انتخاب همسر خوب و یک شوهر عالی شامل 4 گام مهم است که بخش بزرگی از آن با خواستگاری پیموده میشود. اگر بتوانیم در مراسم خواستگاری گامهای مورد نیاز را یکی پس از دیگری طی کنیم، هم میتوانیم به شناخت خوبی از خواستگارمان برسیم و هم در صورت نیاز، خود را آنگونه که باید معرفی کنیم. در این مقاله تلاش میکنم به مهمترین نکاتی که در یک خواستگاری خوب به آن نیاز دارید بپردازم.
اغلب میبینیم که دوشیزه خانمها زمانی که احساس میکنند به سن ازدواج رسیدهاند، بدون هیچ آمادگی قبلی مراسم خواستگاری را برگزار میکنند. در این سیستم هر خواستگاری ممکن است کاملا سلیقهای پذیرفته یا رد شود؛ چون ملاک انتخاب این است که یکدیگر را ببینیم تا بفهمم از چه کسی خوشم میآید؟
توصیه من این است که دختر خانمها در مورد ازدواج و مساله مهم خواستگاری مانند خرید لباس و گشت و گذار در پاساژهای پوشاک عمل نکنند و از روش علمی صحیحی که در ادامه به آن میپردازم استفاده کنند.
ما به عنوان یک انسان همواره دنیای بیرون را با دنیای درون خود مطابقت میدهیم. هر انتخابی در بیرون دارای یک منشاء درونی است. به همین دلیل هر انتخابی از جمله انتخاب همسر ایدهآل آینده باید با کشف ملاکهای صحیحی صورت بگیرد که از دنیای پر رمز و راز درونمان سرچشمه میگیرد.
اولین مشکلی که پیش روی ما در تعیین ملاکهای صحیح انتخاب همسر وجود دارد، عدم شناخت کافی در مورد خودمان است. به عنوان مثال ممکن است دختری که در رویاهای خود به دنبال یک زندگی ساده است، درکی از عملکرد خودش در یک شرایط مالی دشوار نداشته باشد؛ چون این دختر خانم همواره توسط پدرش تأمین بود و واقعا نمیداند تا چه حدی میتواند محدودیتهای مالی را بپذیرد.
ممکن است یک دختر خانم عادت داشته باشد هر هفته یک لباس جدید بخرد یا به طلا و جواهرات علاقهمند باشد. دختر خانم دیگری ممکن است بتواند با خرید سالی یک دست لباس زندگی خوب و خوشی را سپری کند؛ چون از چیزهای دیگری لذت میبرد که غالبا جنبه معنوی دارد. روشن است که ملاکهای این دو خانم به هیچ وجه شبیه به هم نیستند.
پس خودشناسی اولین قدم انتخاب همسر است.
خودتان را ورق بزنید
در این مرحله یک یادداشت جدید در تلفن همراهتان باز کنید و خودتان را توصیف کنید. سپس برای راستی آزمایی سعی کنید حداقل یک هفته به خودی که توصیف کردهاید، پایبند باشید و دقیقا همانگونه زندگی کنید. اگر این نوع زندگی برایتان دشوار است احتمالا شناخت صحیحی از خود ندارید و باید مجددا فرم خودشناسیتان را تنظیم کنید.
پس از آنکه به شناخت دقیقتری از خود دست یافتید، میتوانید یک یادداشت دیگر باز کنید و در آن بنویسید با چه مردی میتوانید زندگی موفقی داشته باشید. از خودتان بپرسید:
چند سال دارد و اهل کجاست؟ ظاهرش باید چگونه باشد؟ پوشش و رفتارش باید چطور باشد تا بتوانید با او راحت زندگی کنید؟ از چه سطحی از تحصیلات باید برخوردار باشد؟ در باورهای دینی و نگرش سیاسی باید چگونه باشد؟ از چه تفریحاتی لذت میبرد؟ چه سبک تغذیه را دوست دارد؟ با خانوادهاش چه روابطی دارد؟ وقتی که عصبانی میشود چگونه برخورد میکند؟ مشکلات زندگی را چگونه مدیریت میکند؟
بعد از تعیین ملاکها اکنون باید آنها را دستهبندی کنید. ملاکهای شما در سه اولویت قرار خواهند گرفت.
