ویرگول
ورودثبت نام
Mohieddin Jafari
Mohieddin Jafari
خواندن ۸ دقیقه·۵ سال پیش

یادگیری اکتشافی و تعاملی

در سال های اخیر، در مورد موفقیت های سیستم آموزشی فنلاند، سنگاپور و در یک سال گذشته حتی استونی زیاد شنیدم، ویدیو دیدم و مطلب خواندم. اکثر مواردی که بهش برخوردم مربوط می شد به آموزش در مقطع دبستان و دبیرستان که (از نظر من) خوشبختانه در ایران هم با وجود مخالفانی سرسخت، در حال گسترش و بومی سازی است. این شیوه آموزش تحت عنوان شیوه شناختی در ایران جا افتاده و دارای ویژگی هایی از قبیل یادگیری اکتشافی، توجه به آزادی عمل و تفاوت های فردی، مبتنی بر خلاقیت بودن و .... است (برای اطلاع بیشتر به عنوان مثال به این صفحه رجوع کنید).

اما هدف من از این نوشته نه شرح و بسط یا نقد این شیوه آموزشی بلکه به اشتراک گذاشتن مشاهده عینی خودم از نحوه برگزاری دو واحد درس تخصصی در مقطع دکتری در دانشگاه هلسینکی، فنلاند است. طبیعی است که همه کلاس ها در اینجا به این صورت که توصیف خواهم کرد برگزار نمیشه ولی رویکرد عمومی حمایت از نوآوری آموزشی به منظور ایجاد رقابتی سالم بین مدرسین در جذب بیشتر مخاطب یا دانشجو است. این درس که مربوط به زیست شناسی سرطان بود با عنوان مخفف CBSS در ترم بهار ۲۰۱۹ ارائه شد.

اولین نکته ای که توجه مرا جلب کرد تبلیغات جذاب این درس به صورت ایمیلی و پوستری و دعوت از همه علاقه مندان در تمامی مقاطع تحصیلی و تحقیقاتی اعم از دانشجویان فوق لیسانس، دکتری، پست داک و فارغ التحصیلان مشغول به کار در دانشگاه بود. گذشته از سامانه ثبت نام آنلاین، اطلاع رسانی منظم و بروز از زمان و مکان برگزاری و دسترسی مشخص به منابع آموزشی، دومین نکته جالب کلاس برای من جلسه اول کلاس تحت عنوان kick-off meeting بود. در این جلسه با کلیتی از برگزاری ادامه جلسات، تیم آموزشی (شامل مدرس اصلی، مدرسان مدعو و تیم دانشجویان دستیار مدرسین) و هم کلاسی ها آشنا شدیم. اولین سورپرایز در این جلسه برای من درخواست مجری یا مدرس اصلی دوره از تمامی افراد حاضر در کلاس برای معرفی خود بود. البته نه به صورت یک کار روتین، وقت گیر و بی فایده که در خیلی از کلاس ها در جلسه اول انجام میشه. مدرس از تک تک شرکت کنندگان و تیم آموزشی خواست که با استفاده از ماژیک و تخته سفید، زمینه کاری و علاقه تحقیقاتی خودشون را به صورت خلاصه ترسیم کرده (Graphical abstract) تا دیگر حضار موضوع اصلی آن را حدس بزنن. اولین گام در شکستن یخ برقراری ارتباط یا شروع شبکه سازی اجتماعی و کار گروهی در یک فضای صمیمی همین جا برداشته شد.

افراد بعد از رد یا تایید یا اصلاح حدس دیگران عنوان دقیق تحقیقاتی خود را معرفی کرده و با برچسبی بزرگ حاوی اسم خودشان به جای خود برمی گشتند. این برچسب ها آخر هر جلسه جمع آوری و در جلسه بعد تحویل شرکت کنندگان داده می شد. یکی دیگر از اصول مهارت ارتباطی به خاطر سپردن اسامی افراد در آشنایی است که با این کار امکان پذیر می شد. غیر از این جلسه و جلسه آخر (که شرح مفصلی تر دارد)، کلاس شامل ۱۲ جلسه یا اپیزود (سرفصل) یک ساعته بود. هر دو اپیزود در یک روز برگزار می شد. شرکت کنندگان که ۲۰ نفر بودن به ۱۰ گروه ۲ نفره تقسیم بندی شدند و برای هر گروه مسئولیت ارائه در یک جلسه زیر نظر مدرس اپیزود تعیین گردید.

