ویرگول
ورودثبت نام
پادکست جهان کودک
پادکست جهان کودک
خواندن ۲۱ دقیقه·۲ سال پیش

اپیزود چهار: مثلاً جکسون

https://jahanekoodak.podbean.com/e/%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d8%ab%d9%84%d8%a7%d9%8b-%d8%ac%da%a9%d8%b3%d9%88%d9%86/


جکسون کیه و چرا جکسون رو انتخاب کردی؟ تو کتاب پاستیل های بنفش این در بچگی یه دوست خیالی گربه داشت فکر کنم اسمش کرنشا بود، تو بزرگیش وقتی تو حمام وقتی این خوابه صداش رو می‌شنوه که داره آهنگ می‌خونه و ومیره می‌بینه یه گربه بزرگ پشمالوتوی حمام داره حمام می‌کنه. خیلی این شخصیت رو دوست داشتم به خاطر دوست خیالیش که گربه بود و اون گربه هم خیلی گنده بود منم خیلی شبیه گربه‌ام.

چه کتاب‌هایی دوست داری و آوردی برامون؟ پاستیل‌های بنفش رو آوردم همون شخصیتی که خیلی دوستش داشتم، سر نخ‌های کبریتی رو آوردم واقعاً خیلی قشنگ بود.

کتابش درباره‌ی چیه؟ وقتی داشتم می‌خوندم به مامانم گفتم، مامان ساکت دارم می‌خونم خیلی قشنگ بود. در مورد این بود که قتل اتفاق افتاده بود و وقتی خوندم خیلی بچه بودم حدود سه یا چهار سال پیش، مَرد پیری به نام کالی میم میمیره و این می‌خواد بدونه چرا این مرده و آخر سر هم به جواب میرسه حالا نمی‌گم خودتون بخونید.

معمولاً چه جور کتاب‌هایی رو دوست داری یعنی چه سبک کتاب‌هایی؟ کتاب‌های تخیلی رو خیلی دوست درام چون به قوت تخیلی خیلی کمک می‌کنه، دوست ندارم عکس داشته باشه که بتونم خودم اون شخصیت رو توی فکرم ایجاد کنم و وقتی که عکس نداره میری تو دنیای کتاب اصلاً انگار داری فیلم می‌بینی و مثلاً من بعضی موقع‌ها دارم می‌خونم اِ من که اینجام اصلاً توجه نمی‌کنی که داری به کتاب نگاه می‌کنی و ورق می‌زنی تو فیلم کتابی و خیلی دوست دارم کتاب‌‌ها عکس نداشته باشه و کتاب‌هایی که شخصیتِ اصلیشون حیوون باشه رو خیلی دوست دارم چون خیلی دوستشون دارم برای همین هم می‌خوام دامپزشک بشم.

حدوداََ چندتا کتاب داری؟ تقریباََ صد تا

تو و اندی کتاب‌هاتون رو با هم جا به جا می‌کنید یا هر کی کتاب‌های خودش رو باید داشته باشه؟ چون سبک خودمون رو داریم کم شده که کتاب‌هامون رو با هم عوض کنیم ولی من یه کتاب بهش دادم فکر نکنم زیاد خوشش اومده باشه چون وسط‌هاش ول کرد در مورد ونگوگ بود، خیلی من کتاب‌های هنری رو دوست دارم که در مورد هنرمندهای بزرگ باشه نویسنده‌اش هم محمدرضا مزروقی بود واقعاََ خیلی دوستش دارم هر صبح بهم پیام دادیم. اینقدر نویسنده‌ی مورد علاقمه واقعاََ باید تحسینش کرد‌.

کتاب‌هات رو خودت انتخاب می‌کنی؟ خوب بستگی داره مثلاََ وقتی عید میشه مامانم‌ میره برام کتاب میخره خودم که نمی‌تونم برم کادوی عیدم لو بره ولی بیشتر کتاب‌هام رو خودم انتخاب کردم ولی مامانم من رو برد توی کتاب‌خونی اولین بار که کتاب خوندیم یه کتاب خیلی بچه گونه بود من و اندی گفتیم مامان ما می‌خواییم کتاب بخونیم اونم خیلی استقبال کرد بعد برامون کتاب آورد نرفت بخره‌ها تو کمدش بود بعد خیلی شاد شدیم، بعد اون اولین روزی بود که کتاب خوندیم. حالا اولین کتابمون در حد الفبا بود و برادرم هم یعنی همون اندی در حد الفبا بود خیلی قشنگ بودن بعد مامانم سعی کرد بیشتر برامون کتاب بخونه که کتاب خون بشیم‌.

