با یکی از اساتید دانشگاه که از قضا روحانی و استاد تفسیر قرآن بود وارد بحث شدم.گفتم استاد،شما که تفسیر میدانی،لااکراه فی الدین را برای ما تفسیر کن.آیا اجبار به حجاب در تضاد با این آیه نیست؟
گفت لااکراه فی الدین یعنی انسان برای انتخاب مسلمان شدن یا مسلمان نشدن مختار است و اجباری برای او نیست اما اگر مسلمان شد باید اصول وقوانینش را رعایت کند.ومثال های طولانی زد که انسان نمیتواند وارد یک سیستم شود و قوانینش را رعایت نکند.
گفتم پس استاد،شما که تفسیر بلدی،مسئولیتش رو بپذیر و بگو آیا مفهوم این آیه این است که لااکراه فی انتخاب دین؟یا لااکراه فی همه ارکان اجرایی و.... دین؟
یعنی آیه میگوید در انتخاب دین اسلام اجباری نیست یا مثلا من می توانم دین را انتخاب کنم،ولی مختارم دین دار خوبی نباشم.مثلا نماز واجب است،ولی اجباری نیست و من مسلمان تصمیم میگیرم نماز نخوانم.اصلا تصمیم میگیرم جهنم را انتخاب کنم.آیا اجباری برای بهشت رفتن من باید باشد؟اگر قرار بود اجباری باشد که خدا به انسان اختیار نمی داد و اصولا بدون اختیار انتخاب مگر اصلا رشد و تعالی به وجود می آید؟!
گفت:خیر،لااکراه فی الدین همه اینها را شامل می شود.یعنی در نماز و...هم اجباری نباید باشد.
گفتم:من موافقم که برخی موارد اثرات مخرب اجتماعی دارد و حاکمیت می تواند موانعی قرار دهد.مثلا کسی که در خیابان مشروبمیخورد و پشت فرمان می نشیند،ممکن است به دیگران آسیب بزند.اما وقتی شما با تولید ساختار مخربی به اسم گشت ارشاد اثرات مخرب بسیار وسیع تری به وجود آورده اید و مردم را اتفاقا در عدم رعایت حجاب مصمم تر کرده اید و حتی مردم را از دین،خدا و هر آنچه رنگ و شکل مذهب بدهد گریزان و متنفر کرده اید آیا این اثرات اجتماعی بدتری دارد یا عدم رعایت حجاب؟
گفت:حق با شماست و موافقم .امر به معروف ده ها شرط دارد ،از جمله موثر بودن و...که هیچ کدام در روش گشت ارشاد نیست.
با خودم گفتم:گشت ارشاد یکمنکر است که نهی از آن بر همگان واجب است.آیا استاد حاضر است علنا در مقابل این منکر موضع گیری کند؟
آیا روحانیت و هر آنکس که ادعای دینی دارد حاضر است در مقابل این منکر بزرگ بایستد ؟یا با سکوت تایید گونه در گناه این منکر شریک می شود؟