مسافرت تنها راه نیست. میتوان در خانه ماند و برای فرار از فشار کار روزمره به فیلم و سینما پناه برد. با وجود این برخی از فیلمها هستند که میتوانند هم بار خستگی را از روی دوش بردارند و هم الهامبخش ما در مسیر زندگی حرفهای باشند و ایدههایی برای پیشرفت و بهتر شدن به دست دهند. تماشای فیلم شاید یک راه تازه و روشی دور از روشهای مرسوم پیش پای حرفهایها، به ویژه بازاریابان، بگذارد!
فیلم «شبکه اجتماعی» داستان وبسایتی را روایت میکند که سرنوشت صفحات تکتونیکی در جهان بازاریابی دیجیتال را تغییر داد: فیسبوک. این یکی از مهمترین آثار دیوید فینچر راه منِ بازاریاب را به سیستم فکری بنیانگذاران فیسبوک باز میکند و پشتپردهی توسعهی آن وبسایت را پیش چشم مخاطبانش میگذارد: ایدهی فیسبوک چگونه در ذهن مارک زاکربرگ و دوستانش ریشه دواند، آنان چه چالشهایی را در مسیر خلق و پیشرفت وبسایتشان تجربه کردند و چگونه به یکی از مهمترین غولهای رسانهای در جهان تبدیل شدند؟
فینچر و آرون سورکین در «شبکه اجتماعی» کوشیدهاند تصویری جذاب، واقعبینانه و متواضع از فرایند شکلگیری یک ایده تا اجرا ارائه دهند. پس از تماشای فیلم درک خواهید کرد که هیچ مسیر تازهای بیچالش نخواهد بود.
ما بازاریابان همواره بر سر دو راهی موازین اخلاقی و رسالتمان در کسب موفقیتهای تجاری قرار داریم: آیا این ترفند اخلاقی است، مرز میان رقابت سالم و ناسالم کجاست و یا در برههی حساس کنونی که درست و نادرست به سادگی قابل تشخیص نیست، تکلیف ما و انتخابهایمان چه میشود؟ فیلم «بنیانگذار» ساختهی جان لی هانکوک به پرسشهایی از این دسته میپردازد.
این فیلم داستان ری کراک، یک فروشندهی سادهی دستگاههای میلکشیک، است که یکی از مهمترین برندهای رستورانهای زنجیرهای در جهان را پایه گذاشت: مکدونالد. او از یک همبرگر کوچولو، رستورانی میسازد که آوازهاش جهان را کَر میکند.
کراک در مسیر ساخت مکدونالد دائما در چالشهای اخلاقی میافتد و گاه با روشهای فریبنده و به ظاهرا ناهنجار رویاهایش را پله پله محقق میکند. امروزه بسیاری معتقد که برند مکدونالد بر پشتهی بسیاری از حرکات و ترفندهای غیراخلاقی در رقابت با رقبایش ایستاده است. فیلم «بنیانگذار» راوی همین مسیر بحثبرانگیز است.
در دنیای پر فراز و نشیب امروز همه به دنبال یک زندگی آرام و معمولی میگردند اما نه رایان بینگهام، شخصیتی که آن را جورج کلونی در فیلم «بالا در آسمان» بازی میکند. او شغل عجیب و غریبی دارد: از این شهر به آن شهر میرود تا به کارمندان شرکتهایی که مدیران توانایی اخراج آنان را ندارند بگوید اخراج شدهاند. رایان فلسفهی عجیب و غریبی دارد: «آدمها و روابط با آنان ارزشش را ندارند». او در این باره بارها سخنپراکنی میکند و زندگیاش را بر همین مبنا پیش میبرد. پس از مدتی چالش حرفهای و همچنین شخصی زندگی رایان، همهی افکار و عقایدش را زیر سوال میبرد و او را وادار میکند که نگاه و سبک زندگیاش را دوباره مورد ارزیابی قرار دهد.
فیلم «بالا در آسمان» اعتراف میکند که کار سخت و فداکاری شما را به اوج خواهد رساند اما هرگز نمیتواند جای عزیزانتان را پر کند و خلاء های ارتباطی را پوشش دهد. سرگذشت رایان بینگهام تصویری درخشان در باب اهمیت ارتباطات و مهارتهای بینافردی به بازاریابان مدرن هدیه میکند.
فیلم «در جستجوی خوشبختی» یک عاشقانهی ساده دربارهی پشتکار و ایمان و جاهطلبی است! در جهان پر فراز و نشیب امروز این سه عنصر از ابزار مهم هر بازاریاب موفقی در جهان به شمار میروند. کریس گاردنر، شخصیت اصلی فیلم، این موضوع را به خوبی دریافت و از کارتنخوابی و استراحت در دستشویی ترمینال به یک شخصیت مهم در بیزینس تبدیل شد. «در جستجوی خوشبختی» یک فیلم انگیزشی برای نجات یافتن از قعرِ تاریکی و چنگ زدن بر دامان موفقیت است.
تا به حال به رابطهی بین بیسبال و بازاریابی فکر کردهاید؟! شباهت میان بازاریابی و بیسبال در دادهمحور بودن هر دو است. در هر دو رشته، همه چیز با تکیه بر شهود و بر پایه سیستم Agile آغاز میشود و بعد موجی از واکنشها در قالب یکسری داده به سوی شما سرازیر میشود و آنگاه دیگر گامها و تصمیمات اساسی را بر اساس دادهها پیش میبرید.
مانیبال داستان موفقیت یک تیم بیسبال است که رفته رفته روشهای بازی دادهمحور را جایگزین بازیهای غریزی و کهنهی بازیکنان میکند و به این ترتیب با کمترین هزینه پیروزهای متوالی به دست میآورد.
هر یک از فیلمهایی که در این مقاله به آن اشاره کردم در شکلگیری نگاه من به بازاریابی، حرفهای که از آن ارتزاق میکنم، را تغییر دادند! فیلمهایی همچون «بالا در آسمان» و «در جستجوی خوشبختی» به مهارتهای فردی یک بازاریاب مدرن پرداختهاند و آثاری مثل «بنیانگذار»، «مانیبال» و «شبکه اجتماعی» به مباحثی همچون رقابت در بازار، اهمیت دادهها در جهان بازاریابی دیجیتال و تفکر استراتژیک برای خلق یک غول رسانهای اشاره کردهاند. تماشای این مجموعه و فیلمهایی از این دست نه تنها شما را از یکنواختی زیست روزمره رها میکند بلکه همچون یک کلاس درس پنجرهای جدید رو به حرفهی بازاریابی مدرن میگشاید.
*برگرفته از مقالهی «5 فیلم الهام بخش برای بازاریابان مدرن» نوشتهی کلیفورد چی