تا حالا کتابی رو خوندی که خوشت نیومده باشه؟ آره، خوندم که خوشم نیومده باشه مثلاََ روباهی به نام فاکس در حد زندگی دو تا شخصیت بود یعنی روباهه و پسری که عاشق اون روباه بود خیلی یکمم ناراحت شدم‌ چون پدر و مادرش اون روباه رو دوست نداشتن و پدرش برای اولین بار اون رو توی جنگل رها کرد و اون روباه خیلی دوستش داشت و توی جنگل دنبالِ اون می‌گرده و پسره هم وقتی که داره زیر تخت مادر و پدرش رو نگاه می‌کرده خود پدرش هم یه سگ‌ داشته یکم غم انگیز که اینا از هم جدا شدن ولی نمی‌دونم این دو تا به هم رسیدن یا نه ولی یکم حوصلم سر رفت.

چه کارتون و فیلمی دوست داری؟ فیلم که همه‌ی مارول‌ها رو دوست دارم چون ابرقهرمانن و خود اون خلق کننده‌اش هم خیلی مهمه که قطعاََ خودشم یه ابر قهرمان بوده که ذهن خلاقی داشته، مثلاََ مرد عنکبتونی، بتمن یا همون سوپر من اینا همون تخیل مهمه نه اون شخصیت داستان کسی که اینارو خلق کرده قطعاََ خودشم ابرقهرمان بوده که همچین شخصیت‌های خیلی مشهوری رو خلق کرده. دنیای شگفت انگیز گامبال هم خیلی دوست دارم. گربه‌ی آبی با یه ماهی نارنجی اسمش داروینه بعد پدرش هم یه ذره خنگه ولی خیلی قشنگه کارتونش یه خواهر کوچولو دارن اسمش آناهیسه. خیلی دختر خفن و کتاب‌خونیه، کتاب خون نه داناییه.

جکسون: یه بازی فکری بهتون پیشنهاد می‌کنم البته دیگه نیست، فکر کنم نیست چون من همه جا رو گشتم آخر سر به زور پیدا کردم بعد یه خانم پدربزرگم‌ داشت میخرید، یه خانم بازی رو گذاشت رو میز رفت مامانم گفت ببخشید شما این رو نمی‌خوایید چون پسر من خیلی دنبال این بود اسمش هم گربه‌های انفجاریه، چون من حیون دوست دارم خیلی این بازی رو دوست دارم، شخصیت‌های خیلی قشنگی رو داره بعد البته یه مجموعه‌ی جدیدش اومده که گربه‌های جدید توشه خیلی دوست دارم اون رو هم بگیرم البته غیر از گربه شخصیت‌های دیگه هم هست مثلاََ یک بز، انسان یه کارت هست اسمس دلخواهه یک بازیکن به انتخاب خودش باید یک کارت‌ را به شما بدهد. بعد مثلاََ یه مرد هست لباسش رو داده بالا، سنجاب‌ها دارن نافنش رو تمیز میکنن ببخشید یکم غذای حال بهم زنی هست البته علاقه مهمه.

خوب این بازی گربه‌های انفجاری بود، اسباب بازی که آوردی بهمون معرفی کن؟ برادر شوهرخاله‌م به من و برادرم داد واقعاََ خیلی ممنون، خیلی ممنونم که بهمون این ماشین‌ها رو داد بعد خودش گفت سی و دومین ماشین از دویست‌تا ماشین هستن خیلی کمیابن، دیگه نیستن یعنی بعد بهم دو تا داد.

میگی چیه؟ اسمشون رو که بلد نیستم اسم ماشین‌ها، چون اینا همشون از تخیل به کار رفتن.

مجری: دو تا ماشین اسباب بازی کوچولوئه. جکسون: یکیش آبیه یکیش سفیده که آتیش‌های رنگی داره.

مجری: که تولید محدود دارن.

دوست داری دامپزشک بشی؟ خیلی، که به حیون‌ها کمک کنم، بتونم به حیون‌ها کمک کنم دوست ندارم کسی حیون‌ها رو اذیت کنه چون اونا هم مثل انسان‌ها نفس میکشن، می‌خورن و وقتی یه حیونی رو میبینم که بغل خیابون داره زجر میکشه یا مریضه خیلی ناراحت میشم و دوست دارم سعی کنم به اون حیون کمک کنم.

چه حیونی رو بیشتر از همه دوست داری؟ همه‌ی حیونا رو دوست دارم ولی بیشتر گربه و سگ دوست دارم چون سگ که خیلی با وفا بود کلاََ من دو تا داریم تو باغمون اسم یکیشون مکس اسم یکیشون هم پنیه حتی یه بار بچه آوردن حیف که مُرد خیلی ناراحت شدم، گربمون هم مُرد اسم ویگو بود اونم وقتی مُرد خیلی ناراحت شدم، ولی کلاََ اونا هم عمر دارن همه می‌میرن.

حیوونی هست که ازش چندشت بشه یا بترسی؟ ترس که نه ولی چندش وقتی سوسک مُرده می‌بینم که له شده، وای.

