صفت، کلمهای است که ویژگی یا حالت یک اسم یا گروه اسمی را برای مخاطب توضیح میدهد. اسم یا گروه اسمی که توسط صفت توصیف میشود، موصوف نامیده میشود. صفتها معمولا پس از موصوف قرار میگیرند، اما در برخی ترکیبها ممکن است جایگاه خود را با موصوف عوض کنند.مثال:
گل زیبا، درخت تنومند
در مثال بالا کلمات «زیبا» و «تنومند» صفت بوده و کلمات «گل» و «درخت» موصوف میباشند.
صفتها را براساس معنایشان به چند گروه دسته بندی میشوند.
این نوع صفت، خصوصیات و چگونگی اسم را برای مخاطب بروز میدهد. صفت بیانى شامل زیرمجموعههای زیر است:
این صفت، حالت و وضعیت موصوف را نشان میدهد. مثال:
دختر خوب، پسر بد
این صفت، نشان دهنده آن است که موصوف، عامل یک عمل است. این صفت با الگوهای زیر ساخته میشود:
این صفت، نشان دهنده آن است که موصوف در جایگاه مفعول قرار دارد. ساختار این صفت به شکل زیر است:
بن ماضى + ه + شده
مثال: نشسته شده، زده شده، برده شده
این صفت، رابطه و نسبت بین موصوف و چیز دیگر را برقرار میکند. فامیلی برخی از افراد تابعیتها با این ساختار بیان میشود.
مثال: آلمانی، تهرانی، استقلالی، محمدی
صفت نسبى با الگوهای «اسم + ى، ین، ینه، انه، » زیر ساخته میشود. مثال:
مثال: یاسمین، آهنین، مسی، مردانه، جاودانه
این صفت، نمایانگر قابلیت یا یایستگی موصوف را برای انجام یک عمل مشخص است.برای ساخت این صفت ازترکیب «مصدر + ی» استفاده میشود. مثال:
مثال: نوشیدنی، خوردنی، شستنی، بردنی
این صفت، ویژگی یا حالت موصوف را بدون مقایسه با چیز دیگر بروز میدهد. مثال:
گریه، خنده، شیرین، ترش، آرام، سریع، بد، خوب
این صفت، بیانگر این موضوع است که موصوف در داشتن یک ويژگى از سایر موصوفها برتر است. این صفت با ترکیب «صفت + تر» ساخته میشود. مثال:
کمتر، بیشتر، کوچکتر، رساتر، دیرتر، زودتر
وزن محمد «کمتر» از وزن است.
این صفت، نشان دهنده آن است که موصوف در داشتن یک ويژگى از همه موصوفهای ديگر برترین است. نحوه ساخت این صفت به این شکل است: «صفات + ترین»
مثال:
خوبترین، بدترین، کوچکترین، بزرگترین
محمد بزرگترین درخت را دارد.
صفت شمارشی برای شمارش موصوف و تعداد استفاده میشود و به گروه ساده و ترتيبى تقسيم مىشوند، که در ادامه توضیح میدهیم.
ده ، سه، هشت، شش، نه، دو و...
دهمین، هشتمین، چهارمین، سومین، دومین، اولین و...
نادر هشتمین روز ماهش را گذراند.
یکسری از کلمات در کنار صفت به کار رفته و صفت اشاره هستند، که موصوف را مورد اشاره قرار میدهند. کلماتی مانند «این»، «آن»، «همین»، «همان»، «چنین»، «چنان» از یک صفات اشاره هستند و همیشه پس از موصوف قرار میگیرند. اگر این کلمات با ضمیر به کار بروند، صفت اشاره نبوده و به عنوان ضمیر اشاره عمل میکنند. مثال:
مثال: آن کتاب را برای من بگیر.
این دوست من است.
صفات پرسشی درباره ویژگی یا حالت موصوف یک سوال طرح میکند. کلماتی همچون «چه»، «چندمین»، «چگونه»، «چند»، «کدام» از صفات پرسشی هستند و معمولا پیش از موصوف قرار میگیرند. مثال:
مثال: چه کسی غذا خورده؟
کدام حیوان در مزرعه را شکسته؟
چگونه میتوان رانندگی کرد؟
این صفات یک ویژگی یا حالت موصوف را به شکل نامعین بروز میدهند. کلماتی مانند «چند»، «بعضى»، «فلانى»، «هیچ»، «هر»، «همه»، «دیگر» و از صفات مبهم هستند و پیش از موصوف قرار میگیرند. مثال:
مثال: هر کس باید حق خود را بجوید.
