پروژههای مبتنی بر میکروسرویس در بسیاری موارد میتواند پرهزینه، طولانی و دارای باگهای بی از حد باشد اگر تخصص و مهارت و تجربه پیاده سازی در تیم و رهبری آن وجود نداشته باشد. در این مقاله به بررسی این موضوع می پردازم و در ادامه به تشریح ابعاد مختلف مشکلات پرداخته و تجربیات خودم را با شما خوانندگان محترم به اشتراک میگذارم. امیدوارم ثمرش بخش باشد.
برای دوستانی که تجربه کمی با میکروسرویس دارند شاید با جذابیت و تکنولوژی نهفته در پروژههای میکروسرویس بخوبی آشنا هستند اما ورود به این حوزه بخصوص در پروژههای بزرگ تا حدی جسورانه است، حتی ممکن است به قیمت شکست پروژه هم تمام شود.
طی سالیان طولانی که درگیر تولید نرمافزار با انواع تکنولوژیها بودهام و با بسیاری از مسائل و مشکلات دست و پنجه نرم کردهام، این آخری(میکروسرویس) خیلی تجربه خوبی بود. در طی چهار سالی که در یک خط تولید تمام مکانیزه AutoDevops مبتنی بر میکروسرویس و داکر رهبری یک تیم تولید را بر عهده داشتم تجربیات گرانقدری بدست آوردهام و امیدوارم با انتشار این تجربیات، کمکی به شما کرده باشم.
من هم مثل شما مقالات بسیاری در خصوص مزایا و معایب میکروسرویس مطالعه کردهام( بماند که خیلی از آنها از هم کپی شده بودند). اکثر این مقالات محتوی یکسانی داشتند. اما آنچه در اینجا برایتان می نویسم صرفاً تجربیات خودم در طی این مدت است.
ادامه این نوشتار در پستهای بعدی خواهد آمد.
سایر موضوعات مهم تولید نرمافزار مانند نحوه انتخاب کارشناسان برنامه نویس و سایر همکاران تیم، پایش و نظارت بر روند اجرای پروژه، نکات مهم در انعقاد قرارداد یک پروژه نرمافزاری و مسائل حقوقی مرتبط و خیلی موضوعات مشابه دیگر، مواردی است که علاقمندم تجربیات خود را مستند کرده و با شما به اشتراک بگذارم.