فرض کن بزرگ شدی و دامپزشک شدی بعد یه نفر حیونش رو میاره پیش تو بعد میگی بفرمایید من در خدمتم میگه این سوسک منه پاش شکسته پاش رو پانسمان کنید چه برخوردی می‌کنی؟ یکم برام عجیبه ولی تا بتونم به اون سوسک کمک می‌کنم البته به اندازه‌اش هم ربط داره.

اگه سوسک بزرگ‌ باشه از اونا که پرواز می‌کنن؟‌ می‌گم بفرمایید بیرون.

حیوون خونگی هم دارید؟ ما الان همستر داریم سه تا همستر، دو تا همستر بودن بچه آوردن یکم اذیت می‌کنن خیلی شیطونن وقتی مامانم می‌خواد قفسشون رو بشوره خیلی به سختی نگهشون می‌دارم، می‌گیرم بغلم می‌گم تکون نخورید خیلی هم با نمکن اسم یکیشون گردوئه یعنی مامانه خیلی چشماش گوگولی و قشنگه گنده هم هست همه قربون و صدقه‌اش میرن میگن چقدر قشنگه ولی خیلی شیطونه قشنگ انگار دخترهای تارزانن از دیوار میرن بالا وای خیلی وروجکن اسم یکیشون برفیه وقتی بچه بود گرفته بودمش تو دستم یکم باهام بهتره فکر می‌کنه من مامانش یا باباشم اسم یکیشونم پشمکه خیلی اونم گوگولیه این دو تا پشمک و گردو با هم خواهر و برادرن خیلی عحیبه که با هم جفت گیری کردن برای من عجیبه ولی تو حیونا عادیه این روند خیلی عجیب نیست.

جکسون: خیلی دوست دارم یه پرنده هم‌ داشته باشم.

چه پرنده‌ای؟ طوطی. ولی به مامانم گفتم میگه نه بعد میگه انگشتت رو قطع می‌کنه اینقدر نوکش قویه.

باغ وحش رفتی؟ زیاد دوست ندارم باغ وحش و سیرک رو چون هر دوتاشون دارن حیونا‌رو اذیت می‌کنن به روش‌های مختلف مثلاََ شیر باید توی جنگل باشه نه توی یه قفس کوچولو من حتی می‌خواستم در مورد حیونا بنویسم خیلی در مورد این اومده بود که ببر و شیر از تنهایی زجر کشیده بودن و گوشتخوار شده بودن و به انسان‌ها حمله کرده بودن بعد زجر میکشن و واقعاََ اذیت میشن. سیرک که خیلی بدتره اونا رو می‌زنن باغ وحش هم بده‌ها نمی‌گم خوبه ولی کلاََ اینارو نباید بذارن تو قفس و آزار بدن این‌ها جاشون توی طبیعته مثل انسان‌ها که جاشون تو شهره نه تو فضا، هر کی باید تو جای مخصوص خودش زندگی کنه ما هم نباید حیوانات رو آزار بدیم چون اون‌ها هم نفس میکشن و جون دارن.

خوب اگه قرار باشه شیر تو جنگل باشه فقط اون وقت ما تقریباََ هیچ وقت شیر رو نمی‌بینیم اگه یه بچه یا آدم بزرگی بخواد شیر رو ببینه نیازی نیست بره تو جنگل میره تو باغ وحش می‌فهمه شیر چقدریه؟ زجرش که نباید بدن باید بهشون برسن مثلاََ قفسشون باید بزرگ باشه مثلاََ میمون رو گذاشته بودن تو قفسی که پرنده نگه میدارن سه تا میمون رو گذاشته بودن اونجا بعد کوچولو بودن هی می‌زدن به قفس خیلی زجر آوره. ولی یه باغ وحشی رفته بودیم با بابام خیلی باغ وحش بهتری بود یه پل گذاشته بودن یه محوطه‌ی خیلی گنده‌ای توش زرافه و فیل بود.

کجا بود اینجایی که میگی؟ یادم نمیاد خیلی بچه بودیم سه سال، چهارسال، پنج سال.

ساز هم می‌زنی؟ من اولین بار بلز می‌زدم بعد دیدم بعد بلز رو زیاد دوست نداشتم و ول کردم ولی امسال خیلی تکیه می‌خوام بکنم به ویالون حتی رفتیم مشاوره دو تا نوازنده که ویالون می‌زدن بعد اونا اومدن گفتن بعد گفتن با ویالون میشه همه سبکی زد راک مثلاََ عربی همه چی میشه زد ولی ویالون اصلش پاپه اولین استاد یاد میداد ولی می‌گفت تو خیلی چیزا می‌تونی بزنی ولی من پاپ یاد میدم.

آهنگی هست که خودت خیلی دوست داشت باشی الان یادت باشه اسمش رو؟ البته من فیلمش رو دیدم آهنگش خیلی قشنگ بود، مایکل جکسون بعد وقتی توی اینترنت سرچ کردم چیزای خیلی ترسناکی میاورد دوست داشتم ببینم قیافه‌اش هم عجیبه توی اینترنت، پدرم میگه مایکل جکسون بدن خیلی انعطاف پذیری داشته و خیلی نرم بوده بیشتر هم به رقص‌های خیلی نرمش مشهور بوده، خیلی دوستش دارم منم خیلی دوست دارم مثل اون رقاص خیلی خوبی بشم.