بعضى از دانشجوها در کلاس حضور نداشتند.
هيچ كس نمىتواند من را شكست دهد.
صفت تعجبی نشانگر تعجب در گوینده هنگام بیان موصوف است. همیشه قبل از موصوف میآیند. «چه»، «چگونه»، «چقدر» از صفات تعجبی پرکاربرد در زبان فارسی هستند. مثال:
مثال: چه خانه بزرگی!
چه گاو زیبایی!
همچنین میتوانید مقالات زیر را بخوانید:
مضاف و مضاف الیه در زبان فارسی
از دیدگاه ساختمان صفت به دو گروه تقسیم میشود.
این دسته از صفتها را نمیتوان به جزءهای کوچک تر منعی دار تجزیه کرد: مثال:
بزرگ، کوچک، دیر، زود، قوی
صفت مرکب یا ترکیبی برخلاف صفت ساده از چند جزء معنی ساز ساخته شده اند. مثال:
عزیزتر : عزیز + تر
هفتم: هفت + ـُ م
تاسفبار: تاسف + بار
غولآسا: غول+ آسا
گرمسیر: گرم + سیر
گروه وصفی از یک هسته یا چند وابسته تشکیل شده است. مثال:
دردآور، آسمانخراش، زبانزد
1- معمولا، صفت و موصوف با یک کسره به هم متصل میشوند اما این مورد همیشه صدق نمیکند و حذف کسره در برخی از موارد باعث تغییر معنای عبارت میشود. مثال:
مادرِ بزرگ، مادربزرگ
دردِسر، درد سر
2- در زبان فارسی معمولا اول موصوف و بعد صفت آورده میشود اما گاهی ممکن است که ترتیب آنها عوض شود، یعنی اول صفت و بعد موصوف بیاید. مثال:
زنده دل، دل زنده
چپ دست، دست چپ
3- حتی اگه موصوف در یک عبارت جمع باشد هم صفت به صورت مفرد به کار میرود. مثال:
میوههای شیرین
کتابهای جالب
شما میتوانید برای تشخیص ترکیب وصفی و ترکیب اضافی از روشهای زیر استفاده کنید.
1- بین دو کلمه، «ی نکره» قرار دهید. اگر معنا داشت، ترکیب وصفی است؛ زیرا ی نکره در میان مضاف و مضافالیه معنا نمیدهد. مثال:
سالِ نو | سالی نو: موصوف و صفت
سمتِ من | سمتی من: مضاف و مضافالیه
۲- یک اسم را به انتهای عبارت ترکید شده افزوده و اگر اسم اضافه شده، وابسته کلمه دوم شد، ترکیب اضافی است و اگر وابسته کلمه اول شد، ترکیب وصفی است.
مثال: ماشین سریع | ماشین سریع من (کلمه من، وابسته کلمه ماشین است.)
3- کلمه «بود» و «است» را به انتهای ترکیب اضافه کنید و کسره بعد از موصوف را حذف کنید. اگر جمله معنا داشت، ترکیب وصفی است و اگر معنا نداشت، ترکیب اضافی است. مثال:
کتابِ نارنجی: کتاب نارجی است.
در این مقاله شما را با موصوف و انواع صفت آشنا کردیم. مواردی که در بالا برایتان توضیح دادهایم برای هر فارسی زبان لازم است و میتواند به شما در نویسندگی و تولید محتوا کمک زیادی کند، پس اگر در جایی از مقاله سوالی دارید خوشحال میشویم که در قسمت دیدگاه بپرسید.
صفت و موصوف دو واژه هستند که در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا مفهومی کامل را بیان کنند. صفت ویژگی یا خصوصیتی از موصوف را بیان میکند. به عنوان مثال، در جمله «خانه بزرگ است»، صفت «بزرگ» ویژگی «خانه» را بیان میکند.