ایها الناس! ما وداع نمی کنیم
نوشته ای به بهانه غیبت نوروزی مطبوعات و تعطیلی کرونایی آنان به همراه چند پیشنهاد
جواد دلیری روزنامه نگار و پژوهشگر رسانه و سردبیر روزنامه ایران
از کسانی هستم که همچنان معتقدم عصر روزنامه نگاری کاغذی – چاپی پایان نیافته است و200 سال حیات روزنامه نگاری درایران عزیز همچنان ادامه دارد،هرچند ممکن است شکل و شمایل آن تغییر یافته یا ضعیف شده باشد. اما به هرحال به فراخور متضیات زمان و شرایط موجود باید ضمن بهره برداری از ابزارهای نوین دیگر همانند صوت و تصویر ونسخه آنلاین در کنارنسخه کاغذی، رسانه ای همگرا باشیم تا وفاداری مخاطب به خود را تقویت کرده و استحکام ببخشیم (به قول استاد شریفم دکتر یونس شکرخواه، یک بار تولید کن و بارها منتشر کن، یعنی محتوا را در مدیوم های مختلف توزیع کنیم تا پیوستگی و ماندگاری مخاطب و محتوا بیشترشود). مقتضیات این روزها ایجاب می کند که برای مخاطب محصولات متنوع تولید کنیم؛ البته روزنامه، روزنامه است و شخصا همچنان طرفدارش هستم، خواهم بود و پای آن می ایستم (هرچند روزنامه نگاری سنت گرا نیستم اما با مدرنیته نیز دشمنی ندارم ومقابل تکنولوژی نخواهم ایستاد، با آن همراه خواهم بود تا همراه نیاز و سلیقه مخاطب باشیم با هر روش منطقی و حرفه ای).
با این مقدمه اما قصد دارم به موضوع دیگری بپردازم و البته که ما روزنامه نگاران، به قول نویسنده ترکیه ای «به نوشتههای آغازین عادت داریم نه به نوشتههای وداع».
نوروزامسال ، آخرین سال قرن شمسی، یک وداع است با سالی تلخ و سخت، با قرنی پراز هیاهو، با سنت های رسانه ای کهنه. اما نوروزایران همانند 200 کشور دیگر با میهمان ناخوانده «کروناویروس» رنگ عجیب و غریبی به خود گرفت و همه را خانه نشین کرد. درنوروز آخرین سال قرن، روزنامه ها البته به سنت سالیان اخیر بازهم درخانه ماندند. این یک سنت همیشگی شده است؛ سنتی غلط و ازاردهنده.
خود این بحث نیز تکراری وکسالت آور است تا زمانی که زیرساختهای انتشار روزنامهها در ایام نوروز که مهمترین آن سیستم توزیع است برطرف نشود، نه میتوان و نه باید توقع انتشار روزنامهها در روزهای تعطیلات نوروزی را داشت؛ اما همه اینها دلیل نمیشود که کانالهای رسمی اطلاعرسانی به یکباره چیزی حدود۲۰ روز مسدود شده و هیچ مرجع رسمی ای در سپهررسانهای کشور فعال نباشد. از همه مهمتر اینکه ذهنیتی در جامعه به وجود میآید که وقتی در کشور دو هفته روزنامهای منتشر نشود هیچ اتفاق مهمی نمیافتد پس میشود در بقیه روزهای سال هم روزنامه نباشد و اتفاقی نیفتد بنابراین روزنامهها برای اینکه چنین آفتی دامنگیر مطبوعات نشود لازم است در چند صفحه ولو اینکه توزیع گسترده و سراسری هم نداشته باشد منتشر شوند.
امسال نوروز وضعیت اما متفاوت بود، جان و سلامت افراد در خطر و روح بشریت آزرده و نگران بود و هست و ما رسانه نگارها باید به تعهد و مسئولیت وفادارمی ماندیم و حس تداوم زندگی را روایت می کردیم . کار سخت تر ازهمیشه است و بود. به عنوان سردبیرمحتوایی روزنامه و مدیرارشدم که مسئول حفظ سلامت همکارانمان و درعین حال مراقب زنده ماندن روزنامه ایم، در روزهایی که اپیدمی کرونا ویروس روز به روز بیشتر شدت می گرفت، سلامت همکارانمان و درعین حال محروم نماندن مخاطبان از اخبار و اطلاعات مهم و آگاه سازی ایشان از خطرات این ویروس کشنده مهمترین اولویت مان بود.