بلدی سوت بزنی؟ (جکسون سوت می‌زند).

بلدی با دستت سوت بزنی؟ نه.

می‌تونی یه آهنگی رو با دهنت اجرا کنی، با سوت اجرا کنی یا روی میز ضرب بگیری؟ خوندنم که افتحاضه، دوست ندارم زیاد بخونم، برای همین هم می‌خوام برم ویالون که نیازی به خوندن نباشه اصلاََ بعضی موقع‌ها انگار ساز داره خودش می‌خونه، نمیزنه داره می‌خونه، اون موقعی که رفته بودیم مشاوره آهنگ اون مَرده وقتی داشت جان مریم میزد انگار ویالون داشت می‌خوند از ته قلبش.

جکسون: یه بار تو مدرسه بود ما فارسی داشتیم من فارسیم رو نبرده بودم منم چون میرم کلاس نقاشی، نقاشیم خیلی خوبه حالا نقاشیم رو نیاوردم دوستام می‌خواستن بهم پول بدن به خاطر اون اثر بعد من بهشون گفتم نمی‌خوام بهتون بدم چون این شخصیت دنیای خودمه و دوست نداشتم اون رو به اشتراک بذارم، شخصیت قشنگی بود، مثلاََ هست ؟ یه شخصیتی شبیه پیکاچو کشیده بودم البته خیلی فرق داشت سیاه و سفید کشیده بودمش با یه دونه خرس که دمش رعدی بود، یه حالتِ رعد مانند بود یه حالتِ رعدی بود خیلی با نمک بود خرسه، مامانم گفت چقدر قشنگه دادم بهش.

بهترین دوستت کیه؟ بهترین دوستم که خیلی صمیمیه اسمش کیارشه. خیلی عاشقِ دایناسور و لگو و ابرقهرمان‌هاست. چندتا فیلم ترسناک هم دیده خیلی برام عجیبه خیلی پسر کوچیکیه فکر کنم کلاس دومه تازه الفبا رو یاد گرفته خیلی‌ام مهربونه.

تا حالا شده که تولد دوستت باشه و دعوتت نکنه؟‌ دوست که دوست که همه جور دوستی هست آدم خیلی دوست داره یه بار ما رفتیم تولد همسایه پایینیمون دوستمون بود دخترم هست شاید برای پسر عجیب باشه میگن دخترا با دخترا، پسرا با پسرا ولی من اشتباهه خوب بالاخره همه انسانیم دیگه، انسانیت مهمه. مثلاََ ما یه بار تولد داشتیم یه دختری اومد دیونه بود آخه می‌دونید جوجه خورده بود آخه می‌دونید جوجه خورده بود بعد دستش رو می‌لیسید، می‌چرخوندن بعد به دونه رو بر میداشت می‌کرد تو دهنش، با دست چپش مالید به مبلمون بعد گفتم چرا زدی به مبلمون می‌خواستم بکشمش بعد به مامانم گفتم دیگه دعوتشون نکن اذیت می‌کنن.

اگه تولد دوستت باشه و دعوتت نکنه، چه حسی بهت دست میده؟ اگه دوست صمیمیم باشه که ناراحت میشم میگم این که خیلی با من صمیمیه خودشم اگه من رو دوست داشته باشه، چرا من رو دعوت نکرد‌.

به روش میاری، بهش میگی؟ نه، برای اینکه ناراحت نشه با این که دوست صمیمی هستیم نباید همدیگرو اذیت کنیم، ازش هم نمی‌پرسم چرا من رو دعوت نکردی البته نمی‌دونم می‌پرسم یا نه چون تا حالا این کار رو نکرده کسی باهام.

خوب شاید اگه بپرسی دیگه ذهنت مشغول نباشه ولی اگه نپرسی ذهنت همیشه مشغول باشه. جکسون: بعد اذیت میشی و زجر می‌کشی، فکر کنم بپرسم.

تو از چی می‌ترسه، چی می‌ترسونتت؟ اشتباهِ دیدم خیلی وحشتنا‌که، یه بار داشتیم می‌رفتیم شمال شب بود بعد من یهویی احساس کردم که کسی رو دیدم که تبر دستشه، داشتم دق می‌کردم که دیدم نیست خیلی وقت‌ها پیش اومده حتی یه روز یکم ترسیدم برای خونمون شخصیت میذاشتم، شخصیت ترسناک نه قهرمان و اینا. مثلاََ ببخشیدا برای دستشوییمون یه دلقک فکر کردم که همیشه انگشتش رو می‌کرد بیرون از دیوار. البته این تخیل منه مثل کسی که دوست خیالی داره. واقعاََ احساس می‌کنم کسی هست که دستکش قرمز داره و هی دستش رو می‌کنه بیرون و هی به من نگاه می‌کنه، تو اتاق مامانم فکر می‌کردم یه شخصیت ترسناکی یه زنی تو تخت مامانم بعد منتظره بره من چراغ اتاق رو روشن کنم یهو بپره، خیلی ترسناک بود.

