هیجانات مثبت احساساتی مانند شادی، لذت، عشق، امید و رضایت هستند که به زندگی ما رنگ و بوی خوبی میدهند. این احساسات نقش بسیار مهمی در سلامت روان، روابط بین فردی و کیفیت کلی زندگی ما دارند. هیجانات مثبت به ما انرژی میدهند، خلاقیت ما را افزایش میدهند، سیستم ایمنی بدن ما را تقویت میکنند و به ما کمک میکنند تا با مشکلات و چالشهای زندگی بهتر کنار بیاییم.
اهمیت هیجانات مثبت در زندگی:
نظریه فروید درباره ناخودآگاه و مکانیسمهای دفاعی:
سیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، معتقد بود که ذهن انسان از سه بخش اصلی تشکیل شده است: ناخودآگاه، پیشخودآگاه و خودآگاه. ناخودآگاه بخش بزرگی از ذهن ما را تشکیل میدهد و شامل افکار، احساسات، خاطرات و انگیزههایی است که از آگاهی ما پنهان هستند. فروید معتقد بود که بسیاری از رفتارها و مشکلات روانی ما ریشه در ناخودآگاه ما دارند. برای مطالعه بیشتر درباره اجتناب از هیجانات مثبت از دیدگاه یونگ کلیک کنید.
مکانیسمهای دفاعی، ابزارهایی هستند که ناخودآگاه ما برای محافظت از خود در برابر احساسات دردناک و تهدیدآمیز به کار میگیرد. این مکانیسمها به ما کمک میکنند تا با واقعیتهای ناخوشایند کنار بیاییم و از اضطراب و تنش بکاهیم. برخی از مهمترین مکانیسمهای دفاعی عبارتند از:
نظریه یونگ درباره ناخودآگاه و آرکیتایپها:
کارل گوستاو یونگ، یکی دیگر از روانشناسان برجسته، نظریه خود را بر اساس گسترش نظریه فروید بنا نهاد. یونگ معتقد بود که ناخودآگاه نه تنها شامل تجربیات شخصی، بلکه شامل تجربیات جمعی انسان نیز هست. او به مفهوم آرکیتایپها اشاره کرد که الگوهای ذهنی مشترکی هستند که در ناخودآگاه جمعی انسان وجود دارند. آرکیتایپها بر رفتار، تفکر و احساسات ما تأثیر میگذارند.
یونگ همچنین به مفهوم سایه اشاره کرد که بخشی از ناخودآگاه است که شامل تمام ویژگیهای منفی و ناخوشایند شخصیت ما است. سایه اغلب سرکوب میشود و میتواند منجر به احساس گناه، شرم و اضطراب شود.
مطالعه بیشتر درباره تاثیر آرکی تایپها بر اجتناب از هیجانات مثبت
تفاوت اصلی بین دیدگاههای فروید و یونگ:
نکته: هر دو نظریه فروید و یونگ در روانشناسی مدرن تأثیرگذار بوده اند و هر کدام جنبههای مهمی از شخصیت انسان را توضیح میدهند.
از نظر فروید، انسان موجودی پیچیده است که ناخودآگاه او نقش بسیار مهمی در شکلدهی رفتارها و احساساتش ایفا میکند. یکی از پدیدههای جالب توجه از منظر فروید، تمایل برخی افراد به اجتناب از هیجانات مثبت است. او دلایل متعددی را برای این پدیده ارائه میدهد که در ادامه به تفصیل به آنها میپردازیم.
فروید معتقد بود که ناخودآگاه ما برای محافظت از خود در برابر احساسات دردناک و تهدیدآمیز از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکند. این مکانیسمها به طور ناخودآگاه فعال میشوند و به ما کمک میکنند تا با واقعیتهای ناخوشایند کنار بیاییم و از اضطراب و تنش بکاهیم.
اما نکته قابل توجه اینجاست که این مکانیسمها نه تنها در برابر هیجانات منفی، بلکه در برابر هیجانات مثبت نیز ممکن است فعال شوند. به عنوان مثال:
فروید اصل لذت را به عنوان نیروی محرکه اصلی رفتار انسان معرفی کرد. طبق این اصل، انسان به طور طبیعی به دنبال کسب لذت و اجتناب از درد است. با این حال، اصل واقعیت نیز در تعارض با اصل لذت قرار دارد. اصل واقعیت به ما میگوید که باید به محدودیتهای دنیای واقعی توجه کنیم و نمیتوانیم همیشه به خواستههای خود برسیم.
در برخی موارد، افراد به دلیل ترس از از دست دادن لذت یا به دلیل نگرانی از عواقب ناخوشایند آن، از تجربه لذت اجتناب میکنند. به عبارت دیگر، آنها اصل واقعیت را بر اصل لذت ترجیح میدهند. این امر میتواند به ویژه در افرادی که در کودکی تجربیات دردناکی را تجربه کردهاند، مشاهده شود.
فروید معتقد بود که تجربیات دوران کودکی نقش بسیار مهمی در شکلگیری شخصیت فرد دارد. اگر کودکی در دوران رشد خود با محرومیت، تنبیه یا بیتوجهی مواجه شود، ممکن است یاد بگیرد که لذت بردن از زندگی خطرناک است یا به سادگی شایسته آن نیست. این تجربیات منفی میتوانند الگوهایی را در ناخودآگاه فرد ایجاد کنند که در بزرگسالی نیز به شکل اجتناب از هیجانات مثبت بروز کنند.
به طور خلاصه، از نظر فروید، اجتناب از هیجانات مثبت میتواند دلایل پیچیدهای داشته باشد که ریشه در ناخودآگاه فرد دارد. مکانیسمهای دفاعی، تعارض بین اصل لذت و اصل واقعیت و تجربیات دوران کودکی همگی میتوانند در این پدیده نقش داشته باشند.
نکته مهم: این توضیحات تنها بخشی از دیدگاه فروید در مورد اجتناب از هیجانات مثبت است و عوامل دیگری نیز میتوانند در این پدیده نقش داشته باشند. برای درک کامل این موضوع، مطالعه عمیقتر آثار فروید و سایر روانشناسان ضروری است.
فروید معتقد بود که ریشه بسیاری از مشکلات روانشناختی در ناخودآگاه نهفته است. بنابراین، برای حل مشکل اجتناب از هیجانات مثبت، باید به ناخودآگاه دسترسی پیدا کرده و ریشههای این مشکل را شناسایی کنیم.
روشهای پیشنهادی فروید برای حل این مشکل:
علاوه بر روانکاوی، روشهای درمانی دیگری نیز میتوانند در حل این مشکل مؤثر باشند:
نکته مهم: درمان هر فردی منحصر به فرد است و روش درمانی مناسب برای هر فرد بسته به شرایط خاص او متفاوت خواهد بود. بنابراین، مشورت با یک روانشناس متخصص میتواند به شما کمک کند تا بهترین روش درمانی را برای خود انتخاب کنید.
محدودیتهای دیدگاه فروید:
در نهایت، مهم است به یاد داشته باشید که تغییر یک فرایند تدریجی است و نیاز به صبر و تلاش دارد. با کمک یک متخصص و استفاده از روشهای درمانی مناسب، میتوان بر مشکل اجتناب از هیجانات مثبت غلبه کرد و زندگی شادتری را تجربه کرد.
در مقاله بعدی به ادامه مطلب میپردازیم.