
هر چند که سالهاست مرور تاریخ باشکوه ایران به فراموشی سپرده شده و با بمبماران رسانه، جای آن با هجویات پر شده، اما در اولین روزهای تولد ژاک، قصد داریم یکی از مهمترین یادداشتهایمان را منتشر کنیم. باید به خاطر بسپاریم که روز هفتم آبان ماه، گرامیداشت کوروش بزرگ بنیانگذار و نخستین پادشاه شاهنشاهی هخامنشی است. هرچند این بزرگداشت در داخل ایران غیررسمی و ممنوع است اما در سرتاسر جهان، این رویداد جشن گرفته میشود.
همانقدر که تخریب تمدن و تاریخ یک کشور در یک چشم بهم زدن اتفاق نمیافتد، احیای آن نیز زمانبر خواهد بود اما ایستادهایم تا این حرکت رو به جلو را رقم بزنیم. همراه ژاک باشید تا با تاریخ بیشتر آشنا شویم.
در میان طوفانهای تاریخ و در سرزمینی که اقوام گوناگون بر سر قدرت میجنگیدند، نامی برخاست که تا امروز با مفهوم عدالت و خرد درآمیخته است: کوروش بزرگ. او در حدود سال ۵۹۰ پیش از میلاد در سرزمین پارس چشم به جهان گشود و با گردآوردن طوایف پارسی و مادی، پایهگذار امپراتوریای شد که بعدها به نام شاهنشاهی هخامنشی شناخته شد. برخلاف بسیاری از فرمانروایان باستان، کوروش نه با شمشیر، که با اندیشه و تدبیر دل ملتها را فتح کرد. فتح بابل در سال ۵۳۹ پیش از میلاد نقطهٔ اوج قدرت او بود؛ جایی که او به جای تخریب، دستور آزادی اقوام و بازسازی پرستشگاهها را صادر کرد.
در الواح گلی که امروزه به «منشور کوروش» شهرت دارد، او خود را پادشاهی معرفی میکند که مردم را از بند اسارت رهانیده و آزادی پرستش خدایانشان را به آنان بازگردانده است. این لوح که در بابل کشف شد و امروزه در موزه بریتانیا نگهداری میشود، از دید بسیاری از تاریخپژوهان نخستین اعلامیه حقوق بشر در جهان به شمار میرود. منابع یونانی همچون هرودوت و گزنفون نیز کوروش را فرمانروایی خردمند، دادگر و بخشنده توصیف کردهاند؛ مردی که با رفتار نیک خود، احترام دشمنانش را نیز برانگیخت.
در گذر قرنها، یاد و نام کوروش از دل خاک و از میان روایتهای کهن برخاسته و همچنان در ذهن ایرانیان و جهانیان زنده است. آرامگاه او در پاسارگاد، با سنگهای سپید و معماری ساده و بیپیرایه، نمادی از فروتنی و بزرگی روح اوست. کوروش تنها بنیانگذار نخستین امپراتوری چندفرهنگی جهان نبود، بلکه با منش انسانی خود الگویی از حکمرانی عادلانه بر جای گذاشت؛ الگویی که هنوز پس از دو هزار و پانصد سال، از درون سنگ و سکوت، صدای عدالت و خرد را به گوش تاریخ میرساند.
به جرات میتوان گفت که بزرگترین نقطه تلاقی تاریخ جهان و ادیان، مربوط به واقعه فتح بابل به دست کوروش است. چرا که حیات اجتماعی و سیاسی امروز یهودیان در گروی نجات جان اسیران یهودی به دست کوروش بزرگ بود.
