یبار به دنیا میآیم، تا جایی که میدونیم یبار زندگی میکنیم، انتخابای زیادی میکنیم و میمیریم
بعضی از این انتخاب ها مطابق میل خودمون بوده و هست، بعضی هاشون از اجبار شرایط و بعضی هاشون هم از اجبار دیگران که در این مورد هم انتخابِ جبر دیگران تو تاثیری پذیری روی ما هم با خودمونه و اون هم حاصل انتخاب ترس و آسونی یا عشق و علاقه به فرد دیگری هست... پس شرایط چی میگه؟ انتخاب تغییر چهارچوب این شرایط تا جاییکه توانایی هامون و محدودیت ها اجازه میده چی میشه؟
اگر درست حساب کنیم، توی تکمیل پاراگراف اولم باید بگم که:
«زندگی محصول انتخابای ماست، تا جاییه که تاوان احتمالیشون رو بپذیریم»
اگه بشه انتخاب هامون رو پیش بینی کرد و الگوریتم نسبتا ثابتی براش تعیین کرد، مثل یه انسان عادی شناخته میشیم اما وقتی چهارچوبی براش نباشه عجیب بنظر میآیم
برای هر جامعهای الگوریتم انتخابی خاصی به اسم فرهنگ و عرف وجود داره! اگه مطابقش حرکت کنی عادی خواهی بود و خلافش غیر عادی
از یه طرف تاریخ ثابت کرده که همهی تفکرات جدید بخاطر حرکت غیر عادیه یه فرد یا یه جمع خاص هستش...برای برقراری یه شرایط عادی یا حتی غیر عادی!
حالا انتخاب با خودته!
میخوای عادی باشی یا عجیب؟!
:)