸ به چاپ رسید و از آن تاریخ تا به حال، اگر از تمام تجدید چاپهای متعدد، حمایت منتقدان، برگزیدگی در جشنوارهها و جوایز جهانی و… توسط کتاب بگذریم، چه چیزی باعث توجه بیاندازهی ما به کتاب است؟ درواقع همهی نکاتی که در بالا ذکر کردیم، به نوعی برای یک مخاطب خاص کتاب، معلول محسوب میشوند و نه علت! و حتی اگر هم علت باشند، عللالعللی وجود دارد که این عظمت را پدید آورده است! داستان سمفونی مردگان، همانطور که در مطالب ذکرشدهی بخش اول به تفصیل بیشتر گفتهایم، ماجرای زندگی یک خانوادهی سنتی اردبیلی در عصر رضاشاهی را روایت میکند که این زندگی با تعدد شخصیتی و تنافرِ روحیات، عقاید و باورهای شخصیتها، تبدیل به صحنهی جنگ فلسفی (دیالکتیک) همیشگی اعضای خانواده میشود.
درواقع هرکدام از شخصیتهای این داستان، به گونهای خاص فکر میکنند که مرزبندی دقیق را برای ما مشکل میکند اما به طرز ساده اگر بخواهیم بگوییم، سمفونی مردگان جدالی بین سنت و مدرنیته در آغاز راه مدرنیته در ایران است؛ پس هرکدام از شخصیتها به نوعی به سنت نزدیکتر است و یا مدرنیته! پس نمیتوانیم شخصیتی را غیر مهم فرض کنیم اما طبعا افرادی مانند آیدین، سورمه و اورهان، بخش اعظم کمی و کیفی پیرنگ را جلو میبرند. این داستان با تنوع شخصیتی خود در مفاهیم هم بسیار متنوع عمل میکند و به طور همزمان از چند مضمون، چند فرم، چند بنمایه و… استفاده میکند؛ برای مثال هم میتوانیم از آن برداشتهایی درام داشته باشیم؛ هم برداشتهایی سیاسی و اجتماعی و هم برداشتی عاشقانه که لایهی رویی و جذاب سمفونی مردگان است. جدای از این موضوع، هرکدام از شخصیتهای محوری، یک بار تریبون به دست میگیرند و ماجرا از زوایای مختلفی برای مخاطب روایت میشود تا هیچ نقطهی فلسفی و روانیای در اثر نادیده گرفته نشود.
https://blog.ketabchi.com
ممنون میشم شما خوانندگان گرامی نظرات خود را به اشتراک بگذارید .