جواد ترشیزی
جواد ترشیزی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

روی صحبتم با شما خانمهاست!

روی صحبتم با شما خانمهاست!

همین اول کار بگویم اگر به فکر گذران وقت هستید بهتر است بی خیال خواندن این متن طولانی شوید و سعی کنید راه بهتری برای گذراندن اوقات فراغت پیدا کنید. پیگیری واکنش ها به موزیک جنتلمن و زیر و رو کردن استوری های مردم از باران و طوفان می تواند گزینه مناسبی باشد. ولی اگر دنبال درک یک پدیده عجیب و جدید در فضای اشتغال ایران هستید چند دقیقه ای با این متن همراه شوید تا عمق فاجعه را دریابید.

1) من دوازده سال سابقه کارهای مختلف دارم. اواخر سال گذشته که بیکار شدم شروع کردم رزومه چند صفحه ای خودم را برای چند مجموعه درست و حسابی ارسال کردم اما با واکنش منفی شدید کارفرمایان روبرو می شدم. حرفشان این بود: کار ما اونقدرها هم خاص نیست. تو که روزمه ات اینه حتما حقوق خوبی هم می خوای؟ مجبور شدم رزومه ام را لاغر کنم تا تبدیل به یک نویسنده و تولیدکننده ی محتوای معمولی شوم که حقوق معمولی می خواهد.

2) یکی از دیگر اعتراضهای کارفرمایان شبه محترم به بچه دار بودن من بود. سوالشان را به اشکال مختلف می پرسیدند. مثلا: عه, واقعا دو تا بچه داری؟ جاهای دیگه هم حق اولاد می گرفتی؟ و ...

3) در اکثر آگهی ها کارفرمایان متقاضی استخدام نیروی خانم هستند. حتی یکی ناراحت بود از متصدی چاپ روزنامه و پشت تلفن داد می زد که من تاکید کردم بنویسند خانم, حتما اشتباهی شده.


این یکی به نظرم مهمترین چالش این روزهاست. نه اینکه کار کردن خانمها بد باشد. اتفاقا خیلی هم پسندیده است هم به لحاظ اجتماعی هم به لحاظ اقتصادی. اما شکاف عمیقی در حال ایجاد است و تعادل اجتماعی عملا بر هم خورده. اگر اینطور پیش برود باید هشتاد درصد مردها را در آینده نزدیک بیکار تصور کنیم.

وقتی خیالم راحت می شود که من را به عنوان یک غیرخانم هیچ وقت استخدام نخواهند کرد می نشینم به حرف زدن باهاشان. دلایل مختلفی قطار می کنند; از انعطاف پذیری خانمها گرفته تا دقت بالایشان در کار. اما وقتی صحبت گل بیندازد و پرده های تعارفات معمول فروبیفتند راستش را خواهید شنید: کارمندهای خانم بیمه نمی خواهند, حق اولاد نمی خواهند, حاضرند برای تصاحب شعل قید حق مسکن و بن کارگری را بزنند, هیچ وقت تقاضای وام نمی کنند, حداقل حقوق قانون کار از سرشان هم زیاد است چون فقط برای پول رژ و روسری و شام آخر هفته با دوستانشان می آیند سر کار. زنها محیط را زیبا و دوست داشتنی می کنند و از همه جالبتر اینکه اصلا یک عده از خانمها کار را برای حقوق انجام نمی دهند; آنها می آیند سر کار تا از خفقان خانه رهایی یابند و نصف حقوق قانونی را هم که بگیرند دست ما را ماچ خواهند کرد ...

اینها خلاصه مذاکرات من با کارفرمایانی است که علاقه شدیدی به استخدام خانمها دارند. از بعضیهایشان می پرسم که پس مردها چی؟ می گویند مردها اگر عرضه داشته باشند می توانند کارفرما و مدیر این همه خانم علاقه مند به کار باشند. این یعنی قید کار در حد یک کارشناس را باید بزنی. اگر مرد هستی و خرج زندگی می دهی یا بیل دستت می گیری و می روی سر گذر - که انصافا شرف دارد به بسیاری از کارها - یا باید بیایی نوک هرم شغلی و مدیریت کارمندهای خانم را به عهده بگیری.

حتی سعی کردم به چند نفری حالی کنم من حاضرم با همان شرایط خانمها کار کنم ولی ظاهرا در حالی کردن مقصودم خیلی موفق نبودم. (حالی کردن منظور به کسی که نمی خواهد چیزی حالی اش شود اصولا از سخت ترین کارهای دنیاست)

به هر حال این شرایطی است که خانمهای عزیز برای ما و خودشان ایجاد کرده اند. اگر از روز اول از حقوق خودشان کوتاه نمی آمدند الان تبدیل به کالای ارزان و لوکس مورد علاقه ی کارفرمایان نمی شدند. حتی اگر امروز کارمندهای مرد با پایین کشیدن استانداردهای خودشان در حد استانداردهای خانمها سعی در ایجاد برابری منفی داشته باشند باز هم شرایط بهبود نخواهد یافت. آن زمان کارفرمایان نامحترم خواهند گفت حالا که یه مرد که خرج خونه رو می ده با این حقوق کار می کنه پس خانمها باید با ماهی دویست سیصد هزار تومن کار کنن دیگه. و متاسفانه خواهیم دید که واقعا هستند کسانی که به دلایل شخصی و اجتماعی حاضرند به هر چیزی تن بدهند.

روی صحبتم با شما خانمهاست. نه فقط به خودتان که به مردها هم ظلم می کنید با دست کم گرفتن خودتان و باج دهی به نامحترمان...

کارزنجامعهحقوق زنانبرابری جنسیتی
اینجا از تجربیاتم در کسب و کار و زندگی و تجربه های هنری و ادبی می نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید