این یک لیوانه .
یک ظرف که اولا در جای خودش وجود خارجی داره و قابل انکار نیست.
ممکنه به عنوان یه لیوان تزیینی ازش استفاده بشه.سر طاقچه یا روی میز و دکور...
اما کارکرد اصلی این وسیله برای نوشیدن آب و مایعاته. پس این لیوان برای کاربردی شدن به یکمحتوا هم نیاز داره.
اگر داخل این لیوان آب بریزیم،میشه یک ظرف + یکمحتوا.
اما هنوز این لیوان کارکردی نداره.یکلیوان پر از آب که هیچ استفاده ای ازش نمیشه به چه کاری میاد؟
اگر این لیوان سر میز غذا گذاشته و ازش استفاده بشه،حالا میشه گفت این وسیله،کارکرد وکاربرد داره و تزیینی و دکوری نیست.
دین مثل این لیوانه.اعتقادات،احکام،آیین ها ،مناسک و....
اما این پوسته و جلد و ظاهر به یکمحتوا نیاز داره.یعنی این اعتقادات و...باید باعث ایجاد یک سری تغییرات در فرد بشه:اخلاق،رفتار و مجموعه اعمال نیک.
اما مهم تر از همه اینها ،دین باید یک کارکرد هم داشته باشه،همونطور که لیوان پر از آب باید کارکرد داشته باشه. دین در بعد فردی باید روان و متافیزیک انسان رو به تعالی برسانه. و در بعد اجتماعی باید برای جامعه خیر،نیکی ،آرامش و سعادت به بار بیاره و اگر این دو رخداد،فعل،تحول،و تغییر در این دو بعد شکل نگیره،عملا دین نتوانسته بین فرم و محتوا هماهنگی و خروجی لازم رو ایجاد کنه و لزوما،حتما یک جای کار میلنگه که این دو سعادت در زندگی بشر شکل نگرفته و به وجود نیامده.
پذیرای نظرات و نقدهای اساتید و همه بزرگواران هستم.