وقتی دقیق به اطراف خودمون نگاه کنیم، متوجه میشیم که ما غرق در تبلیغات شدهایم. از نام برند وسایل منزل گرفته تا بیلبوردها و حتی تابلو تمام مغازهها. اما اگر در انتهای روز به این فکر کنیم که کدام تبلیغ را به یاد میآوریم، احتمالا جز یک الی دو مورد، چیزی را به یاد نمیآوریم.
ما هر روز نسبت به تبلیغات سردتر و بی توجهتر میشویم و این مورد کار یک تبلیغاتچی رو سخت میکنه و اون رو به چالشهای بزرگتری دعوت میکنه. ( البته برای من هر روز جذابتر میشه)
اکنون با خود فکر کنید در میان هزاران تبلیغی که در روز میبینید، کدام از همه بیشتر مورد توجه شما قرار گرفته؟
آیا تبلیغی که شما رو جذب کرده، برای تمام مردم دنیا جذاب هست؟ قطعا نه! پس توقع ساخت یک تبلیغ برای همه کاملا اشتباه است.
ما برای ایده پردازی یک تبلیغ همان ابتدا باید بدانیم که 3 دسته مخاطب داریم:
1. کسانی که چه تبلیغ کنیم و چه تبلیغ نکنیم، از ما خرید نمیکنند.
2. کسانی که چه تبلیغ کنیم و چه تبلیغ نکنیم، از ما خرید میکنند.
3. کسانی که مشتری احتمالی هستند و میتوانیم آنها را با تبلیغ درست و اصولی تبدیل به مشتری کنیم.
در این مرحله باید مشخصات کامل دسته سوم را بدانیم برای مثال: سن، شهر، میزان درآمد، جنسیت و... سپس مجددا این افراد رو دسته بندی کنیم. در انتها برای هر دسته، ایده مخصوص آن دسته را بنویسیم و اجرا کنیم.
پس تبلیغات اصلا کار آسونی نیست و اگر کسی از شما قبول کرد که تبلیغ جذابی بسازه که همه اون رو ببینند و فروش محصول/ خدمت شما سریع بالا بره، بدونید که این کار شدنی نیست و در دنیا خیییییلی به ندرت چنین اتفاقی افتاده.