این درس در واقع یک تدریس گروهی منسجم و هماهنگ بود. به این ترتیب که هر جلسه توسط یک متخصص در سرفصل مربوطه مدیریت می شد. مدرس اصلی در تمام جلسات حضور داشته، نقش شیرازه این درس تخصصی را به خوبی ایفا کرده و از تبدیل شدن آموزش تیمی به یک لحاف چهل تیکه بی سر و ته یا همپوشان جلوگیری می کرد. ۹ نفر از متخصصین سرفصل های کلاس از داخل دانشگاه هلسینکی و یک نفر از دانشگاه واشنگتن برای تدریس دعوت شده بودند. برای هر جلسه یک یا دو رفرنس اصلی از مقالات مروری در مجلات معتبر تعیین شده بود و همه شرکت کنندگان موظف بودند که قبل از آمدن به کلاس مقالات را مطالعه کنند. هر جلسه با یک امتحان کوتاه (Quiz) به مدت ۵ دقیقه شروع می شد. این مسئله باعث می شد که همه شرکت کنندگان درس به موقع راس ساعت در کلاس حضور داشته و پیش مطالعه کرده باشند. بعد از امتحان، متخصص سرفصل مربوطه در حد ۵ دقیقه به معرفی خودش و مهمترین کارهایش در رابطه با سرفصل می پرداخت. بلافاصله گروهی از شرکت کنندگان که مسئولیت ارائه مقاله را در آن جلسه به عهده داشتن در مدت ۵ دقیقه مقاله مربوطه را مرور کرده و به صورت گروهی شرح می دادند. نحوه ارائه آنها توسط تمامی شرکت کنندگان درس ارزیابی و امتیاز دهی می شد.

باقی مانده جلسات به پرسش و پاسخ می گذشت و گروه ارائه دهنده با کمک متخصص سرفصل به سوالات دیگر دانشجویان پاسخ می دادند. نکته جالب دیگر معرفی دو نفر تصادفی از دیگر شرکت کنندگان به عنوان مخالف (opponent) بود تا آغازگر سوالات به مدت ۵ دقیقه باشند. غیر از این دو نفر هر کس دیگری که سوالی را مطرح کرده و در بحث شرکت می کرد امتیاز مشارکت برای او به ثبت می رسید. نکته جالب توجه این بود که معمولا جلسات پرسش و پاسخ آنقدر جذاب یا چالشی برگزار می شدند که اغلب توسط مدرس اصلی درس به علت کمبود وقت قطع می گشت تا زمان بندی اپیزود بعدی که بلافاصله انجام می شد رعایت گردد.

وظیفه شرکت کنندگان برای هر اپیزود به صورت خلاصه یه این شرح بود که اولا راس ساعت حاضر باشند، مقاله را پیش مطالعه کرده باشند، با یک یا دو سوال چالشی یا حتی عامیانه مربوط به موضوع، سر کلاس حاضر باشند و در بحث مشارکت کنند. در صورت غیبت در یکی از جلسات شرکت کنندگان موظف بودند به صورت صوتی یا تصویری در حد ۵ دقیقه محتوای اپیزود مربوطه را برای تیم تدریس ارسال کنند.