قبل از هرچیز صحیح نمیدانستیم برای حفظ موجودیت موسسه مان وحفظ نظم کاری افراد زیادی از جمله همکاران تحریریه، امور فنی و تدارکات، چاپ و توزیع را که هر روز با وسایل حمل و نقل عمومی به مؤسسه رفت و آمد میکنند، با کمترین فاصله در یک مکان نگه داریم؛ بنابراین از نیمه اسفند مطابق سیاست دورکاری عمل کردیم. اما همچنان با این مشکل همیشگی روبرو بودیم که چگونه روزنامه را در تعطیلات بدست مردم برسانیم و البته این مشکل مضاعف را هم داشتیم که چگونه در روزگار کرونا زده روزنامه را بی آلودگی به مخاطب تحویل دهیم. درباره روش های مختلفی بحث شد؛ ازجمله این که روزنامه را بسته بندی کنیم که البته زمان، هزینه و عدم امکانات فنی این امکان را نداد. اما برای نوروز، راهی را که سال قبل در زمان وقوع سیل در نوروز آزمودیم تکرار کردیم؛ انتشار الکترونیکی روزنامه. بنابراین کار خبری خود را در فضای برخط ادامه دادیم روزنامه را به سیاق همیشگی تا مرحله چاپ پیش بردیم. تمام مراحل کار از تولید تا تایید محتوا و صفحه آرایی و ویراستاری با پیروی از قانون دورکاری انجام شد. نهایتا صفحات به صورت پی دی اف آماده و در سایت بارگذاری شد. در کنار آن از مدیوم های صدا (حدود200 دقیقه)، تصویر (کلیپ و ویدئو ژورنال) و سایت ایران آنلاین نیز بهره بردیم. همکارانمان در ایران ورزشی و ایران انگلیسی نیز به همین سیاق رفتار کردند. شاید این شائبه پیش پیش آید که ایران روزنامه دولتی و دارای امکانات است، اما همکاران من شهادت می دهند همه این اتفاق ها بدون کوچکترین ارائه خدماتی به آنان صورت گرفته و همگی از وسایل شخصی خود برای تولید و ارسال محتوا استفاده کردند و تعداد کمی نیز به محل کاررفتند. ما میتوانستیم به نسخه آنلاین خبر بدون صفحه آرایی اکتفا کنیم اما با اعتقاد به لزوم حفظ روح روزنامهنگاری در تعطیلات، خودمان را مکلف کردیم تا آستانهی چاپ،تمام مراحل یک روزنامه روتین را انجام دهیم. آنان که تجربه کار در محیط دولتی را دارند می دانند در چنین محیطی انجام اینگونه فعالیت ها چه قدر سخت است و چه میزان مخالف دارد اما در ایران ما اینگونه نبود. این را هم بگویم که نه در جایگاه سردبیر یک روزنامه دولتی چنین حرفی می زنم (که گویی در روزنامه دولتی منابع سرشار مالی و نیروی انسانی و امکانات و....وجود دارد!) بلکه براساس تجربه روزنامه نگاری در نشریات خصوصی نیز معتقدم این فرایند در آن رسانه ها نیز قابل انجام است و پیشتر هم به این روند اقبال داشته ام، آنچنانکه همکارانم نیزمی توانند شهادت دهند همین دیدگاه را داشته ام.
به هر روی در این مدت در روزنامه ایران با حداکثر توان چنین کردیم و تاب آوری را نشان دادیم .خسته شدیم اما ماندیم تا جانی تازه به جامعه بدهیم و امیدی زنده کنیم. هرچند پیش فرض روزنامه نخواندن مخاطبان در عید نیز با تردید جدی مواجه بود اما خوشبختانه بازتاب آماری و یافتههای میدانی مشخص کرد گروه قابل توجهی از خوانندگان روزنامه، بخشی از زمان فراغت خود را به مطالعه روزنامه اختصاص میدهند. ضمن اینکه نقل مطالب اختصاصی «ایران» در سایتها و کانالهای خبری، موجب افزایش قابل ملاحظه شمار مخاطبان شد وحتی برای همکاران ما در بخش مجازی ما عجیب بود که درخواست انتشار آگهی هم داشتیم و در دو نوبت اگهی الکترونیکی منتشر کردیم.
اما از دیشب که تصمیم گرفته شد انتشار کاغذی روزنامه ها به دلیل تعطیلی چاپحانه ها متوقف بماند، صداهای مختلفی بلند شد. عده ای خوشحال و جمعی نیز مایوس و ناراحت شدند و برخی هم مثل همیشه ناسزاگویان به مطبوعات حمله کردند که چه نشسته اید که عمرتان تمام شده و خودتان خبر ندارید و نکات دیگری که فعلا جای طرحشان اینجا نیست.
دوستان و همراهان عزیز! وقتی از یکماه پیش تیتر زدیم و از مردم مصرانه خواستیم درخانه بمانند، چگونه از ایشان می خواهیم برای خرید روزنامه از خانه بیرون بیایند؟ دور ماندن از بوی کاغذ برای هیچ روزنامه نگار و روزنامه خوانی آسان نیست. من هم مانند خیلی ها هنوز حسرت صبحهایی را می خورم که روزنامه را ورق بزنم اما قرار نیست روزنامه کاغذی به محاق برود و یقینا این شرایط موقت بوده و این دوره نیز کوتاه خواهد بود. مهم این است که در این شرایط تحمیل شده از تجربه جدید استفاده کنیم. به عنوان یکی از اعضای خانواده بزرگ مطبوعات و با توجه به تجربه ای که در روزنامه ایران داشتیم می گویم می شود بمانیم و باشیم و با لباس دیگر و دوباره برگردیم به سنت همیشگی مان. البته تاکید می کنم مدیران روزنامه ایران موافق تعطیلی روزنامه ها نیستند هرچند از تصمیمات جمعی حمایت می کنند.
بیاید فرصت را غنیمت بشماریم و اهالی تحریه مان را با صداو تصویر و نسخه آنلاین پیوند دهیم و برای مخاطبان یک سبد محصول اماده کنیم تا فردای روزگار کرونا بتواند از این سبد هرچه خواست بردارد؛ روزنامه کاغذی، صدا وپادکست، تصویر و ویدئو، مطالب آنلاین و... می دانم که مردم ما اساسا با روزنامه خو نگرفته اند و می فهمم که برای ما رسانه ای ها ، روزنامه اینترنتی شاید مخاطب روزنامه کاغذی را نداشته باشد و تأثیرگذاری اش همانند آن نباشد ، اما این اول راه است.
«رسانه روزنامه» رقبای جدیدی از جمله رسانه های اجتماغی و شبکه های ماهواره ای پیدا کرده اند که در خبررسانی سریع تر و چابک تر عمل می کنند، برای همین در اغلب دنیا روزنامه ها با کاهش تیتراژ مواجه بوده اند و روزنامه هایی موفق تر بودند که از بستر رسانه های آنلاین استفاده کرده اند. گاردین و نیوویورک تایمز الگوی خوبی هستند در این زمینه که با استفاده درست از پلت فرم های آنلاین|، مخاطبان آنلاین خود را به چند صد برابر نسخه کاغذی رسانده اند. روزنامه انگلیسی گاردین با 250 هزار نسخه کاغذی، 170 میلیون مخاطب آنلاین دارد. نیویورک تایمز آمریکایی هم با اینکه نسخه آنلاین خود را پولی کرده اما تقریبا همین وضع را دارد. اما گاردین با استفاده از کمک داوطلبانه توانسته خود راحفظ کند .ما هم در ایران باید به این سمت برویم و تن بدهیم به این بستر.
این نوشته، وداع با روزنامه کاغذی نیست. کار ماهم وداع گقتن نیست، باید باشیم و هستیم. خیلی دور نخواهد بود دوباره با کاغذ برگردیم و سلام کنیم. آن روز خواهد آمد.
مخاطبان عزیز!
همراهان هرروزما!
سلامتی شما برای ما مهم است باور کنید چه آنان که روزنامه می خوانند چه آنان که نمی خوانند افراد خانواده ما هستند و غم و شادی شان برایمان مهم است. پس با ما باشید، فعلا بی کاغذ. هر روز صبح روزنامه های ما را آنلاین ورق بزنید و مطلع شوید. در دوران پساکرونا هم همراه باشید ، بخرید و بخوانید. دوباره با کاغذ برمی گردیم وشما با روزنامه کاغذی تان خواهید بود. خیلی دور نیست، همچنان منتظرمان بمانید .
چند پیشنهاد تکمیلی :
برای کمک به اقتصاد روزنامه ها
یک – از صاحبان آگهی ها (بویژه بخش دولتی) بخواهیم که آگهی های خود را به نسخه های الکترونیکی نشریات ارائه دهند .
دو- روزنامه خوان ها مثل گذشته هزینه خرید روزنامه را با تخفیف بصورت الکترونیکی پرداخت کنند.
سه - اپلیکیشن های کتاب خوان و فروش آنلاین کتاب ، نشریات را در سامانه های خود قرار دهند و به فروش برسانند .
نهادهای دولتی و مشترکان بصورت گذشته نشریه راخریداری کرده، هزینه ان را پرداخت کنند.
چهار- دولت برای جبران زیان روزنامه ها بویژه نشریات خصوصی که به اگهی و تک فروشی وابسته اند مصوبه ای داشته باشد که لطمه نبینندو همانند تمام کسب و کارها، از محل اعتبارات تعیین شده حمایت از این صنف را هم در نظر داشته باشد.
بدین گونه اقتصاد روزنامه ها لطمه نخواهد دید، تعدیل کارکنان صورت نمی گیرد و مشکل پرداخت حقوق پرسنل با مشکل مواجه نمی شود.
-
-