در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، هنگامی که امپراتوری بابل آخرین روزهای شکوه خود را میگذراند، سپاه پارس به فرمان کوروش بزرگ از شرق بهسوی دجله و فرات روانه شد. بابل، پایتختی عظیم با دیوارهایی بلند و مردمانی مرفه، در آن زمان زیر فرمان نبونید (Nabonidus) بود؛ پادشاهی که با بیتوجهی به آیینهای کهن و خدای بومی شهر، مردوک، خشم کاهنان و مردم را برانگیخته بود. کوروش با بهرهگیری از این نارضایتی داخلی و تاکتیکی هوشمندانه، جریان رود فرات را منحرف کرد تا سپاهیانش بتوانند شبانه از بستر خشکشدهٔ رود وارد شهر شوند. این نبرد، برخلاف بسیاری از فتوحات آن دوران، با خونریزی گستردهای همراه نبود و بیشتر به شکل تسلیم آرام شهر رخ داد.
پس از ورود به بابل، کوروش رفتاری کمنظیر در تاریخ باستان از خود نشان داد. او نه کاخها را غارت کرد و نه مردم را به بردگی گرفت، بلکه دستور داد پرستشگاهها بازسازی شوند و مردم آزاد باشند تا خدایان خود را پرستش کنند. این فرمان در لوحی گِلی که امروزه به نام منشور کوروش شناخته میشود، ثبت شده است. در این سند، کوروش خود را «پادشاه دادگر و برگزیده مردوک» معرفی میکند؛ عنوانی که نشان از احترام او به باورهای مردمان بابل دارد. منشور کوروش اکنون در موزه بریتانیا نگهداری میشود و از آن بهعنوان یکی از نخستین متون شناختهشده درباره حقوق بشر یاد میشود.
یکی از پیامدهای بزرگ این فتح، آزادسازی قوم یهود بود. حدود نیمقرن پیش از ورود کوروش، پادشاهان بابل بسیاری از یهودیان را از سرزمینشان در فلسطین (اورشلیم) به اسارت برده بودند؛ رویدادی که در متون دینی از آن با عنوان «تبعید بابلی» یاد میشود. کوروش پس از تسلط بر بابل، اجازه داد آنان به سرزمین خود بازگردند و معبد مقدسشان، یعنی هیکل سلیمان، را دوباره بنا کنند. این رفتار در «کتاب عزرا» و «کتاب اشعیا» در عهد عتیق (بخشی از کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان) ثبت شده و کوروش در آن متون «مسحشده خداوند» نامیده شده است. این نگاه احترامآمیز ادیان ابراهیمی به او، نشان میدهد که کوروش نه تنها فاتحی نظامی، بلکه پیامآور صلح، تساهل و انساندوستی در میان تمدنهای کهن بود.
تمدن بابل شهری بزرگ و پررمز و راز بود که کنار رود فرات رشد کرد و قرنها مرکز فرهنگ، دین و علم میانرودان شد. این شهر با دیوارهای بلند، زیگوراتهای پلهای و بازارهای پرتراکمش شناخته میشد؛ پادشاهانی مثل حمورابی و نبونعَظیم (نبونعید) یا نَبونِد (برای اجتناب از جزئیات پیچیده در منابع) نام بابل را با قانون، معماری و رونق اقتصادی پیوند زدند. هنرمندان و ستارهشناسان بابلی دستاوردهایی داشتند که بعدها بر تمدنهای دیگر تأثیر گذاشت، و معابد شهر نقش مهمی در زندگی روزمره و مناسک مذهبی مردم ایفا میکردند.
اما هر شکوهی ممکن است آسیبپذیر شود: در سده ششم پیش از میلاد، بابل گرفتار ناآرامیهای داخلی و رویدادهای سیاسی شد و وقتی کوروش هخامنشی از شرق نزدیک شد، فرصت برای تغییر فراهم آمد. در سال ۵۳۹ پیش از میلاد کوروش وارد بابل شد و بهجای ویرانی، سیاستی ملایم در پیش گرفت؛ معابد بازسازی شدند و بسیاری از مردم اجازه بازگشت به خانه خود یافتند. این پایان فصل بزرگی در تاریخ میانرودان بود و آغاز دورهٔ امپراتوری هخامنشی که قلمرو و فرهنگهای متعددی را زیر یک فرمان نسبتا منعطف گرد آورد.
