مجموعه "آزاد سازی شهر الحویجه" ثبت شده توسط حسین ولایتی منتخب دومین دوره نشان عکس سال مطبوعاتی ایران شده است.
مجموعه "آزاد سازی شهر الحویجه" متشکل از شش عکس است. در این شش عکس تنها یک عکس از حضور نظامیان خالیست، عکسی که در آن نظامی ها حضور ندارند مردی همراه با کودکان پرچم سفید در دست دارند که خبر از صلح می دهد. در این مجموعه "پیشروی وجود دارد"( از واژه روایت به عمد استفاده نمی کنم) .نظامی ها روی تپه ای ایستاده اند و در حال تماشا، در قابی دیگر صحنه ای پر از گرد و غبار می بینیم که فضای نبرد را به تصویر می کشد، در دو قاب، حضور مردم و نظامی ها بر سر جنازه ای را شاهد هستیم و در قاب دیگر نظامی هایی که اسیری را محاصره کرده اند را می بینیم. مردی پرچم سفید به دست همراه با کودکان و زنان نیز سوژه دیگری برای ثبت عکاس بوده اند. این شش قاب سعی دارند، ماجرای آزاد سازی شهر شهر الحویجه را برای ما باز سازی کنند. دو قاب در شب و چهار قاب در روز ثبت شده اند. عکاس در چهار نما، در فاصله نزدیک نسبت به سوژه ها قرار دارد و در دو نمای دیگر از سوژه هایش دور است.
هر یک از این شش قاب، زاویه ای از یک نبرد برای آزاد سازی را می خواهند ارائه کند. در قاب " مردان بالای تپه" عنصر نگرانی بسیار مشهود است، در قابی که پرچم سفید در آن به احتزار درآمده است خوشحالی را به وضوح می توان دید، در قاب های قتل، خشونت جنگ به تصویر در می آید و در قاب تانک و گرد و خاک به خوبی می توان تقلایی برای زنده ماندن را مشاهده کرد.
آنچه که در این مجموعه به تصویر کشیده شده است یک پیش روی جنگی است و نه آزاد سازی یک شهر. هیچ نمایی از شهر وجود ندارد، مگر مجموعه آزاد سازی یک شهر نیست؟ پس شهرش کجاست؟! شهر خانه ندارد؟ آن مرد پرچم سفید به دست همراه با کودکان از کجا آمده اند!؟ مگر آنها در شهر آزاد شده با پرچم سفید قدم نمی گذارند. نکته دیگری که در این مجموعه وجود دارد این است که هیچ برخوردی نیز مابین مردم و نظامی ها دیده نمی شود. مگر لشکری به سمت یک شهر یورش نبرده اند تا آن را از دست عده ای آزاد کنند، نظامی ها به کجا رسیده اند؟ به کدام شهر رسیده اند؟
درست است که عکاس به عنوان انتخاب کننده لحظات می تواند ادعا بکند که این قاب ها را ندیده است یا اصلا این قاب ها را در مجموعه خود مناسب نمی بیند، بله این ادعایست که او می تواند بکند، ولی داستان از این قرار است که این عکاس انتخاب کننده نیست، بار دیگر به قاب های او نگاه کنید، به جز یک قاب ، همه قاب ها به حضور نظامی ها اشاره مستقیم دارد، آشکار است که او برای گرفتن، این مجموعه خود همراه لشکر است، دلیل حضور او در آنجا نه انتخاب، استقلال و پیشه عکاسانه اش بلکه حضور نظامی هاست، برای این دلیل نمی توان پذیرفت که این عکاس انتخاب کننده است، او قاب هایی را ثبت کرده که دیده است، هر جا نظامی ها رفته اند او را با خود برده اند. در واقع او به تماشا رفته است تا اینکه پرداختی داشته باشد. او هر جا که نظامی ها بوده اند همراهشان بوده است. او شاید هنرمند باشد ولی قطعا مستقل نیست. ای کاش از نظامی ها دور می شد چرا که در دو قاب حضور جنازه ها کراپ هایی که انجام داده زاویه دید ما را نسبت به مجموعه عوض می کند. در آن قاب های ، ما را از نظامی ها دور می شویم و به سمت سرنوشت شوم طرف مقابل راهنمایی می شویم. که همان کشته شدن و یا اسارت است. این یعنی اینکه عکاس واهمه ای از ندیدن بعضی از عنصر ها ندارد ولی گویی نظامی ها به او اجازه خروج نداده اند تا از استعدادش استفاده کند.
انتخاب این مجموعه عکس به عنوان مجموعه عکس منتخب خبری مطبوعات کمی نشان از حال و هوای مطبوعات ایران و کشور ایران دارد، کارمند های عکاس همراه با نظامی ها!
پی نوشت: دومین دوره از دومین دوره نشان عکس سال مطبوعاتی ایران در خانه هنرمندان پا برجاست.