به خاطر فشارهایی که اعتراضات و اتفاقات ایران این چندماه بهم وارد کرده بود، نیاز داشتم که برای حفظ سلامت روانم اقدامی بکنم و تصمیم به یک سفر گروهی طبیعت گردی گرفتم. اولویت دادن برای حفظ سلامت روان و جسم در این شرایط از مهمترین کارهاست تا بتونیم مسیر رسیدن به ایران آزاد و آگاه رو که طاقتفرسا هست، سالم طی کنیم.
دلاهو یک تور سه و نیم روزه به مقصد طبس داشت که یکی از بینظیرترین سفرهام شد و این نوشته حاصل تجربه این سفر است.
سه شنبه ۶ دیماه ۱۴۰۱ به همراه اعضای گروه در حدود ساعت ۸ شب با اتوبوس به سمت طبس راه افتادیم. گروه بسیار صمیمی بود و از همون ابتدا نشونههای یک سفر خاطرهنگیز مشخص بود. از جاده قم به سمت طبس رفتیم و مسیر بسیار طولانی بود و حدود ۹ صبح به هتل نارنجستان طبس که قرار بود اونجا اقامت داشته باشیم، رسیدیم.
تذکر مهمی که توسط «اهورا» لیدر تور داده شد این بود که پلیس راه جندق به شدت سختگیر هست و مراقب باشید چیزی همراه خودتون نداشته باشید. این هشدار رو از چند مسافر دیگه هم در طبس شنیدم و اگر شما هم اولین بار هست از اون مسیر عبور میکنید به این موضوع دقت کنید تا به امید اینکه در آینده ایران این موضوعات هم دیگه حل بشه و دغدغه نباشه.
بعد از خوردن صبحانه و یک استراحت کوتاه «حسین بندگی»، لیدر محلی به گروه اضافه شد تا بازدید از دیدنیهای این منطقه رو شروع کنیم. اولین مقصد «آبگرم معدنی مرتضی علی» بود. با اتوبوس به محل رفتیم و بعد یک پیمایش حدودا ۴ ساعته در رودخانه داشتیم.
رودخانه که در درهای جریان داشت، از ترکیب دو سرچشمه متفاوت بوجود میآمد، یک سرچشمه آبهای معدنی همون منطقه که دمای گرمی داره و سرچشمه دیگر هم آبی که از مناطق بالادست میاد و به شدت سرده و به خاطر چگالیهای متفاوتی که دارند با سرعت کم ترکیب و همدما میشن و این باعث شده یکی از نادرترین صحنههای طبیعی خلق بشه جوری که در بعضی از نقاط مسیر در رودخانه یک پای شما آب کاملا گرم رو حس میکنه و یک پای دیگه آب سرد رو.
طبس رو به عنوان منطقه کویری میشناسند ولی مواجهای که من با این منطقه داشتم کاملا غیرمنتظره نسبت به تصوری که از کویر دارم، بود. طبس منطقه بسیار پرآبی است اما به دلیل مواد معدنی خاک و آب و هوا اجازه شکل گیری پوشش گیاهی از مدل پر تراکم مانند شمال کشور پیدا نشده و همین باعث شده مناظر منحصر به فردی اونجا شکل بگیره.
منطقه طبس از نظر زمینشناسی بسیار غنی است و در یونسکو به عنوان «ژئوپارک طبس» ثبت شده که نشون دهنده اهمیت زمین شناختی، فرهنگی، باستانی و بوم شناسی اونه. ژئوپارک ها میراثی هستند که از فعالیتهای بلند مدت طبیعی و انسانی باقی ماندند و باید به صورت پایدار مراقبت و مدیریت بشن. بزرگترین منابع زغال سنگ ایران در طبس است که بیانگر وجود جنگلهای انبوه و دریاچههای بزرگ در گذشتههای دور در این منطقه است.
بعد از چشمه مرتضی علی برای ناهار در روستای خرو به مجموعه عمادالملک که در نزدیکی همانجا قرار داشت، رفتیم که غذا و فضا هر دو بسیار عالی بود. بارانی که قبل از ناهار قطره قطره شروع شده بود، بعد از ناهار شدت گرفت و به قدری زیاد بود که امکان بازدید از جایی رو نمیداد و خود همین مدل باراش هم از اون مواردی بود که انتظارش رو در طبس نداشتم. به اقامتگاه برگشتیم و چون شب قبلش رو هم توی اتوبوس بودیم، استراحت کردیم تا فردا بازدیدمون رو از منطقه ادامه بدیم.
پنجشنبه ۸ دیماه اولین گشتمون رو از باغ گلشن شروع کردیم، این باغ نمونهای از یک باغ ایرانی است که در آثار ملی نیز ثبت شده و مانند باغ شازده کرمان، وجود چنین باغی در منطقه کویری جالب و عجیب است.
