چهارشنبه 16 فروردین 1402؛ در شهر ترمذ هستیم، ساعت 10 صبح از هتل خارج شدیم، وسایلمان را داخل اتاق گذاشتیم و به مدیر هتل گفتیم اگر تا ساعت 12 برنگشتیم، یک روز دیگر محل اقامتمان را تمدید کند. شهر ترمذ از شهرهای قدیمی و تاریخی ازبکستان است و نام آن از رود "تارومیتا" گرفته شده و در برخی منابع نام شهر نیز قبلاً ترمیتا ذکر شده است، مردم به زبان ترکی ازبکی صحبت میکنند و برقراری ارتباط زبانی با آنها کمی دشوارتر است. ابتدا برای اخذ ویزای افغانستان سری به کنسولگری افغانستان زدیم. پس از دقایقی معطلی بدون نتیجه برگشتیم، درحالی که سفارتخانه افغانستان در تاشکند گفته بودند برای اخذ ویزا به کنسولگری افغانستان در ترمذ مراجعه کنید، اینجا میگویند که ما مجوز صدور ویزا نداریم. برگشتیم هتل وسایلمان را برداشتیم و تسویه کردیم. از پارک بزرگ شهر و مجسمه علیشیر نوایی، مجسمه کماندار افسانه ای مناس، دیدن کردیم و موزه معماری ترمذ و کلیسای قدیمی گئورگی را از بیرون دیدن کردیم.
در ادامه سری زدیم به آرامگاه حکیم و عارف محمد بن علی ... عبدالله الترمذی.
در محوطه باغ بزرگ آرامگاه الترمذی مردم خونگرم ازبکستان وقتی فهمیدند از ایران (خراسان بزرگ) آمدهایم، با ما عکس یادگاری گرفتند.
ساعت 16 پس از بازدید از مقبره الترمذی، به سمت مرز رفتیم تا از نزدیک وضعیت را بررسی کنیم. متأسفانه در ترمذ اخذ ویزا منتفی است و خروج از مرز ترمذ هم منوط به داشتن نامه وزارتی است که البته توضیح ندادند که این نامه وزارتی چیست و آنرا از کجا میتوان دریافت کرد. بناچار به سمت شهر برگشتیم تا شب را در ترمذ بمانیم و برای برگشت تصمیم گیری کنیم.