سال 2002 اولین دوره از جام جهانی بود که بازیها را تماشا میکردم. هنوز هم یاد حذف ایتالیای تراپاتونی خون به دلم میکند. اما این روزها مرتبا خاطرهای از اون دوره به یادم میآید که هیچوقت فکر نمیکردم خاطره شود.
ایتالیا در بازی نخستش از اکوادور برد و در دومین بازی به کرواسی باخت. تکلیف ایتالیا در مرحلهی گروهی به بازی سوم محوّل شد و تنها در صورتی قادر به صعود بود که کرواسی به اکوادور ببازد و در بازی همزمان، ایتالیا از مکزیک امتیاز بگیرد.
برویم سراغ خاطره. همان نیمه اول بود که مکزیک با یک گل از ایتالیا پیش افتاد و ما را پای تلویزیون ناامید کرد؛ دیگر باخت کرواسی هم برای صعود ایتالیا کارساز نبود. اما اواخر بازی، دلپیرو که تازه وارد زمین شده بود دروازهی مکزیک را باز کرد و حالا چشمهای نگران ما به دنبال خبری از بازی کرواسی بود. اما خبری نبود که نبود.
صداوسیما بازیهای همزمان را جداگانه پخش میکرد و ما جز تلویزیون راهی برای ارتباط با دنیا و اطلاع از نتیجهی بازی همزمان نداشتیم. باید منتظر میماندیم تا بازی تمام شود و بازی کرواسی-اکوادور پخش شود و ببینیم ایتالیا صعود کرده یا نه. حالا یادم نیست که در میانهی پخش غیرمستقیم بازی کرواسی و اکوادور، صداوسیما پیامهای بازرگانیاش را هم پخش میکرد یا نه.
در این میان برادرم نشانهای یافت و مطمئن شد که ایتالیا صعود کرده، اگرچه من حرفش را باور نکردم و فقط به تلویزیون اعتماد داشتم. اطمینان برادرم از شادیهای دلپیرو و نیمکت ایتالیا بعد از گل تساوی میآمد. خلاصه که حق با اخوی بود و اکوادور بازی را برنده شده بود، هر چند تا دو ساعت بعد که پخش بازی کرواسی و اکوادور از تلویزیون تمام نشده بود، من باور نمیکردم.
حالا که اینترنت آمده و ما را از دست انحصار خبری صداوسیما نجات داده، به این فکر میکنم که تا 20 سال بعد کدام یک از ادا و اطوار امروزشان را باد خواهد برد.