آخرین جلسه این درس تعاملی تحت عنوان روز مسابقه معرفی شد. برنامه روز مسابقه یک روز کامل از ساعت ۹ صبح تا ۹ شب به طول انجامید. از ساعت ۹ تا ۱۱ آخرین اپیزود و جلسه توجیهی مسابقه برگزار شد. بعد از یک ساعت وقت ناهار، راس ۱۲ همگی از درب ورودی دانشگاه با وسیله نقلیه عمومی به مرکز شهر رفتیم. به هر گروه یک نقشه و یک مسئله علمی تحویل داده شد. هر گروه طبق نقشه، از یک نقطه مشخص بایستی به ۶ ایستگاه مختلف در نقشه مراجعه کرده و در هر ایستگاه در یک مسابقه شرکت کند. بسته به نتیجه هر مسابقه، هر گروه از راهنمایی هایی برای حل مسئله علمی برخوردار می شد. مسئله علمی در واقع یک مسئله ساختگی برای یک شرکت داروسازی فرضی بود و شرکت کنندگان موظف به ارائه یک پروپوزال تحقیقاتی برای حل آن بودند. در ایستگاه ششم دو نفر از متخصصین به عنوان داوران اصلی نحوه ارائه طرح پژوهشی فرضی و محتوای منطقی آن را ارزیابی می کردند. در ایستگاه پنجم یک پیش ارائه توسط هر گروه به مدرس اصلی انجام می شد تا آمادگی لازم برای ارائه اصلی در ایستگاه ششم فراهم شود. در ایستگاه اول تا چهارم به ترتیب چهار مسابقه آلیاس (Alias)، بازی فیلم (Movie game)، پیکشنری (Pictionary) و پانتومیم (Pantomime) با کمک مفاهیمی که در طول اپیزود های قبلی مربوط به سرطان مرور شده بود، صورت گرفت. در بازی آلیاس، کلیدواژه های اصلی بدون اشاره مستقیم توسط یکی از اعضای گروه معرفی و توسط دیگری حدس زده می شد. در بازی فیلم، هر گروه می بایست از سناریو فیلم های مشهور دنیا برای ارتباط دادن به مفاهیم زیست شناختی و بالینی سرطان استفاده کند. در بازی پیکشنری با استفاده از تصاویر چند کلیدواژه مهم توسط یکی از اعضای هر گروه رسم و توسط دیگری حدس زده می شد و سرانجام به کمک پانتومیم برخی دیگر از این کلیدواژه ها توسط اعضای گروه اجرا و حدس زده می شدند. برای هر مسابقه در زمان مشخص توسط دانشجویان دستیار مدرسین که از قبل در ایستگاه مربوط منتظر رسیدن هر گروه بودند داوری و امتیاز دهی می شد. در صورت موفق بودن در هر بازی کارت هایی فرصت (مثبت) یا کارت های مسئله (منفی) برای ارائه پروپوزال نهایی به هر گروه داده می شد. در طی این مسابقه ضمن مرور مهمترین مفاهیم و کلیدواژه های مربوط به درس، در ضمن یک فعالیت فیزیکی و فکری در طبیعت بهاری و بافت تاریخی شهر هلسینکی، در طی مسیر بین اعضای هر گروه بحث و تبادل نظر پیرامون ارائه پایانی مطرح می شد. تمامی گروه ها یک پایلوت فانتزی از اجرای یک ایده پژوهشی را تجربه کردند. کل مسابقه در مدت زمان ۵ ساعت به اتمام رسید.

حسن ختام این درس، برگزاری مراسم شام و اعلام بهترین ها در کلاس بود که در رستورانی از قبل تعیین شده برگزار شد. گروهی که بهترین پروپوزال را ارائه دادند، گروهی که بهترین ارائه را در اپیزود ها اجرا کردند و گروهی که بیشترین فعالیت در بحث و پرسش و پاسخ ها نشان دادند مورد تقدیر قرار گرفتند.

حقیقتا شرکت در این کلاس یک تجربه خاص آموزشی بود. افراد با رشته های مختلف تحقیقاتی مثل پزشکی، زیست شناسی مولکولی، مهندسی شیمی و ... در کنار هم آخرین یافته های مربوط به سرطان را مرور کردند و تبادل نظر داشتند. بر پایه یکسری اطلاعات مشترک، یکدیگر را به چالش می کشیدند و در رد و تایید نظرات یکدیگر از تجربیات کاری و مطالعات قبلی خود مثال می آوردند. در عین تکمیل دانش خود با جدیدترین یافته ها درباره سرطان، مهارت های ارتباطی مورد نیاز یک محقق مانند کار گروهی و مواجه صحیح با داور یا منتقد و رویکرد حل مسئله پژوهشی بارها تمرین شد. به عبارتی دیگر در این رویکرد به جای تاکید بر به خاطر سپردن یکسری جزئیات مولکولی یا بالینی که معمولا در صورت عدم استفاده با گذشت چند هفته از اتمام کلاس به فراموشی سپرده می شود، نحوه فکر کردن، اهمیت کشف و دریافت شخصی و تعامل با همکاران در حل مسئله پژوهشی آموزش داده شد. البته از این مسئله نباید غافل بود که سیستم آموزشی هم از مدرس حمایت همه جانبه دارد تا دست مدرس برای نوآوری باز بوده و هزینه های تبلیغات، دعوت اساتید خارج از کشور، برگزاری مسابقه، اهدای جوائز و مراسم شام تامین بشود.

سیستم آموزشی فنلاندزیست شناسی سرطاننوآوری آموزشیشبکه سازی و کارگروهیآموزش در فنلاند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید