فروردین سال 1402 بود که طی جلسهای با کارخانه گلدارو سفارش تولید ویدیوهای معرفی برخی از محصولات کارخانه داروسازی گلدارو مطرح شد.
بزرگترین مسئله این پروژه استراتژی دقیق گلدارو برای برای تک تک موضوعات بود. از جمله ایده اصلی، بازیگرها، رنگهای مورد استفاده، نحوه نورپردازی و... .
البته مسائل بسیار بزرگ دیگهای هم وجود داشت که قسمت بزرگ اون به ایده پردازی مربوط میشد.
وقتی فرضا نیاز هست برای ساخت ویدیوهای تبلیغاتی یک کارخانه تولید لوازم تولد ایده پردازی کنیم، دست من بسیار باز هست. میتونم به راحتی از اغراق استفاده کنم. ایدههای غیر قابل باور بسازم و... اما یک کارخانه دارویی خیلی خیلی حساسیت بالایی داره. هیچ اغراق غیر قابل باوری نباید وجود داشته باشه، هیچ کلمهای که بعدا به صورت علمی نشه اون رو ثابت کرد، نباید استفاده بشه و... که البته این حساسیتها تنها بخشی از ماجرا بود. در مرحله بعد حساسیتها و استراتژی دقیق گلدارو باید مورد توجه قرار میگرفت.
همه چیز باید با شخصیت برند گلدارو همخوانی داشته باشه. همه چیز باید در راستای عملکرد دقیق محصول باشه و خیلی موارد دیگه که بیانش اینجا ممکنه حوصله تو رو سر میبره.
و در نهایت ایدهها باید باورپذیر باشه و جامعه اون رو قبول کنه. با فرهنگ جامعه همخوانی داشته باشه و به اصطلاح مخاطب اون رو پس نزنه.
تا اینجا بخشی از حساسیتها رو باهاش آشنا شدی اما در این مرحله بریم سراغ محصولات، که برخی از اونها رو اینجا نام میبرم:
آفرودیت: قرص افزایش میل جنسی در بانوان و آقایان
سنکل: دفع کننده سنگ کلیه
شیرافزا: افزایش شیر مادران
کلسیترافیکس: محافظ سلامت استخوان
لیکوفار: خلط آور و رفع گرفتگی گلو
و...
فکر کنم تو هم به نکتهای که من دارم بهش فکر میکنم رسیدی! علاوه بر زمین تا آسمون تفاوت داشتن محصولات گلدارو، برخی از محصولات بدون توجه به هیچ استراتژیای، ایده پردازی براش سخته، چه برسه به اینکه دهها نکته رو باید در ایدهپردازی حواست بهش باشه!
از اونجا که من عااااشق چالشهای اینچنینی هستم، با خودم عهد بستم که باید به بهترین ایده برسم. حدود یک ماه ایدهپردازیها با یک تیم 4+1 نفره ادامه پیدا کرد. ( اون یک نفر همسرم بود که در جلسات نبود ولی چندتا از محصولات خیلی حساس رو ایده پردازی کرد و از همین جا ازش تشکر میکنم)
این موضوع رو هم بگم که هیچ منبعی برای بنچ مارک نداشتیم. یعنی کارخانههای داروسازی دنیا تقریبا هیچ ویدیویی نساخته بودن که بتونیم از ایدههاشون الهام بگیریم یا بتونیم نتایجش رو بررسی کنیم. هیچ ایدهای از قبل وجود نداشت و این واقعا سخت میکرد کار رو.
از هر 50 ایدهای که داده میشد شاید یک ایده در جلسه ایده پردازی تایید میشد و تازه این ایده باید در ادامه به مسئولین برندسازی گلدارو پرزنت میشد، که شاید اون تایید میشد و البته شاید رد میشد یا اصلاحیه میخورد.
واقعا روزهای پر فکری رو پشت سر گذاشتیم. شبها خواب ایدهها رو میدیدم و روزها در هر لحظه بهش فکر میکردم تا بالاخره طی جلسات مختلف ایدهپردازی و البته جلسات مختلف پرزنت ایدهها، ایده تمام بیست محصول نهایی شد و تازه رفتیم در مرحله ساخت ویدیوها...
یک خانواده اصلی 6 نفره شامل پدربزرگ، مادر بزرگ، پدر، مادر، کودک پسر و کودک دختر رو داشتیم و البته حدود 45 بازیگر دیگه!
در کل به بیش از 50 نفر بازیگر اصلی و هنرور نیاز داشتیم. بازیگرهایی که باید تک به تک بازیهای قبل اونها مورد بررسی قرار میگرفت، نوع صحبت و چهره بررسی میشد. از لحاظ اینکه قبلا با چه برندهایی کار کرده و چه ذهنیتی در عام مردم داره تحقیق میشد تا در نهایت یکی یکی مورد تایید ما و البته برند گلدارو قرار بگیره.
مرحله بعد لوکیشنها بود. حدود 10 لوکیشن کاملا متفاوت داشتیم. از فضای باز گرفته تا خانه قدیمی و مدرن و... . تقریبا تمام لوکیشنهای در دسترس کاملا بررسی شد تا در نهایت لوکیشنها هم مورد تایید من قرار گرفت.
اینجا کار تولید و مدیر برنامه ریز شروع میشد. اینکه بتونن کاری کنن تا در کمترین زمان ممکن ویدیوها ضبط بشن. این موضوع هم چند روزی طول کشید تا در نهایت روزهای ضبط مشخص شد. ده روز ضبط فشرده و بسیار حساس که باید با نهایت دقت در تمام مراحل و موضوعات ضبط میشد.
در این مرحله هم چالش جالبی داشتیم. ذهنیت کسانی که کار تبلیغات انجام میدن معمولا پروژههای یک تا حداکثر چهار روز هست. برای همین یک پروژه ده روزه به شدت کار سختی برای تک تک افراد تیم هست.
در انتخاب تمام عوامل و البته کنترل جو پشت صحنه باید بسیار دقت میکردیم تا با کمترین اصطحلاک تصاویر ضبط میشد. که خداروشکر در این کار بسیار موفق بودیم.
در نهایت بعد از ده روز ضبط بسیار بسیار سنگین تصاویر گرفته شد و مراحل پس از تولید شروع شد.
تدوین، آهنگ سازی، صداگذاری، خوانش نریشنها، گرافیک انتهای هر ویدیو و... که این مراحل هم حداقل نیاز به یک ماه زمان فشرده داشت.
برای تدوین هر ویدیو ( که متوسط خروجی هر کدوم 35 ثانیه هست) حداقل 10 ساعت زمان مفید گذاشته شد. تا بتونیم تک تک فریمها و پیکسلها رو کامل مورد بررسی قرار بدیم و هیچ چیزی از چشم و گوشمون مخفی نمونه.
در نهایت این پروژه با تمام جذابیتهاش تمام شد و یک تجربه بسیار با ارزش برای من و تک تک افراد تیم باقی موند. چیزی که مهم هست اینه که مطمئن هستم همه افراد، تمام انرژی و تمرکز خودشون رو در تک تک لحظات این پروژه خرج کردند و از همه بسیار تشکر میکنم. اما این انتهای راه نیست، این پروژه و تمام پروژهها تنها بخشی از جذابیتهای بسیار چشم نواز مسیر اهداف من هستند. جذابیتهایی که به من انرژی میده تا دوباره مثل روز اول محکم و با انگیزه و البته با یک لبخند پر از لذت، قدمهای بعدی رو بردارم.
ممنون از گلدارو بابت اعتمادش و ممنون از تو که این مطلب رو خوندی.