شکست تلخ انقلاب بینوایان
انقلاب فرانسه نه به دلیل نهاد سازی و یا حکومت قانون بلکه به دلیل فقر و فساد و ناکارآمدی پدید آمد؛ این مسئله ی فقر بود که توده های مردم را به هم وصل کرد و حس همدردی در بین آن ها پدید آورد و این حس همان شوری بود که باعث سقوط سلطنت شد؛ درحالی انقلاب آمریکا فاقد این شور و هیجان بود؛ چرا که بنیان گذاران انقلاب در این کشور مهاجر نشین برای بنیان گذاری قانون و عدالت و آزادی قیام نمودند اما انقلاب فرانسه به دلیل مسایل اجتماعی همچون فقر پدید آمد چرا که این مسئله در این کشور لاعلاج باقی مانده بود و باعث ایجاد موج همدردی گردید و این موج خشونت های بسیاری را پدید آورد لذا در این انقلاب مساله مردم و زدودن رنج و محنت مهم بود . می توان گفت انقلاب فرانسه به دلیل رنج مردم از همان آغاز فرا رسید اما انقلاب امریکا نه برای رنج های زودگذر مردم بلکه برای نهاد قانون و ازادی برخاست از سوی دیگر محرک انقلابیون فرانسه تیره روزی نامتناهی مردم بود و این محرک باعث خشونت بیکران شد.
این تغییرات موجب خشونت های بی حد حصر شد برای مثال دستگاه گیوتین برای قطع سر مخالفان اختراع شد و برای کشتار بی حد و حصر استفاده شد، در این زمان اعدام های بی شمار و سرکوب های خونین در حمکرانی وحشت پدید امد؛ لذا این تغییرات برای مردم آورده ای نداشت، هنگامی که ناپلئون بناپارت حکومت را از انقلاب گرفت و لشکر کشی های زیادی را به نقاط اروپا انجام داد نه تنها مردم مقاومت نکردند بلکه با او نیز همراهی نمودند؛ این انقلاب سرآغاز کودتا و سلطنت مشروطه و امپراطوری ها بر فرانسه گردید.