تو آشپزخونمون فکر می‌کردم جن داره رو سقف راه میره منتظره من تنها بشم آب که بخورم بپره رو صورتم، ترسناکه وای، یه بار تلویزیون رو روشن کرده بودم خیلی بچه بودم یه آهنگی بود، آهنگش ترسناکه ولی احساس می‌کردم آروم‌تر می‌کرد، مثلاََ یه وقت میشد مامانم می‌رفت دنبال برادرم تا نه شب بر نمی‌گشتن بعد من دیونه شده بودم اینقدر این آهنگ رو گوش داده بودم.

اگه یه بچه کوچیک ازت بپرسه روح یعنی چی، چی میگی بهش؟‌ میگم حیون، انسان، هیولا که هستش که جسم نداره و اون رو سفید می‌بینن بعضی‌ها، بعضی‌ها هم سیاه و سفید و روح همیشه ترسناک نیست و ممکنه بعضی وقت‌ها مهربون باش ممکنه حتی روح یه عزیزت رو ببینی البته تخیله و ممکن نیست واقعاََ ببینی، میگم یه شخص نامرئی سفید که اون رو نمی‌تونی لمس کنی و اونم می‌تونه حرف بزنه.

کار بدیه آدم بزرگ‌ها گریه کنن؟ مثلاََ اگه یه آدم بزرگ ببینی داره گریه می‌کنه کار بدیه؟ بعضی موقع‌ها برای تخلیه کردن غم باید گریه کرد، بعضی مواقع هم گریه‌ی شادی هم هست، همیشه مهم نیست که کی داره گریه می‌کنه، حسش رو مثلاََ نگرانیش یا غمش رو داره به بیرون میندازه مثلاََ من وقتی ناراحتم سعی می‌کنم گریه کنم، ناراحتیم خیلی بهتر میشه.

چی باعث میشه خیلی خوشحال بشی و کیف کنی؟ اگه کسی برام کادو بگیره قطعاََ همه بچه‌ها این رو میگن چون کادو گرفتن خیلی برای بچه‌ها شاد کننده‌ست، مثلاََ پیتزا خوردن برام پیتزا بگیرن یهو، ساندویچ کالباس و سوسیس بعد بشینی با همون ساندویچ سینما و تئاتر نگاه کنی دو بار برام اتفاق افتاد.

کدوم وسیله رو اگه ازت بگیرن خیلی ناراحت میشی؟ قطعاََ اسباب‌بازی یا کتاب‌هام چیزهایی که من رو سرگرم می‌کنه.

اینارو امانت هم میدی؟ من خیلی وقتا پیش اومده به کسی امانت بدم ولی اگه ببینم خوب نگه نمیداره میگم نه، مثلاََ به کسی کتاب قرض دادم کتاب رو تا ته باز می‌کرد کتاب‌هام برام مثل جونم هستن خیلی ناراحت شدم می‌خواستم پولش رو ازشون بگیرم بعد مامانش ازم ببخشید کرد گفت ببخشید که کتاب‌هات رو تا کرده بد کتاب‌ها رو برگردوند، یه بار کتاب بهش قرض دادم دیدم صفحاتش پاره شده، قشنگ می‌خواستم بزنم زیر گریه.

شب‌ها قبل از اینکه بخوابی به چی فکر می‌کنی؟‌ به خواب.

یعنی همین‌جوری به خواب فکر می‌کنی خواب خواب خواب؟‌ آره، اینکه چه خوابی می‌بینم بعد می‌دونی مشکل چیه مثلاََ یه خوابی می‌بینم بیدار میشم بعد می‌خوابم بعد همون خواب ادامه‌اش رو می‌بینم خیلی جالبه بعد تو ذهنم نگه می‌دارم اون خواب رو بعد شب بعد همون خواب رو ادامه میدم البته اگه دوست داشته باشم خواب‌هام دست خودمه خیلی عجیبه، یه بار خواب دیدم دارم با حیونا حرف می‌زنم باهاشون دوست شدم و دارم باهاشون حرف می‌زنم وقتی بیدار شدم خیلی ناراحت شدم گفتم دو دقیقه دیگه بخواب شاید خوابت اومد بعد دو دقیقه دیگه خوابیدم ادامه‌اش و دیدم بعد بیدار شدم گفتم وای چقدر خواب قشنگی بود بعد شب خوابیدم همون خواب رو ادامه‌اش رو دیدم خیلی عجیب بود.

