مثل ستون های عظیم آفرینش،از جنس نور مطلق،از جنس آب،آفتاب و آسمان...
این اصلا دور از ذهن نیست که ذهن فرسوده شده ی ما آدم ها در عمق تاریکی مطلق خلق شده توسط عده ای،نورباوری را ،به خیالات و افسانه ها نسبت دهد.اما حقیقت در تمام طول تاریخ بارها و بارها به آتش ،به دار و به خاک فنا کشیده شده است،زیر زخم شمشیرها و در تنهایی تاریکمطلق زندان ها.بارهاو بارها حقیقت خاکستر شده،و حتی خاکستر آن به دریاها و رودها ریخته شده است.اما حقیقت،همیشه حقیقت است.جنس حق همینگونه است،که حتی در خاکستر خود هم حی و زنده است.
و تو حتما رویش جوانه ای را در پایین دست رودخانه خواهی دید،که به زودی درختی خواهد شد و باز هم حقیقت را از برگبرگ خود فریاد خواهد زد.
آری،حق امروز به دست مدعیان حقیقت ذبح شده است و بعد از بر زمین افتادن،زیر پای ساده اندیشان حق گریزی که با این مدعیان در جدالند،لگد مال شده است.اما حقیقت باز هم خواهددرخشید،و آن کس که از او گریخته،تنها کسی است که آن روز زیان خواهدکرد.
حسین(ع) از جنس حقیقت است.آنگاه که برای اصلاح قیام کرد.برای مردم هرگزساده نیست که وقتی پوستین خدا برتن قدرت است،تشخیص دهند که حقیقت کجاست؟اما حسین(ع) ،خود خط کش و معیار حقیقت است؛ آنگاه که برای اصلاح امت پیامبر قیام کرد و نشستگان بر اریکه قدرت گفتند اصلاح نه! آنگاه که نماد همه ی مردم،و از طرف مردمان دعوت شد برای امر به معروف،ونهی از منکر حاکمان،اما نشستگان در قدرت گفتند: معروف را ما به مردم امر و منکر را ما باید نهی کنیم.و این سرآغاز بزرگترین انحراف بود که امر به خوبی ها و نهی از بدی ها که مثل خون ،در رگ های جامعه موجب حیات است،به جای آنکه ابزاری در دست ملت برای نقد حاکمیت باشد،تبدیل به ابزاری برای انجماد در هرگونه تغییر و اصلاح در حاکمیت و خاموش کردن صدای ملت شد و این بزرگ و عجیب ترین
درد است که از دارو،برای افزایش رنج یک بیمار بهرهببرند!! ،و اینچنین بیماری هرگز درمان نخواهد