ما عاشق تطیلاتیم، یا بهتر بگویم عاشق کار نکردن. همچنین شکی وجود ندارد که ما ایرانی ها مردم با درایت و با برنامه ای نیستیم. در بهترین حالت می توانیم ادعا کنیم ما مرد روزهای سختیم و وقتی بلایی بر سرمان نازل می شود شروع می کنیم به ابداع راه حل. هر چند که در همین باور نیز جای شک و شبهه وجود دارد. بلومبرگ درباره بحران شیوع کرونا در ایران و نگرانی جامعه جهانی در مقاله ای نوشته بود: ایرانی ها هیچ چیزی از مدیریت نمی دانند؛ نه مدیریت راهبردی و استراتژیک و نه مدیریت بحران! که البته جای وارد دانستن ایراد به این مقاله وجود دارد.
اساسا انسان در طول تاریخ ثابت کرده که در هنگام مشکلات توانایی های نهفته ذهنی و جسمی خود را آزاد می کند و به نحوی بهره وری خویش را بالا می برد. درباره موج جدید شیوه کرونا ویروس یا همان کووید 19 نیز این چنین است؛ اطرافتان را نگاه کنید! آدمهایی که تا دیروز دستشان تا آرنجش در بینی شان بود امروز 20 ثانیه تمام دستها را با آب و صابون می شویند و بعد هم دستگیره ضد عفونی شده را با دستمال می بندند!
حاکمیت نیز مثالهای فراوانی در زمینه مدیریت – یا لااقل برون رفت از – بحران به نمایش گذاشته. قبول که نقد بر عملکرد مدیریتی دولت به عنوان قوه مجریه حاکمیت فراوان است اما باید پذیرفت که به هر لطایف الحیلی از بحرانها عبور کرده ایم و خواهیم کرد. حتی شده با دست به دعا شدن برای تغییر شرایط اقلیمی!
این روزها که درخواست تعطیلی و دورکاری و تعلیق خیلی از مراسم و کارها وجود دارد و حتی برخی معتقدند باید شهرها و استانها قرنطینه شوند، مهمترین سوالی که ذهن من را مشغول کرده این است؛ کسب و کارهای خصوصی چه قدر از کرونا و تعطیلی پیش آمده ضرر کرده اند؟
مردم از ترس تردد در مکانهای شلوغ عملا پا به بازارها و پاساژها نمی گذارند، کسی پیک موتوری نمی گیرد، مراجعه حضوری به شرکتها به صفر رسیده و تمام جلسات حضوری لغو شده اند یا به زمان دیگری موکول شده اند.
اینجاست که هر شخصی با توجه به نیاز کسب و کارش سعی می کند تغییری هرچند جزئی داشته باشد تا مشتریانش را دوباره به محل کار بکشاند. هر چند مشکل فقط مشتریان نیستند؛ بلکه کارکنان نیز در چنین اوضاعی سر ناسازگاری برمی دارند و به اصطلاح با نق نق در محل کار حاضر می شوند.
از جمله تغییرات کوچک می توان به توزیع ماسک و لوازم بهداشتی بین کارکنان اشاره کرد، تا ضدعفونی کردن محیط کار. مثلا یک خانم که آرایشگاه زنانه داشت مدام در اینستاگرامش استوری می گذاشت و فیلمهایی از ضدعفونی کردن آرایشگاه به مخاطبان یا مشتریان بالقوه اش ارائه می داد. اما همه اینها تا چه حد می تواند موثر باشد؟
قطعا تاثیر این رفتارها بسیار اندک و جزئی است. در مقابل کسی که هوشمندی می کند و مثلا از تیم فروشش می خواهد جلسات حضوری با مشتریان را کنسل نکنید بلکه از مشتریان بخواهید در جلسات آنلاین شرکت کنند برنده این بازی در ظاهر باخت باخت است؟ من در این هفته نزدیک به 10 تا جلسه رزرو کرده بودم. دو سه تای اول کنسل شد بی اینکه ایده ای داشته باشم برای برگزاری آنها. زمانی که در اتاق فکر محل کارمان به این نتیجه رسیدیم که می شود جلسه های کاری را آنلاین برگزار کرد، دست به کار شدیم. سریع چند تا فیلم آموزشی تهیه کردیم که قبل از جلسه برای طرف های مذاکره ارسال کنیم، اسکایپ و انی دسک و ادوب ای کانکت هم که دم دست همه هست ... و به یکباره فعالیت کاری احیا شد. جالبت اینجاست که ترس کرونا ما را از شر ترافیک و هزینه های حمل و نقل و بسیاری از دردسرهای دیگر مثل جای پارک خلاص کرده بود. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد یا اگر انسان خواهد!
نه اینکه بگویم ما کارمان خیلی درست است و این به فکر کسی نرسیده! خیر! می خواهم از مزایای کسب و کارهای آنلاین بگویم. فروشنده مغازه کوچکی در طبقه چندم یک پاساژ که در گذشته عوض بازی کردن با موبایلش یک فروشگاه اینترنتی یا فروشگاه اینستاگرامی راه انداخته و به هر سختی تاتی تاتی کنان با غولهای اینترنتی رقابت کرده، اکنون دستش از دیگر هم صنفانش جلوتر است.
حسابداری که به جای کله شقی و اصرار بیهوده به نرم افزارهای سرور بیس از نرم افزارهای آنلاین استفاده کرده و تمام اطلاعات مالی شرکت را برده روی سرورهای ابری، الان بدون دغدغه می نشیند در منزل و حسابداری شرکت را انجام می دهد، بی اینکه بخواهد مرخصی بگیرد یا به مدیران شرکت التماس کند که کسب و کار را تعطیل کنند!
به نظر من بعد از پشت سر گذاشتن این بحران وقتش است که یک تجدیدنظر اساسی روی محیط وب، فضای مجازی و کسب و کارهای آنلاین بشود. محیط اینترنت قدرت این را دارد که از راه دور تمام نیازهای ما را مرتفع کند ...