اگر تا الان نرم افزار طاقچه رو نصب نکرده بودین و اسمش هم نشنیده بودین، احتمالا تو هفتهای که گذشت اسم طاقچه رو توی شبکه های اجتماعی زیاد دیدین. اگر سر قضیه طاقچه گیج شدین بیاین از زوایای مختلف تعریف کنم چیشد. اول قضیه حواشی طاقچه رو میگم بعدشم گریزی به تولدش میزنیم.
همیشه پای یک عکس در میان است! هفته پیش یک عکس از فضای کاری شرکت طاقچه درز پیدا میکنه که تعدادی از پرسنل حجاب نداشتن. این باعث میشه دلواپسها و تندروها فریاد "وا اسلاما" سر بدن و حملاتشون رو به طاقچه شروع کنن.
بلافاصله چنتا از انتشاراتیها بیانیه میدن و اعلام میکنن که با طاقچه قطع همکاری میکنن! بعضی افراد هم به علت عدم رعایت شئونات اسلامی نرمافزار طاقچه رو حذف کردن و با نشر اسکرینشات از بقیه خواستن که طاقچه رو تحریم کنن و تو این حرکت اعتراضی همراهشون بشن.
از اون طرف هم جریان مردمی اومد پشت طاقچه چون اجازه داده تو شرکتش با حجاب و بی حجاب کنار هم آزاد باشن. خیلیها طاقچه رو نصب کردن و برای حمایت از این استارتاپ به حساب کاربری طاقچشون پول ریختن.
جریانی هم در حمایت فنی از طاقچه شکل گرفت که این استارتاپ فرهنگی آسیب نبینه. شروع این جریان با آقای عادل طالبی بود. بسیاری از نخبههای حوزه دیجیتال برای ارائه خدمات رایگان به طاقچه اعلام آمادگی کردن.
هرچند که تیم روابط عمومی طاقچه برای مدیریت این بحران بیانیه خوبی منتشر کرده (هرچند با تاخیر) اما همچنان دو موجِ ایجاد شده پیرامون این استارتاپ در ستیزن. یک سمت سیستم و طرفداراش ایستادن و سمت دیگه جریان مستقل مردمی.
حالا جالبه که قصهی شکلگیری طاقچه رو هم بدونیم. سال ۹۲ نیاز کتاب الکترونیکی و صوتی توی حوزه نشر احساس شد. آقای محمد صدوقی سال ۹۳ میاد ایده طاقچه رو پیادهسازی میکنه. پلتفرمی برای نشر الکترونیک کتابها. سرمایهگذار اصلی این استارتاپ از هنگام تولد هلدینگ حصین بود. طبق شنیدهها حصین یک هلدینگ مذهبی و نزدیک به سیستمه.
اینجاست که قضاوت سخت میشه. سوال اصلی اینه، طاقچه نور چشم مردم یا سوگولی سیستم ؟!
از این جنس مطالب توی توییتر هم نشر میدم، اگه خواستین دنبالم کنین.