گروه اول: خط قرمزها (شما به هیچ وجه نمیتوانید با فردی که این ویژگیها را ندارد زندگی کنید. مثل: عدم عصبانیت شدید، عدم فحاشی یا عدم کتککاری که خط قرمز شماست و با چنین مردی حتی یک روز هم نمیتوانید زندگی کنید.)
گروه دوم: ضروریها (اگر این ملاکها در مرد زندگی شما نباشد احتمالا زود به زود دچار چالش میشوید و مجبور هستید از برخی خواستههایتان کوتاه بیایید؛ با این حال جریان زندگی اگرچه سختتر میشود ولی همچنان ادامه خواهد داشت. مثل درآمد خیلی کم که ممکن است در انتخاب خانه یا خرید لباس محدودیتهای زیادی ایجاد کند.)
گروه سوم: ایدهآلها (وجود این ملاکها خوب است؛ ولی اگر نبود هم میتوانید زندگی خوب و خوشی را باهم داشته باشید و مشکلی ایجاد نخواهد شد یا بعدا میتوانید به آنها دست پیدا کنید. مثل وزن ایدهآل) همچنین میتوانید به طور کامل آنها را نادیده بگیرید. در هر صورت این گروه از ملاکها نقش مهمی در خوشبختی شما ندارند و بیشتر ملاکهای احساسی یا فانتزی هستند.
بعد از آنکه ملاکهای خودتان را مشخص کردید در یک جلسه با اعضای خانواده به خصوص پدر و مادر آنها را مطرح کنید. سعی کنید برای اعضای خانواده کاملا روشن کنید به دنبال چه مردی برای زندگی آینده هستید تا هر یک از اعضای خانواده براساس ملاکهای مورد نظر خودش درباره خواستگارها قضاوت نکند.
در صورتی که آنها نظری دارند به عنوان مشاوره گوش کنید و اگر دلیلی برای قبول یا رد آن ندارید میتوانید تحقیق کنید، مطالعه کنید و با یک کارشناس مشورت کنید. در صورتی که به این نتیجه رسیدید که حرفهای خانواده هم درست است و باید آن را بپذیرید مجددا ملاکهای خودتان را اصلاح کنید.
در قسمت قبلی گفتیم که ملاکهای خودتان را باید به سه دسته (خط قرمزها، ضروریها و ایدهآلها) تقسیم کنید. اکنون باید از خط قرمزها قبل از خواستگاری استفاده کنید. خودتان یا مادرتان با معرفهای ازدواجتان صحبت کنید و به آنها بگویید تنها افرادی را معرفی کنند که چنین ویژگیهایی داشته باشند.
در مورد ویژگیها به کلی گویی اکتفا نکنید و توضیح دهید دقیقا منظورتان چه چیزی است. چون دو واژه یکسان در ذهن دو شخص دو معنای متفاوت دارد. مثلا از نظر شما پاکدامن به معنی مردی است که هیچ نوع رابطه ناسالمی قبل از ازدواج نداشته و در ارتباط با نامحرم هم نگاه خود را محافظت میکند و با او شوخی نمیکند. در حالی که ممکن است دوست دختر داشتن برای معرف شما با پاک دامنی تعارضی نداشته باشد و صرفا همین که روابط جنسی برقرار نکرده باشند کفایت کند.
در این مثال قصد ندارم قضاوتی بین این دو دیدگاه داشته باشم و بگویم کدام درست است یا کدام غلط. فارغ از دوگانه درست و غلط یا رد و قبول گزارهها، صرفا میخواهم نشان دهم که یک واژه چگونه میتواند در ذهن دو فرد دو معنای متفاوت داشته باشد.
علاوه بر معرف خود با مادرتان هم صحبت کنید و لیست خط قرمزها را به ایشان بدهید تا وقتی برای خواستگاری تماس میگیرند همان پشت تلفن چند سوال بپرسد و خودش بتواند تصمیم بگیرد به چه کسی همان ابتدا باید جواب رد بدهد و چه کسی را برای تصمیم گیری با شما مطرح کند.
اکنون فرض ما این است که شما مراحل بالا را طی کردید و حالا قرار شده فردا شب یکی از این خواستگارهایی که فیلترهای اولیه را گذرانده به خواستگاری بیاید تا باهم صحبت کنید. از این بعد به این موضوع میپردازیم که مراسم خواستگاری باید چگونه برگزار شود و شما و خانوادهتان هرکدام در طول مراسم باید چه کارهایی را انجام بدهید.