کار شوک درمانی همیشه همان کاری است که بازار میکند_ این یکی از اجزای نظریهی بنیادین «شوک درمانی» است. بازار معاملات سهام عاشق لحظات پرجار و جنجال و #کاملا_مدیریت_شدهای است که صعود قیمت سهام را در پی دارد. چنین لحظاتی معمولا با #عرضه_اولیه سهام واحدهای دولتی در بورس، اعلام ادغام دو شرکت بسیار بزرگ یا انتصاب یک مدیر عامل صاحب نام همراه میشود.
وقتی اقتصاددانان به کشورها تاکید میکنند که یک بستهی شوک درمانی فراگیر را اعلام کنند، توصیه آنها تا حدی مبتنی بر تلاش برای تقلید از این گونه رویدادهای بسیار نمایشی بازار است تا بلکه همه را به #اقدام_فوری_و_جمعی سوق دهند. تنها تفاوت اینست که به عوض فروختن سهام یک شرکت، #کشوری را دارند به #فروش می رسانند و امیدوارند واکنش به اعلام فراگیر بستهی شوک درمانی چیزی شبیه این باشد :«سهام آرژانتین را بخرید!» «اوراق قرضه بولیوی را بخرید!» از سوی دیگر روشی محتاطانهتر اگر چه شاید با بی رحمی کمتری همراه باشد اما بازار را از این گونه حبابهای خیالی (که ضمن آنها میشود پول پارو کرد.) محروم میکند.