در ایران هفتم آبان هر سال بهصورت غیررسمی به «روز کوروش بزرگ» شناخته میشود و تمرکز اصلی مراسم معمولاً در مجموعهٔ باستانی پاسارگاد، محل منسوب به آرامگاه کوروش، است. مردم از شهرهای گوناگون به این منطقه میآیند تا در کنار مقبره گرد هم آیند؛ رسمهای رایج شامل گذاشتن گل بر مزار، خواندن سرودها و نقالیهای تاریخی، سخنرانیهای کوتاه و گاهی اجراهای نمادین آیینهای کهن ایرانی میشود. این گردهماییها بیشتر جلوهای از پاسداشت یک میراث تاریخی و ملی هستند و محل برگزاری مشخص (پاسارگاد) و نوع آداب و رسوم پیرامون آن در منابع و گزارشها بارها ذکر شدهاند.
در هفتم آبان سال ۱۳۸۵، برای نخستینبار مراسمی رسمی و دارای مجوز در پاسارگاد برگزار شد تا یاد و نام کوروش بزرگ گرامی داشته شود. در این روز، دوستداران میراثفرهنگی از سراسر کشور در محوطه تاریخی پاسارگاد گرد هم آمدند و فضای آرامگاه کوروش در بعدازظهر همان روز با گلآرایی ویژه، حال و هوایی نمادین و باشکوه به خود گرفت. در گزارشهای منتشرشده در روزنامههای خبر جنوب، نیمنگاه و عصر مردم به تاریخ ۷ آبان ۱۳۸۵ آمده است که امیر سوداگران، معاون وقت سازمان میراثفرهنگی و گردشگری استان فارس، طی نشست خبری به مناسبت این روز تاریخی اعلام کرده بود:
۵۳۹ سال پیش از میلاد مسیح، در چنین روزی، کوروش بزرگ پس از تصرف کامل شهر بابل فرمان مشهور خود را صادر کرد؛ فرمانی که امروزه به عنوان نخستین منشور حقوق بشر جهان شناخته میشود. به پاس این رویداد ماندگار، بازدید از مجموعه میراث جهانی پاسارگاد در آن روز برای عموم مردم رایگان اعلام شد.
در سالهای اخیر (بهویژه ۱۳۹۵ به بعد) هفتم آبان از حالت صرفاً فرهنگی خارج شد و گردهماییهای سال ۱۳۹۵ با حضور گسترده مردم و سر دادن شعارهای اجتماعی و سیاسی توجه عمومی و مقامات را جلب کرد؛ از آن سال به بعد گزارشهای متعددی از محدودیتها، بستن جادههای منتهی به پاسارگاد و جلوگیری از تجمعهای گسترده منتشر شد و سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ شاهد تشدید تدابیر امنیتی و ممانعت از برگزاری آزاد و پرجمعیت مراسم بودهاند. این تحولات نشان میدهد که این روز همزمان هم نمادی از پاسداشت تاریخی و هم میدان تنشهای اجتماعی-سیاسی شده است.
تقویم امروز ایران، مملو از روزهایی است که به فرهنگهای بیگانه منتسب شده؛ تقویمی که بسیاری از وقایع آن، تنها به روایات متضاد استناد کرده و پشتوانه تاریخی ندارند. در اصل این تدوین این تقویم، یکی از تلاشها برای ایجاد فراموشی تلقینی تمدن ایران است. در دولتهای مختلف، چند اقدام نمایشی و کوچک برای ثبت رسمی روز کوروش در تقویم صورت گرفت اما به قول اسفندیار رحیم مشایی، در نظر گرفتن روزی به نام کوروش تا کنون در دستور کار ما نبوده…».
تاریخ و تمدن ایران نام دیگر «صلح» است. پس قرار نیست با حمله و هجوم معرفی شود. از طرفی این گذشته با شکوه، در خون و حافظه تاریخی مردم پارس جریان دارد و کافیست با یک پویش خودخواسته و مردمی، احیا شود.