چندتا از خواب‌هات رو یادت هست؟ یه بار خواب دیدم یه سگ خیلی بزرگی توی خونمونه خیلی شاد شدم واقعاََ دوست داشتم اون سگ توی خونمون باشه، یه بار خواب دیدم خیلی بچه بودم پدر بزرگم برام دو تا ماشین گرفته بعد صبح بیدار شدم هی داد می‌‌زدم چرا نیست چرا بعد ماشین گنده نبود کوچیک بود برای من نارنجی بود برای برادرم زرد بود اینقدر اون خواب رو دوست دارم هنوز حفظم بعد خیلی ناراحت شدم دیدم اون ماشین‌ها نیست. حتی یه بار خواب دیدم دارم به همه گربه‌های شهر غذا میدم پرواز می‌کنم یعنی توی شهر و دنبال گربه‌ها می‌گردم همین دو تا رو فعلاً یادم میاد.

جوک بلدی تعریف کنی برامون؟ ممکنه خنده‌دار نباشه اشکالی داره؟ نه، بگو.

جکسون: می‌دونی فرق عینک و تفنگ چیه؟ عینک رو می‌زنن و می‌بینن ولی تفنگ‌ رو می‌بینن و می‌زنن.

جکسون: آن کس که نداند که نداند که نداند حیف است چنین کره خری زنده بماند.

جکسون: بچه‌ی شیر و پلنگ چی میشه؟ شلنگ.

جکسون: خط وسط قرص رو برای چی گذاشتن؟ برای اینکه اگه با آب نرفت پایین با پیج گوشتی بره.

شما، هم مدرسه حضوری رفتی هم غیرحضوری به نظرت کدوم برای خودت جذاب‌تر بوده، کدوم رو دوست داشتی؟‌ ما یه بچه‌ای داشتیم قبلاََ که کرونا نیومده بود خیلی باهوش بود بعد نمی‌خوام اسمش رو بگم چون ممکنه اونا اتفاقی این برنامه‌ رو گوش بدن، اصلاََ خنگ شده بود به خاطر مجازی درس نخونده بود، بعد دیگه دوست نداشتم باهاش دوست بشم، من خنگ‌ها رو دوست ندارم. یه بچه بود خیلی خنگه بعد مامانش هم دیونه می‌کنه آدم رو، نگاه کنید دوست داشتن یعنی چی یعنی که دوستش داری باهاش دوست میشی و خیلی ازش خوشت اومد اونم تو رو دوست داره به این میگن دوستی. مامانش می‌خواست بچه‌اش رو بچپونه تو صورت ما می‌گفت با این دوست بشین اگرم می‌گفتیم نه ما رو می‌برد زندون من یه بار گفتم نه گفت به مامانت زنگ می‌زنم می‌خواستم بگم زنگ بزن بعد حتی یکی دیگه از همکلاسی‌هامون گفت مامانش گفته دوست باش گفتم نگاه کن بگو نه، وقتی کسی رو دوست نداری اصلاََ بره به مدیر بگه برات اهمیت نداشته باشه تو اون رو دوست نداری اصلاََ شیوه‌ی مامانش اشتباه بود. حضوری خیلی بهتره هم بیشتر درس می‌خونی توجهت بیشتر تو کلاسه ولی تو مجازی معلم اصلاََ نمی‌فهمه رفتی، گوشی رو روشن بذار برو غذا بخور، بخواب اصلاََ پرت کن گوشی رو اون نشون میده آنلاینی، بعضی موقع‌ها معلممون می‌گفت پرسش و پاسخ کلاسی ما داشتیم صبحانه می‌خوردیم بعد یهو می‌دیدیم پرسید رفت بعد می‌گفتیم ببخشید معلم ما داشتیم صبحانه می‌خوردیم مامانمون یکم‌ ما رو یکم دیر بیدار کرد، البته فقط یکبار این اتفاق پیش اومد. البته ما یه بچه داشتیم بعضی‌ها میگیم خنگ ولی خنگ نیستن بی‌ادبن اینقدر فحش می‌داد تو لغت نامه پیداش نمی‌کردم اینقدر فحش داده بود ببخشید می‌تونم بگم؟ یه دونه بود برام زیاد جذابیت نداشت تخم دو زرده نمی‌دونم معنیش چی بود ولی خیلی می‌گفت هی می‌گفت تخم دو زرده بعد خیلی بی تربیت بود ولی نباید به خاطر بی‌تربیتیش اذیتش کنیم نباید بهش کاری داشته باشیم. مدرسه حضوری بهتره چون بیشتر درس می‌خونیم مجازی نه مثلاََ مجازی ما یک ساعت و نیم بود ولی حضوری پنج ساعت بود بعد مجازی گفتم دیگه میذاری میری اصلاََ مهم نیست ولی تو حضوری حواست بیشتر جمعه. البته بچه‌های خیلی شیطونی هم هستن ولی مهم اینه که خودت چه جوری درس می‌خونی و حواست پرت نمیشه من می‌گم حضوری خیلی بهتره.

