جواد سمیعی
جواد سمیعی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

چرا تبلیغاتچی ها را قبول ندارید؟؟؟؟



یکی از مشکلات اساسی ما تبلیغاتچی ها اینه که نمی تونیم چیزی که به دلمون هست رو بسازیم، اکثر تبلیغاتچی ها عاشقانه کارشون رو دوست دارن برای همین برای پروژه هاشون از جون و دل مایه می ذارن ولی وقتی نشون مشتری داده میشه باید زمین تا آسمون عوض بشه ، کسایی که وارد هستن تو این کار طرح اولیه رو برای تایید میبرن ، کسایی که کمتر وارد هستن کار نهایی رو میبرن و با شکست مواجه میشن، شکستی که میتونه تا چند وقت اون ها رو ناامید کننده تر از همیشه بکنه.

من کارم ویدیومارکتینگ هست. طبق چند سال تحقیق بعضی جاها تشخیص میدم که یک ویدیو خیلی ساده کار مشتری رو انجام میده و اگر بریم دنبال طرح های پیچیده کار خراب میشه و اثردهی خودش رو از دست میده ، ولی در اکثر اوقات وقتی طرح پیشنهادی یا کار نهایی رو پیش مشتری می بریم از کار لذت نمیبره و کار رو رد می کنه چرا که فکر میکنه کار ساده هست و ما زمان کمی رو گذاشتیم برای این کار . این در صورتی هست که حفظ ریتم در کارهای ساده خیلی سخت تر از حفظ ریتم در کارهای پیچیده هست.

البته ما تبلیغاتچی ها هم مقصر هستیم، اگر همه علم تبلیغات رو داشتن و بعد وارد این عرصه می شدن، کارها بازدهی بیشتری رو میداشت مشتری ها خیلی راحتتر اعتماد می کردن. الان فرض کنید ما می خواهیم یک کار برای پخش در شبکه های سراسری تلویزیون تولید کنیم، اول از همه چند صد فیلتر جهت پخش در تلویزیون رو باید رد کنیم تا برسیم به استانداردهای پخش ، بعد از اون باید چند صد فیلتر از مشتری رو رد کنیم تا برسیم به طرحی که مشتری ( و اطرافیان و فامیل های وابستش) دوست دارن برسیم که استانداردهای صداسیما رو هم داشته باشه، حالا میرسیم سراغ تولید ویدیو که معمولا مشتری هزینه کمی رو نسبت به پروژه پرداخت میکنه و ما باید خیلی حواسمون به هزینه باشه و چند مسئله کوچیک سر ضبط نه تنها میتونه سود ما رو به صفر برسونه بلکه میتونه باعث ضرر رسوندن به ما هم بشه . پس ما سر ضبط ویدیو هم باید خیلی حواسمون به همه چیز باشه. مثلا برای کار با خردسال اگر بازیگر ما خسته بشه دیگه بازی گرفتن از اون تقریبا غیر ممکنه و کار به یک روز دیگه میرسه و هزینه های ضبط دو برابر میشه، البته این فقط یک نمونه ساده از صدها اتفاقی هست که میتونه سر ضبط بیوفته.

حالا کار ساخته میشه و همه چیز رو هم از قبل کامل برای مشتری شفاف کرده بودیم و هیچ بهانه ای وارد نیست، فقط با یک تشکر خالی کار تمام میشه و این منِ تبلیغاتچی هستم که بعد از کلی زحمت و استرس و فشار باید با خودم فکر کنم و به خودم انگیزه بدم برای تکرار تمام این مراحل در کارهای بعدی.

به قول یکی از دوستان ما تبلیغاتچی ها نه دنیا رو داریم و نه آخرت رو ، چه شخصی توی جامعه از تبلیغاتچی ها خوشش میاد، فرض کنید یکی تو خیابان بیاد و بگه که مرسی که تبلیغ برای ما میسازی تا ما اون رو ببینیم!!! یک تبلیغاتچی هیچ وقت جایزه نوبل دریافت نکرده و هیچ وقت دنیا رو تکون جدی نداده و اینجاست که تنها تبلیغاتچی میمونه و یه دنیا علاقه ای که فقط باید از درون خودش رو تقویت کنه برای پروژه های بعدی ...

تبلیغتبلیغاتچیمحمدجواد سمیعی
ایده پرداز، کارگردان و تدوینگر فیلم‌های تبلیغاتی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید