فعل، عنصر اصلی جمله است که معنای آن را تکمیل میکند. در واقع فعل در زبان فارسی به کلمه یا گروهی از کلمات است که کاری یا چیزی را به نهاد مرتبط میکند و زمان وقوع آن را نیز بیان میکند.
فعل، یکی از اجزای اصلی جمله است که انجام کاری یا وجود حالتی را نشان میدهد. فعلها در زبان فارسی بر اساس معیارهای مختلفی تقسیمبندی میشوند. در این مقاله به روش تشخیص فعل در جمله میپردازیم.
یکی از راههای تشخیص فعل در جمله، نشانههای لفظی آن است. این نشانهها عبارتند از:
ضمایر یا پسوندهای فاعلی: فعلها میتوانند با ضمیرهای فاعلی یا پسوندهای فاعلی همراه باشند. این نشانهها میتوانند به ما کمک کنند تا فعل را در جمله شناسایی کنیم. به عنوان مثال:
من مینویسم
مینویسم
جملات بالا با ضمیر فاعلی «من» همراه است.
پیشوند های صرفی فعل: این پیشوند ها عبارتند از «بـ، مـ، می و نـ» که در افعال به شکل زیر نشان داده میشود.
مرو، میخورد، نماند و...
همچنین میتوانید مقالات مشابه زیر را بخوانید.
آموزش هجا در زبان فارسی و نکات مهم در آن
آموزش پاراگراف نویسی و رعایت اصول پاراگراف بندی در فارسی
فعل، یکی از اجزای اصلی جمله است که انجام کاری یا وجود حالتی را نشان میدهد. افعال در زبان فارسی بر اساس معیارهای مختلفی تقسیمبندی میشوند. در این مقاله، به دو نوع تقسیمبندی مهم افعال در زبان فارسی میپردازیم:
افعال در زبان فارسی بر اساس زمان به دو دسته ماضی و مضارع تقسیم میشوند. فعلهای ماضی بیانگر انجام کاری در گذشته هستند، در حالی که فعلهای مضارع بیانگر انجام کاری در حال یا آینده هستند. در جدول زیر پرکاربردترین آنها را با ذکر مثال نمایش داده ایم:
در این مقاله، به تقسیم بندی افعال از نظر معنا در زبان فارسی میپردازیم. افعال در زبان فارسی از نظر معنا به دو دسته افعال مثبت و افعال منفی تقسیم میشوند.
افعال مثبت، افعال هستند که بیانگر انجام کاری یا وجود حالتی هستند. به عنوان مثال:
انجام کاری: پزشک بیمارها را به سرعت درمان کرد.
وجود حالتی: باران باریدن گرفت.
افعال منفی، افعال هستند که بیانگر عدم انجام کاری یا عدم وجود حالتی هستند. به عنوان مثال:
عدم انجام کاری: روز گذشته خوب نخوابیدم.
عدم وجود حالتی: او بیدار نشد.
وجه فعل، صورت یا جنبهای از آن است که بر نحوهٔ وقوع فعل دلالت میکند. امروزه شش وجه برای افعال درنظر گرفتهاند، که با ذکر مثال در جدول زیر آوردهایم.
افعال در زبان فارسی از نظر حالت به دو دسته افعال تام و افعال اسنادی تقسیم میشوند.
افعال تام
افعال هستند که به تنهایی معنای کاملی دارند و نیازی به مفعول ندارند. این افعال به داشتن حالتی مخصوص دلالت دارند. به عنوان مثال:
خوراند، رفت، خواند و...
افعال اسنادی
این افعال به تنهایی معنی خاصی ندارند و هنگامی معنی پیدا میکنند که بخواهیم به چیزی نصبت بدهیم. مثال
خورد، گشت، بود، گردید و...
نکته: افعال گشت گشت و گردید زمانی فعل اسنادی هستند که که به معنی شدن استفاده شده باشند؛ گشتن و گردیدن (گشت و گذار) به کار رود از دسته فعل های تام میباشد. مثال
هوا گرم گشت.
این جمله اسنادی است و معنی گرم شدن هوا است.