بین معلم‌هایی که تو این چند سال داشتی اونی که از همه بهتره بیاد تو ذهنت، بگو چرا اون معلم از همه بهتر بوده برات؟ نگاه کنین کوچک‌ترها معلم‌هاشون خیلی مهربونن چون راحت‌تر آروم میشن هر چی بزرگ‌تر میشی شیطون‌تر میشی دیگه بعد من میگم معلم کلاس اولمون چون باهامون مهربون بودن ما هم شیطون نبودیم رفتار دانش آموز یه کاری می‌کنه معلم رفتارش رو باهاش کنه، مثلاََ یک دانش آموزی که رفتارش خیلی بده معلم باهاش بد رفتار می‌کنه، دانش آموز زرنگ معلم خیلی خوب باهاش رفتار می‌کنه من که می‌گم معلم کلاس اولمون خیلی مهربون بود مطمئنم تا کلاس بالا‌تر هم بود دوست نداشت دعوا کنه بچه‌ای رو، خیلی خیلی مهربون بود اصلاََ پاکی از روش می‌بارید فرشته بود. خیلی کمکمون کرد تو درس‌ها، لحن مهربونی داشت، رفتارش مهربون بود به بچه‌های خنگ هم سعی می‌کرد کمکشون کنه نمی‌گفت تو خنگی یکم به درس گوش بده مهربونانه‌تر می‌گفت بچه‌ها لطفاََ آروم‌تر باشید معلم‌های امروزی می‌کوبن تَق تَق ساکت رگشون می‌ترکید اینقدر داد می‌زدن بچه‌ها هم بد بودن بچه‌های کلاس ما خیلی شیطون بودن خیلی.

فرض کن یه ماشین داری و اجازه‌ی رانندگی هم‌ داری بهت میگن که هر جایی که خواستی می‌تونی با این ماشین بری، باهاش کجا میری؟ سعی می‌کنم کل جهان رو باهاش بگردم من خیلی دوست دارم واقعاََ خیلی دوست دارم ولی دیگه گرون شده این زمانه فکر کنم من بزرگ شم ماشین بگیرم خیلی ماشین گرون شده. من عاشق یک کلکسیونم، کلکسیون سکه دوست داشتم می‌رفتم از همه‌ی جهان دیدن می‌کردم مطالب می‌نوشتم و سکه می‌خریدم ازشون برای کلکسیونم.

با کی می‌رفتی؟ تنها می‌رفتی یا کسی رو با خودت می‌بردی؟ یک نفر هم بیشتر جا نداری؟ بهترین دوستم یا با اندی با برادرم برم اونم خیلی مهربونه واقعاََ می‌گم اگه اون نبود چه جوری زندگی‌ رو ادامه می‌دادم، تو سختی‌های زندگی پشت هم بودیم، وقتی اذیت و ناراحت می‌شدیم.

اگه یکی ازت بپرسه فرق بین تو و اندی چیه به جز قیافتون که یه کوچولو با هم فرق داره، چه فرقی با هم دارید؟ علاقه‌های رنگیمون مثلاََ اون عاشق رنگ نارنجیه من عاشق سبزم البته همه‌ی رنگ‌ها خوشگلن ولی سبز و سیاه و سفید رو از همه‌ی رنگ‌ها بیشتر دوست دارم، سیاه و سفید رو بیشتر از سبز. اون عاشق جغده من همه‌ی حیون‌ها رو دوست دارم.

یه چندتا کار خلاف اسم ببر برامون؟ دزدی، قطعاََ همه میگن دزدی بدترینش دزدیه.

اگه یک روز از صبح تا شب نامرئی باشی چیکار می‌کنی؟ میرم کتاب‌فروشی کتاب می‌خونم میذارم سر جاش این مهمه دزدی نمی‌کنم ، قطعاََ کتاب‌فروشی آروم اون رو می‌کشم بالا میرم زیر میز کتاب می‌خونم میذارم سر جاش البته کتاب‌های کوتاه می‌خونم چون یه روزه دیگه، میرم رستوران یواشکی یه قاچ از پیتزای کسی می‌خورم بعد میرم این دزدی نیست چرا دزدیه، نوشابه بر می‌دارم چون نامرئی هستم کسی نمی‌فهمه.

