خواستم یه موضوعی انتخاب کنم که با پست قبل یه وجه تشابهی داشته باشه.
آقاجان قشنگ توجه کنید ، گوش کنید ، هرجاش مخالف بودید بگید.
نمیدونم چقد درباره مالیات میدونید و چقدر از مالیات های خارج از ایران اطلاع دارید؟(برای الآن نیازی نیس ، دوس داشتین بعدا براتون مفصل بازش میکنم)
توی کشور های اروپایی ، یه اهرمی بالای سر مردم گذاشتن به نام مالیات. که بتونن باهاش مردم رو کنترل کنن ، که یهو مثل ایران یکی پولدار نشه یکی بدبخت! حالا اهرمشون چجوریه ؟ اینجوریه که شما هرچی بیشتر درآمد داشته باشی باید بیشتر مالیات بدی. به همین سادگی.
حالا یه چیز جالب تر : توی خارج(منظورم کشور های نچسبیده به ایرانه + آفریقا و هند و امثالهم) چه شغل شما کارمند بانک باشه ، چه راننده یه اداره در خیابان ویکتور هوگو و چه سوفر شهرداری(به درست سپور یا پاکبان) باشید ، اگر یه سری فاکتور هاتون برابر باشه ، حقوقتون هم تقریبا برابر میشه(فاکتور هایی مثل مدرک تحصیلی ، سابقه کار ، سمت ،سختی کار ، اعتبار و برند سازمان و ...). آمار بدم؟ مثلا توی کالیفرنیا درآمد پاکبان شهرداری سالانه 42000 دلار هس. و تقریبا با یه کارمند متوسط دولت برابری میکنه!
این باعث میشه مردم نرن دنبال پول. بلکه برن دنبال علاقشون. چون تفاوت درآمدی نداره. چون اگه مثل ایران برن رشته کشاورزی بخونن ، تفاوتشون با رشته وکالت از زمین تا آسمون نیس. اگه فاکتور هاشون یکسان باشه درآمدشون هم یکسانه. و این مردم رو به سمت علاقه هاشون میکشه.
و وقتی دارن با علاقه و لذت کاری رو میکنن ، اون کار به بهترین نحو انجام میشه و پیشرفت میکنه. این فقط و فقط یکی از دلایل کند بودن پیشرفت ما ایرانیا در برابر اوناست. ما ها از صبح ساعت 7 که میریم سر کار دعا دعا میکنیم تا بشه ساعت 2 و خلاص بشیم. همش نگاهمون به ساعته ، و تنها لذتمون حرف زدن با همکارا درباره همریش (باجناق) یا غیبت درباره مادرشوهر و هم عاروسه! اگه برامون یه لیوان قهوه یا چای هر بیارن خیلی برامون لذت بخش تر میشه و فکر میکنیم کی هستیم! نه بابا سعی کن کارتو به پیشرفت برسونی و علاقه انجامش بده تا برات کلافه کننده هم نباشه.
دیدید توی دوران دبیرستان اگه با یه معلم خیلی حال میکنید ، هنوز ده دقیقه نگذشته ساعت 40 دقیقه رفته جلو. حالا وای به حال ساعتی که عربی دارید و دبیر میخواد قواعد صرف فعل های مضارع رو بگه (البته بگم نه هر دبیری.) مگه این ساعت بی صاحاب حرکت میکنه:))) اه. حالا چرا اینجوریه؟ چون بهش علاقه داریم یا نداریم ! چون طرز بیان اون استاد برامون جذاب هس یا نه!وخیلی دلیلای دیگه
اگه شما هم به کارتون علاقه داشته باشید فقط دنبال تموم کردن آن نیستید! دنبال بهتر تموم کردن آن هستید. و تازه خیلی هم زمان براتون زود میگرده و لذت بخشه. پس سعی کنید سراغ کاری برید که با علاقه و به بهترین نحو انجامش بدین. اینجوری باعث پیشرفتت خودنوم ، کارتون ، و درنهایت ایران میشید... و ایران هم میشه مثل اروپا و چه بسا پیشرفته تر... البته اگر بعضی ها بگذارند...
بعد از پیشرفت و رسیدن به اوج ، یه بنده خدایی رو هم توی کارتون استخدام کنید ، به اسم امین جهاندیده