بسیاری اوقات تصمیم میگیریم کاری انجام دهیم، اما هیچگاه زمان انجام آن کار فرا نمیرسد، بهطور مثال:
· تصمیم میگیریم از شنبه ورزش کنیم.
· تصمیم میگیریم از فردا سحرخیز باشيم.
· تصمیم میگیریم از هفته آينده مطالعه کتاب را شروع کنیم.
· تصمیم میگیریم از سال آینده شغل جدیدی راه بياندازيم.
· تصمیم میگیریم از ماه آینده رژیم غذایی جديدی را رعايت کنیم.
میدانیم زمان کنکور نزدیک است و باید از همین امروز حسابی درس بخوانیم، ولی بهجای درس خواندن وقت خود را یا دائم در شبکههای مجازی سپری میکنیم یا با دوستان خود به تفریح و گشت و گذار میپردازيم.
میدانیم دچار اضافهوزن شدهایم و باید هرچه سریعتر در برنامه غذایی خود و همچنین فعالیت روزانه خود تغییراتی ایجاد کنیم و با خود میگوییم «از شنبه این تغییرات را شروع میکنم». ولی شنبههای زیادی میآیند و میروند و انگار هنوز آن شنبه مورد نظر ما نیامده است! احتمالاً اگر با همین روال پیش برویم تا سالیان سال هم آن شنبه نيايد!
«اهمالکاری» به زبان ساده، یعنی: به آینده موکول کردن کارهایی که تصمیم به انجام آنها را در زمان مشخصی گرفتهایم؛ یا حذف اهدافی که به دلیل نداشتن تلاش کافی به آنها نرسیدهایم.
اهمالکاری یکی از عادات ناپسندی است که افراد به خاطر راحتطلبی به آن دچار میشوند. البته قرار نیست ما لزوماً آدم تنبلی باشیم که هیچ کاری انجام نمیدهد. ممکن است ما مدیر بسیار موفقی باشیم، اما خودمان میدانیم در مواقعی اهمالکاری میکنیم و در عوض کارهایی انجام میدهیم که لازم نیست الان انجام شوند.
فرد اهمالکار، کارهایی را که لذت بیشتری دارند به کارهایی ترجيح ميدهد که سختی و رنج دارند. در نتیجه انجام کارهای ضروری و فوری را به تعویق میاندازد، و بیشتر دنبال لذت آنی و زودگذر است. به عبارت ديگر، لذتها و موفقیتهای آینده را فدای لذتهای آنی و زودگذر فعلی میکند.
از جمله توجیه های غیرمنطقی افراد اهمالکار ميتوان به اين موارد اشاره کرد:
به دلیل اهمالکاری فرصتهای بسیاری را از دست میدهیم. فرصتهایی که ممکن است فقط یکبار به سراغ ما بیایند. فرصتهایی که اگر زودتر به فکرشان بودیم و با اهمالكاری و تعلل خودمان از دستشان نميداديم، قطعاً نتایج بهتری میگرفتیم.
اما اهمالكاری تبعات منفي ديگری نيز دارد: ما معمولاً با اهمالكاری خود، دیگران را ناراحت میکنیم. مطمئناً هیچکس دوست ندارد همسرش یک اهمالکار باشد. بدون هیچ شک و تردیدی، میتوانیم مطمئن باشیم هیچ پدر و مادری از داشتن یک فرزند اهمالکار لذت نمیبرد. بنابراین اهمالكاری ما، دیگران را هم نارحت میکند.
از تبعات منفی دیگر اهمالكاری این است که ما را ترسو میکند. وقتی كاري را که باید انجام دهیم پشت گوش میاندازیم و در انجام آن اهمالكاری میکنیم، احساس رضایتمندی ما از خودمان و زندگیمان كاهش مييابد. همین سبب ميشود آن كار يا موضوع برای ما بزرگ و بزرگتر شود. به اين ترتيب مسائل برای يك فرد اهمالكار عظیمتر از چيزي كه واقعاً هستند جلوه ميکنند و در نتیجه او روز به روز ترسوتر خواهد شد.
و نکته آخر اینکه اگر اهمالكاری کنیم، بدون هیچ تردیدی، حسّ استرس و اضطراب را با خودمان همراه خواهیم کرد. زیرا نگرانیم که چه زمانی باید آن کار را انجام دهیم و نگران حرفهای دیگران نیز خواهیم بود.