بعد از باغ گلشن برای بازدید دره «کال جنی» رفتیم. کال به دره و یا مسیری که بر اساس سیلاب ایجاد شده، گفته میشه و بومیها به خاطر فضای وهم انگیز و مرموزی که اینجا داره به اون کال جنی و یا دره جنها میگن. این منظره طبیعی بینظیر به دوران ساسانی برمیگرده و قدم زدن در درهها و دیدن دیوارههایی که از میلیونها سال پیش قدمت دارند و حوضچههای آب در راهروهای پیچ در پیچش در وسط اون منطقه کویری، انرژی فوق العادهای منتقل میکنه و نقطه عطفی در سفر بود.
حسین بندگی که لیدر محلی گروه بود، مدیر این ژئوسایت هست و توضیحات دلنشینی که میداد لذت بازدید رو دو چندان میکرد. زیبایی سحرآمیز کالجنی و اقدامات حسین یکی از انگیزههای جدی من برای نوشتن این متن بود. حسین عاشقانه برای این مکان طبیعی و آماده شدنش برای بازدید وقت گذاشته و عشقی که صرف پا گرفتن اونجا کرده کاملا مشهود است. به نظر من طبیعت یکی از مقدسترین پدیدههاست که محافظت و رسیدگی از اون وظیفه تک تک افراد است و امثال حسین بندگی که برای این هدف اقدامات این چنین موثری میکنند، به نوعی کم کاری بقیه رو هم به دوش میکشند. کال جنی با اسم افرادی مثل حسین بندگی در دوران حاضر معنا پیدا میکنه و ادرس اینستاگرامش رو هم اینجا میذارم برای ارتباط باهش و آشنایی بیشتر با دره اسرارآمیز کال جنی.
یکی دیگر از جاذبههای بی نظیر کال جنی بازدید از خانه گبری هست که قدمت آن ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال قبل تخمین زده میشه که بازدید از اون با هماهنگی باید انجام بشه و دلانی در دل کوه و صخرهها ساخته دست بشر است و احتمالا مصارف عبادتگاهی در آن زمان داشته.
بعد از دره کال جنی و خوردن ناهار در مجموعه تفریحی سرگرمی و مرکز اطلاعات کال جنی، به بازدید از روستای «ازمیغان» و آبشار «تخت عروس» رفتیم که پیادهروی ۳ ساعتهای داشت. این روستا مناظری منحصر به فرد داره و به دلیل وفور آب در این روستا در دل کویر کشاورزی و حتی برنج کاری انجام میدهند! مناظر این روستا برای من صحنههایی که از مراکش در فیلمها دیده بودم رو تداعی میکرد.
غروب به شهر طبس برگشتیم و کمی در شهر و بازار گشت زدیم و شب برای خواب به اقامتگاه رفتیم تا برای روز اخر و برگشت به تهران استراحت کنیم.
روز جمعه ۹ دی به سمت تهران حرکت کردیم و در مسیر از «کویر حلوان» و «دریاچه آب نمک خور» هم بازدید کردیم و پیاده روی سبکی در این دو مقصد نیز داشتیم. کویر حلوان تنها قسمتی از سفر بود که تصور عمومی از کویر با چیزی که میدیدم یکی بود البته بازهم به گفته «اهورا» کویر حلوان بسیار پر اب است و اگر زمین را مثلا بکنید در عمق کم به آب میرسید! کمی از سکوت و پیاده روی بر روی ماسههای کویر لذت بریدم و به سمت دریاچه نمک خور رفتیم.
دریاچه نمک خور هم هیچ شباهتی به دریاچه نداشت! و شش ظلعیهای نمک بودن به صورت منظم در کنار هم بر روی بیابان بودند که مناظر حیرت انگیزی رو درست کرده بودند. دلیل شکل گیری این پدیده اینه که بعد باراش در این منطقه به دلیل شوری بالای خاک، آب زیاد در عمق فرو نمیره و سطح خاک باقی میمونه و شب که هوا سرد میشه این اب یخ میزنه و به دلیل افزایش حجم، خاکها از سطح زمین بلند میشن و مثل یک زمین شخم خورده به نظر میرسه و وقتی آب در مرور زمان تبخیر میشه و خاک سر جاش برمیگرده به دلیل میزان بالای نمکی که در خودش داره این اشکال شش ظلعی زیبا تشکیل میشه.
و در نهایت تقریبا نمیشه شب بود که به تهران برگشتیم و این خاطره بیادماندنی از مناظر و همسفریان دوست داشتنی بخشی از وجود من شد.