فعل از یک ریشه تشکیل شده است که میتواند به بن ماضی یا بن مضارع تبدیل شود. بن ماضی و بن مضارع با شناسههای مختلف ترکیب میشوند و فعلهای ماضی، مضارع و آینده را تشکیل میدهند. این فعلها میتوانند ساده، پیشوندی یا مرکب باشند. در جدول زیر با ذکر مثال موارد را توضیح دادهایم.
مفهوم شخص در افعال، به معنای نسبت دادن انجام کاری به خود یا فرد دیگری است. به همین دلیل، هر فعل صرفی در زبان فارسی دارای سه شخص است که عبارتند از:
هر یک از این اشخاص نیز دو حالت مفرد و جمع دارند. بنابراین، میتوان گفت که هر فعل صرفی در زبان فارسی دارای شش شخص است که به صورت زیر دستهبندی میشوند:
شناسههای شخص
شناسههای شخص، نشانههایی هستند که بر روی فعل میآیند و نشان میدهند که فعل به چه شخصی نسبت داده شده است. این شناسهها عبارتند از:
مثالها
اول شخص مفرد: «من رفتم»
دوم شخص مفرد: «تو رفتی»
سوم شخص مفرد: «او رفت»
اول شخص جمع: «ما رفتیم»
دوم شخص جمع: «شما رفتید»
سوم شخص جمع: «آنها رفتند»
در زبان فارسی، افعال از نظر نیاز به مفعول به دو دسته تقسیم میشوند:
افعال لازم
افعال لازم یا ناگذار، تنها به فاعل نیاز دارند و با حضور فاعل، معنای کاملی را منتقل میکنند. به عنوان مثال:
من رفتم.
ما آمدیم.
در این جملهها، افعال «آمدن» و «رفتن» لازم هستند و با حضور فاعل، معنای کاملی را منتقل میکنند.
افعال متعدی
افعال متعدی یا گذرا، علاوه بر فاعل، به مفعول نیز نیاز دارند تا معنای کاملی را منتقل کنند. به عنوان مثال:
من کتابی را خواندم.
ما هدیهای را به او دادیم.
در این جملهها، افعال «خواندن» و «دادن» متعدی هستند و برای کامل شدن معنای خود، به مفعول نیاز دارند.
انواع افعال متعدی
افعال متعدی به جز نهاد به متمم، مفعول یا مستند نیاز دارند تا معنی خود را کامل کنند. در ادامه با مثال به این سه مورد میپردازیم.
گذرا یا متعدی به مفعول
مثال: زدن، آوردن، خوردن و...
گذرا یا متعدی به متمم
من به او نامهای نوشتم.
او از من کمک خواست.
متعدی به مسند
او قوی است.
آنها خوشحال هستند.
افعال دووجهی: برخی از افعال در زبان فارسی، هم میتوانند لازم باشند و هم متعدی. این افعال را افعال دووجهی میگویند.مثال
شیشه شکست (ناگذر)
پدرم شیشه را شکست (گذرا به مفعول)
افعال در زبان فارسی از نظر معلوم و مجهول بودن به دو دسته تقسیم میشوند:
فعل معلوم
فعلی است که فاعل آن در جمله مشخص باشد. به عنوان مثال:
من کتاب را خواندم. (فاعل: من)او هدیه را به من داد. (فاعل: او)
فعل مجهول
فعلی است که فاعل آن در جمله مشخص نباشد. به عنوان مثال:
کتاب خوانده شد. (فاعل: مشخص نیست) هدیه به من داده شد. (فاعل: مشخص نیست)
ساختمان فعل مجهول
فعل مجهول از دو بخش اصلی تشکیل میشود:
فعل کمکی
فعل کمکی در فعل مجهول معمولاً «شد» است. در برخی موارد نیز میتوان از فعل کمکی «گشت» یا «گردید» استفاده کرد.
اسم یا عبارت اسمی
اسم یا عبارت اسمی در فعل مجهول، مفعول فعل معلوم است که در فعل مجهول به عنوان فاعل ظاهر میشود.
مثالها
فعل معلوم: من کتاب را خواندم.
فعل مجهول: کتاب خوانده شد.
فعل معلوم: او هدیه را به من داد.
فعل مجهول: هدیه به من داده شد.