اگه رئیس جمهور بشی چه دستوری میدی چه کار خاصی می‌کنی؟ هر کی طبق علاقه‌ی خودش انتخاب می‌کنه من چون عاشق حیواناتم خیلی دوست داشتم خونه‌های کوچیکی بین هر خونه با فاصله یک متر درست کنم بعد یه شغل جدید هم میذاشتم که بهشون هر ماه غذا میدادن، استخوان و غذای گربه کلاََ یه جوری بشه که همه‌ی حیونا بتونن بخورن، تو درخت‌های بزرگ لونه میذارم که آدم‌ها نتونن اذیتشون کنن لونه‌های بزرگ مثلاََ توش دونه میذارم البته خیلی سخته که برم بالا از درخت و لونه بذارم البته مامانم میگه تو این خونه‌هایی که توی درخت‌ها میذارن توی ایران هم هست پرنده‌ها تنبل میشن من برای همین هم گفتم یک ماه یک ماه به گربه‌ها و سگ‌ها غذا میدم ولی برای اینکه گرسنه نمونن باید بهشون برسیم ولی پرنده‌ها رو مامانم میگه نه، نیازی نیست بهشون برسی منم الان گفتم آره گفتم دیگه نه. قطعاََ خونه می‌ساختم همون قدم اول که سردشون نشه که شب‌ها تو خونه‌ی خوبی بخوابن برام خیلی با اهمیت‌تره تا بهشون غذا بدم.

به نظرت کدوم کار آدم بزرگ‌ها خیلی مسخره‌ست؟ طلاق، دعوا کردن با همدیگه، البته دعوا تو بزرگ‌ها عجیب نیست.

دعوای زبونی یا دعوای کتک کاری؟ دعوای زبونی‌. کتک کاری که خیلی مسخره‌ست به نظرم هر کی همدیگه رو کتک بزنه به خصوص بزرگترها دیونه هستن.

قهرمان زندگیت کیه؟ مامان و بابام. بهترین و مهم‌ترین شخص توی زندگی پدر و مادر هست خیلی مهم هستن مهم تربیت کردن اوناست، اگه بعضی‌ها مثلاََ کتاب خون نیستن چون مامان و باباشون تو این راه نیستن البته ممکنه خود بچه هم تو این راه بره ولی خیلی خوبه که مامانم من و برادرم رو تشویق کرد که بریم تو این‌ راهه کتاب خونی.

دوست داشتی الان چند سالت باشه؟ من قبلاََ خیلی دوست داشتم بزرگ بشم البته کتاب‌های پرتقال نوشته بود دقیقاََ در مورد حرف من بود دوست نداشته باشید بزرگ بشین نصف آدم‌های بزرگ جهان دوست دارن بچگی کنن بعد من به مامانم گفتم مامان خوش به حالت میری سر کار گفت نه خوش خوش به حال شماست که دارید خوش می‌گذرونید چون دیگه تو بزرگ‌ها خوش گذرونی خیلی کم میشه، بچگی، کتاب خونی. چون بزرگ‌ها خیلی سرشون شلوغ‌تر میشه به نظرم بچگی بهترینه، دوست داشتم کوچیک باشم‌، شش ساله.

دوست داشتی تو چه شهری زندگی کنی؟ جکسون: کشور می‌تونم بگم؟ بله.

جکسون: به نظرم خارج بهتر بود چون فکر کنم خارج خیلی تو کتاب، بازی و اسباب بازی پیشرفت داشته باشه مثلاََ گربه‌های انفجاری دونه دونه کارت‌هاشون یک بازی جدا فکری خودشونه بعد به خارجی سرچ می‌کردم گربه‌های انفجاری خیلی ناراحت میشدم که این بازی توی ایران نیست می‌گفتم خوش به حالشون خوش به حال کسایی که این بازی رو دارن.

فکر کردی کدوم کشور خارج؟ انگلیس، کشور خارجیه بعد زبون اصلی، زبون اصلی زمین انگلیسی شده بعد مامانم میگه اگه انگلیسی یاد بگیری همه چی یاد گرفتی، می‌تونی بری خارج.

تو سوالی نداری؟ جکسون: می‌تونم یه مطلبی رو بگم؟ بله.

جکسون: مامان و باباها لطفاََ بچه‌هاتون رو مجبور نکنید کتاب بخونن، بازیگوشی بازیگوشی حالا نه اسباب بازی خریدن خود بچه باید انتخاب کنه ولی خوبه که بچه خودش دوست داره کتاب بخونه، بهش کمک کنین و سعی کنین این راه رو تا آخرش بره ولی سعی نکنین شیفته‌ی کتاب بشه چون واقعاََ من بعضی موقع‌ها میرم اسباب بازی فروشی نمی‌دونم چی بگیرم اصلاََ اسباب بازی نداشتم دیگه برای همین هم هی از برادرم کمک می‌گیرم اون هم وقتی می‌خواد کتاب بگیره یه ذره از من کمک می‌گیره، ولی لطفاََ مجبورشون نکنین بذارین خودشون برن تو این‌ راه، تشویقشون خیلی کنید و اجازه ندید از این راه منصرف بشن.

‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌

پادکستکودکجهان کودکپادکست جهان کودکدوست
در اینجا متن اپیزودهای پادکست جهان کودک منتشر می‌شود. برای دسترسی به خود پادکست، عبارت «پادکست جهان کودک» را در پادگیرها جستجو کنید، البته همینجا هم می‌توانید به اپیزودها گوش دهید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید