jamshidlaali
jamshidlaali
خواندن ۱۱ دقیقه·۴ سال پیش

قرارداد 25 ساله ایران و چین


قرارداد بلند مدت 25 ساله ای که قرار است بین ایران و چین منعقد شود به یکی از بحث های داغ این روزهای ایرانیان بدل شده است و این بحث داغ در کنار نامشخص بودن بند های این قرار داد باعث شده بازار شایعات در این باره داغ باشد. این موضوع را در کنار سابقه ی فاجعه بار ماهیگیری قایق های چینی در خلیج فارس با مجوز دولت ایران سبب شده تا افکار عمومی ایرانیان درباره ی همکاری بلند مدت ایران و چین حساس شود. مسائلی که در این باره مطرح می شود مثل واگذاری خلیج فارس یا جزایری مانند کیش و قشم به این کشور از دل همین جو مبهم سر برآورده است. اما مطئنن اگر از کسی که این جملات را مطرح می کند بپرسید که از کدام منبع آن را ذکر می کند، قطعا هیچ پاسخی نخواهد داشت مگر این که بگوید" همه میگن". آری همه میگن ولی واقعیت ماجرا چیست؟ این سوال مرا واداشت تا متن 18 صفحه منتشر شده فارسی توسط ایران در این باره را بخوانم. انکار نمی کنم که قبل از خواندن این متن برایم مثل روز روشن بود که تمام چیزهایی که در این مدت شنیدم فقط شایعاتی هستند که به درد آدم های علافی می خورد که می خواهند با چند هشتگ و پست در صفحات مجازی، حس وطن دوستیشان را ارضا کنند اما باز هم خواندمش تا متن ناخوانده آن ها را محکوم نکنم. نتیجه این کار شد که توییت و یک استوری در اینستاگرام اما به پیشنهاد دوستی تصمیم گرفتم آنچه خود از این هجده صفحه برداشت کردم را کمی شرح دهم.

اما متنی که منتشر شده چیست؟ این متن تحت عنوان "برنامه همکاری جامع (25 ساله) ایران و چین" منتشر شده و در واقع فقط یک برنامه ی کلی است از آنچه طرفین در آینده قصد انجامش را دارن. این برنامه نه دارای عدد و رقم است و نه از نظر حقوق دارای ارزشی است. درواقع فقط یک پیش زمینه است برای بستن قراردادهای واقعی تعهد آور وگرنه خود این 18 صفحه همه اش در حد حرف است که می دانیم باد هواست.

اگر نظر مرا بخواهید می توان این برنامه را به شکل مختصر چنین توصیف کرد: چین باید سرمایه و دانش فنی مورد نیاز در حوزه هایی نظیر پتروشیمی، کشاورزی، حمل و نقل و تقریبا تمام حوزه هایی که ایران در آنها به سرمایه گذاری کلان نیاز دارد، به ایران منتقل کند و در عوض ایران باید به صورت بلند مدت خیال چین را از واردات نفت (طبعا منظور نفت ارزان است هرچند در متن برنامه اشاره ای به قیمت نشده) ایران و دسترسی به بازار غرب از طریق بنادر جنوب و شبکه ریلی ایران راحت کند. این دو مسئه آنقدر برای چین دارای اهمین است که ایران می تواند از طریق آن ها چین را مجاب به سرمایه گذاری کلان و بلند مدت در ایران بکند. البته که همان جمله ی کلیشه ای که همه می گویند اینجا هم کاربرد دارد: "چین هم به خاطر منافعش حاضر می شود چنین معاهده ای را امضا کند" ولی نیاز نیست توهماتی مانند واگذاری آب و خاک ایران را در سر بپرورانیم. دادن یک سری امتیاز مثل نفت با قیمت کمتر خیلی فرق دارد با واگذاری یک جزیره به دیگران، کاری که از قضا پادشاه پهلوی آن را خوب بلد است. از آن گذشته مگر ایران همین الان، اندک مقدار نفتی را که می فروشد،به قیمت واقعی می فروشد؟ چنین قراردادی به نفع ایران هم هست. چرا؟ فکر می کنم واضح باشد که هیچ کشور ثروتمند دیگری به جز چین حاضر نیست با وجود تحریم های آمریکا، با ایران معامله کند. در واقع این تحریم های کمر شکن آمریکاست که ایران را به سمت چین سوق داد. جالب است که بعد از امضای برجام، شرکت های اروپایی بیشترین قرارداد ها را با ایران بستند و چین و روسیه کمتر از بقیه کشورها مورد توجه ایران قرار گرفتند. در حالت عادی ایران همیشه نگاهش به غرب بوده و فقط در تنگناهاست که عباراتی مثل "نگاه به شرق" برای توجیه رابطه با چین و روسیه مطرح می شود.

یکی از همکاری هایی که طبق این برنامه پیش بینی شده است همکاری های امنیتی و سیاسی دو کشور است که به نظر می آید در صورت امضای قرارداد باید انتظار پشتیبانی چین از مواضع ایران در سازمان های بین المللی را داشته باشیم همچنین مطالبی درباره همکاری دانشگاهی و علمی در آن پیشبینی شده بود که به شخصه فکر میکنم بیشتر کاربرد دکوری برای آن دارد تا کاربرد واقعی.

بخشهایی از این متن که به نظرم مهمتر بود مربوط می شد به سرمایه گذاری چین در توسعه ی بنادری مثل چابهار و شبکه ی ریلی و بخش گردشگری، پتروشیمی، نیروگاهی، انرژی های تجدید پذیر، صنایع و معادن، کشاورزی و خلاصه انواع زمینه هایی که ایران در آن ها به سرمایه گذاری نیاز دارد. تصویر کلی که از مطالعه ی این برنامه در ذهن من شکل گرفت به این صورت است که ایران نفت خود را به چین صادر کند و سرمایه گذاری و خدمات فنی چین را دریافت نماید.

مزایای این قرارداد برای ایران،ترمیم صنایع و خروج از شرایط اسفناک فعلی که حاصل تحریم های غیرقانی آمریکاست و داشتن متحدی قدرتمند در ابعاد جهانیست. برای چین هم علاوه بر منفعت مالی ناشی از سرمایه گذاری، داشتن منبع تامین نفت پایدار و نسبت به بازار ارزان تر است ضمن این که از طریق شریکی چون ایران می تواند جای پای محکمی در خاورمیانه باز کند، جایی که آمریکا به شدت مراقب عدم نفوذ چین است. آمریکا ، ایران را به زور در این منطقه ی حساس تحمل می کرد، بعد پای روسیه باز شد و در صورت ورود چین به معادلات خاورمیانه آیا دیگر جایی برای اعمال نفوذ آمریکا می ماند؟

در مورد این قرارداد اگر قرار باشد یک طرف از عدم انجام تعهدات طرف مقابل بترسد، به نظر من آن چین است چرا که سرمایه خود را به ایران می آورد و حتی طبق یکی از بندهای این برنامه، قرار است پالایشگاه هایی متناسب با نفت ایران طراحی کند.از طرفی ایران هم در این تنگنا، به شدت دنبال مشتری دائم برای نفتی می گردد که روی دستش باد کرده است و بسیاری از صنایع ایران از جمله در بخش پتروشیمی و نیروگاهی، قدیمی هستند و نیاز به بازسازی دارند که سرمایه گذاری چین در این بخش ها پیش بینی شده است.

چین البته فقط در ایران پروژه ندارد. وقتی به سرمایه گذاری های خارجی چین نگاه می کنیم می بینیم که تقریبا در تمام دنیا به جز اروپای غربی و آمریکای شمالی سرمایه گذاری های کلانی انجام داده است. حتی بسیاری از شرکت های اروپایی و آمریکایی هم کارخانه های خود را در چین دایر کرده اند که نشان دهنده ی عمق روابط اقتصادی آن هاست. حالا جالب است که وقتی نوبت سرمایه گذاری چین در ایران می رسد داد و فغان عده ای بلند می شود. وزیر امور خارجه آمریکا، مایک پوپئو این قرارداد را ترکمانچای دوم می نامد! همان پمپئویی که تمام تلاش خود را برای تحریم همه جانبه و فلج کردن نه فقط اقتصاد که تمام حیات و ممات ایرانان به کار بسته، حالا قرارداد ایران و چین را ترکمانچای می نامد که البته دلیلش واضح است. ایران و چین هر دو در مقابل سلطه ی بی چون و چرای آمریکا در نظام فعلی جهان سرکشی کرده اند و هر دو با نسبت های متفاوت تحت تحریم آمریکا هستند. از نظر استعماگر آمریکایی اصلا چه معنی دارد بدون اجازه ی من، دو کشور یاغی و تحت تحریم با هم قرارداد اقتصادی ببندند؟ آمریکا به طرق مختلف سعی در محدود کردن چین در تجارت دارد. یکی از دلایل حضور پر رنگ نظامی آمریکا در محدوده ی شرق آسیا همین مورد است. حال چین با تکیه بر خط تجاری که بنادر و شبکه ریلی ایران و آسیای میانه برایش فراهم می کند، می تواند راه دیگری به جز سواحل شرق آسیا برای تجارت داشته باشد. همان راه تاریخی که قبلا به جاده ابریشم معروف بود و قطعا چنین امری مورد رضایت آمریکا نیست. از آن بدتر اگر یک طرف این معامله که قرار است در اثر تحریم های آمریکا خرد و ویران شود، با چنین قراردادی دوباره چرخ اقتصادش _هرچن لنگ لنگان_ بچرخد! آری وزیر خارجه ی کشوری که دشمنی اش با ایران اظهر و من الشمس است باید هم مخالف چنین قراردادهایی باشد.

از طرف دیگر لشگر تحلیلگران و روزنامه نگاران قلم به مزد آن را شرم آور و ضد منافع ملی بیان می کنند! افرادی که علنا برای لابی ها و موسسات خارجی کار میکنند که وظیفه ی تعریف شده آن ها دخالت و جهت دهی افکار عمومی مردم ایران در راستای منافع تامین کنندگان مالیشان است و چه کسی منابع مالی آن ها را تامین می کند؟ امارات، عربستان، اسراییل و آمریکا در صدر این فهرستند. یعنی همان دولت هایی که خواستار بیشترین فشار به ایرانند و آیا انتظار دارید این کشور ها قرار داد بلند مدت و حجیم ایران و چین را به فال نیک بگیرند؟ مسلما با هر ترفند رسانه ای که بتوانند به کار میبندند تا این قرارداد را شرم آور و خائنانه معرفی کنند. حکمرانی چهل ساله ی جمهوری اسلامی هم آنقدر مشعشع بوده و چنان بی اعتمادی در مردم ایجاد کرده که هر دروغ شاخداری را می توان به راحتی در افکار عمومی ایرانیان جا انداخت و مگر چند نفر حوصله دارند بروند پی اصل قضیه تا بفهمند داستان چیست و اولین بار چه کسی و با چه استنادی گفت قرار است کیش را به چین واگذار کنند؟ نتیجه اش می شود اینکه همه فکر میکنند ایران را دو دستی به چین دادند و تمام. کافی است بروید از هر کسی که چنین دیگاهی درباره ی این قرارداد دارد بخواهید دلایل خود را با ذکر منبع برایتان بگوید.

مخلص کلام این که هنوز معلوم نیست چه قراردادی بین ایران و چین قرار است بسته شود و تا وقتی چیزی مشخص نیست اظهار نظر در این باره هم مضحک است. درخواست من در این مورد این است که بدانید چه افراد و گروه هایی در حال دامن زدن به شایعاتند و چه نفعی از این کار می برند. در حال حاظر به جای دامن زدن به شایعات باید طلب شفافیت کرد تا بندهای قرارداد برای همگان روشن باشد آن وقت می شود درباره ی خوب یا بد بودنش بحث کرد و البته برای اجرایی شدن در مجلس بررسی شود. امیدوارم این بار مانند برجام، آن را بیست دقیقه ای تصویب نکنند.

ایرانچینسیاستاقتصادقرارداد ۲۵ ساله
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید