
در سرزمین گرم و آفتابی کاریا، در سدهی پنجم پیش از میلاد، دختری از نژاد پارس و یونانیزبان دیده به جهان گشود. پدرش، هقایایوس، شاه کوچکقامت اما بانفوذ هالیکارناسوس بود، و مادرش از زنان پارسی بود که در دل دربار هخامنشی رشد کرده بود. او دختری بود که بعدها با نام آرتمیس شناخته شد. او بادهای تند دریا را دوست داشت، از امواج نمیترسید و دزدان دریایی را همچون افسانهها دنبال میکرد. در دوران نوجوانی، در کلاسهای نظامی مردان حاضر میشد و اسبسواری و شمشیرزنی را چنان آموخت که برخی سربازان از مهارتش حسرت میبردند.
وقتی امپراتور ایران، خشایارشا، نغمهی جنگ با یونان را سر داد، سفیرانی از سرزمینها و ساتراپیهای مختلف در شوش گرد آمدند. اما در میان آنهمه مرد جنگ، تنها یک زن، آرتمیس، با پنج کشتی جنگی به شوش آمد. روایت است که دربار ابتدا از حضورش حیرت کرد، اما وقتی او تحلیل نبردها را آغاز نمود، هیچکس جرأت نکرد حرفی بزند. خشایارشا که از نگاه نافذ و تحلیل دقیقش شگفتزده شده بود، فرمان داد که آرتمیس فرمانده رسمی نیروی دریایی کاریا شود. زنی که باید در میانهی دریا، در نبردی بزرگ، مُهر شجاعت خود را بر تاریخ بزند.
آمادهسازی ناوگان کاریا تحت نظر مستقیم او انجام شد. چیدمان کشتیها، تاکتیکهای حمله، زمانبندی موجسواریها و حتی آذوقه و سلامتی ملوانها، همه زیر ذرهبین فرماندهی زن بود. وقتی روز نبرد فرا رسید، کشتیهای ایران به دریای سالامیس یورش بردند. آرتمیس کشتی خود را جلو راند. او حتی لحظهای برای عقبنشینی تردید نکرد و یکی از کشتیهای دشمن را با ضربهای سخت به قعر دریا فرستاد. مردان ایران، از عقب، نامش را فریاد میزدند: "آرتمیس! بانوی دریا!"
روایت است که حتی دشمنان، در میان نبرد، از دلیری و عقل او بهتزده بودند. در بخشی از جنگ، وقتی ناوگان ایران دچار آشفتگی شد، آرتمیس با شجاعتی بیبدیل، کشتی خود را از میان موج دشمن عبور داد، فرمانده دشمن را به دام انداخت و حلقه محاصره را در هم شکست. خدایان دریا، بهنظر میرسید که راه را برایش باز کردهاند. خشایارشا از تپهای مشرف به دریا، با حیرت مینگریست.
پس از پایان نبرد، آرتمیس تنها کسی بود که در برابر شاه ایستاد و حقیقت را گفت. با جسارت گفت: "پیروزی زمانی ممکن است که دریا را بشناسید، نه فقط نقشهاش را." شاه، نه تنها از گفتهاش خشمگین نشد، که او را مشاور جنگهای دریایی کرد. در بازگشت به زادگاهش، دریا هنوز به احترام او سکوت کرده بود. مردم هالیکارناسوس به احترام، روی شنها نوشتند: "او که امواج از فرمانش اطاعت میکردند." آرتمیس پس از آن، زندگیاش را وقف آموزش نظامی و مستندسازی تجربیات خود کرد.
گفته میشود که او دستنوشتههایی در باب استراتژی دریایی و شناخت بادها و موجها نگاشت که بعدها در قالب آموزشهای نظامی یونان و ایران مورد استفاده قرار گرفت. سالها بعد، لوحههایی از آن متون در ویرانههای هالیکارناسوس یافت شد؛ از او بهعنوان نخستین زن تاریخ جهان با مقام دریاسالاری یاد شد. زنانی که در بندرهای ایران، هنگام سفر همسرانشان دعا میخواندند، نام آرتمیس را زمزمه میکردند تا دریا خشم نگیرد. او، نهتنها یک فرمانده، که اسطورهای از تلفیق شجاعت و دانایی بود.
امروز در موزهی لوور، سردیس کوچکی از او کنار آثار هخامنشی قرار دارد. در بدروم، تندیسی از زن ایستادهای با نیزهای در دست و تاجی شکسته، نگاهش را به سمت دریا دوخته است. اما بزرگترین یادگارش، نه در سنگ و مجسمه، که در روح هر زنیست که روزی دل به راهی پرخطر میزند.
منابع: دانشنامه تاریخ جهان. آرتمیس یکم کاریه؛ زن جنگسالار یونان باستان. World History Encyclopedia./دایرةالمعارف بریتانیکا. آرتمیس یکم. Britannica./کیپدیا. آرتمیس یکم کاریه.
نوشتهی پانیذ زارعی