سازمان جهاددانشگاهی صنعتی‌شریف
سازمان جهاددانشگاهی صنعتی‌شریف
خواندن ۶ دقیقه·۶ سال پیش

گفتگو، درک حضور دیگری

مهدیه یاوری فارمد/ دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه فردوسی مشهد

گرایش انسان به برقراری تعامل دلایل زیادی دارد و ارتباط برقرار کردن با دیگران بسیاری از نیازهای او را برطرف خواهد کرد. آبراهام مزلو، روانشناس انسان‌گرا، در بخشی از نظریه خود به سلسله مراتب نیازها اشاره می‌کند و معتقد است قبل از نیازهای انتزاعی باید اقدام به رفع نیازهای اساسی نمود. نکته حائز اهمیت در این راستا این است که از بنیادی‌ترین تا انتزاعی‌ترین سطح این سلسله مراتب، یعنی نیاز به ادامه بقاء، نیاز به ایمنی، تعلق خاطر داشتن، عزت و حرمت نفس و نیاز به خودشکوفایی، ارتباطات یکی از ابزارهای مهم در جهت رفع نیازهای انسان است و شاید اغراق‌آمیز نباشد اگر آن را به عنوان نیاز ششم، به پنج مرحله این سلسله مراتب بیفزاییم. در آستانه قرن جدید، نیاز داریم راه و رسم زندگی در یک جامعه بسیار متنوع را بیاموزیم. دنیای اطراف ما از اقوام، جنسیت‌ها، طبقات اجتماعی، سلایق جنسی، گروه‌های سنی و افرادی با توانایی‌های متفاوت تشکیل‌شده است. برای زندگی و عملکرد مؤثر در چنین جامعه متنوعی محتاج و متکی به ارتباطات هستیم. از طریق ارتباط و تعامل با دیگران است که می‌توانیم تجارب، اندیشه‌ها و ارزش‌های خود را با دیگران در میان گذاشته و به تفاوت‌ها و شباهت‌های خود پی ببریم و به مدد آگاهی از اندیشه دیگران در مسیر کمال گام برداریم. لو ویگوتسکی، روانشناس مارکسیست روسی تأکید زیادی بر ظرفیت انسان برای تولید و استفاده از ابزار به منظور ارضاء نیازهای خود داشت. وی با برگزیدن ماهیت اجتماعی تفکر، تعامل و تبادل در بستر فرهنگی را ضرورت و فرآیند میانجی برای تحول فرهنگی می‌داند و بر پایه مفهوم ابزار، آن را به «زبان» نسبت می‌دهد. از نظر ویگوتسکی، هر فرهنگ پدیدآورنده ابزارهایی است که در چیره شدن بر محیط به انسان یاری می‌رساند و در میان ابزارهای روان‌شناختی گوناگون (مانند نظام گفتاری، نظام محاسبات و خواندن و نوشتن) نظام نشانه‌ای گفتار، اساسی‌ترین و مهم‌ترین ابزار هر فرهنگ است که به مثابه واسطه بین‌الاذهانی، تعامل میان فرد و دیگران را سامان می‌دهد. مطابق با مفهوم نقش ذهنی، «واژه» به عنوان علامت از خلال تبادلات کلامی در میان افراد به فراسوی فرد رفته و به نقش اولیه خود یعنی نقش اجتماعی باز می‌گردد. در این نقش، واژه علامتی برای عمل و دستوری به دیگری است و پیوند میان واژه و عمل هدایتگر اجتماعی و در تداوم آن فراهم آورنده تجسم ذهنی «تفکر» است. آن‌گونه که ویگوتسکی درباره آن می‌گوید: «در موقعیت گفت‌وگو، واژه‌ها بر پایه کارکرد نشانه‌ای خود، تفکر و توجه را از تأثیرپذیری محرک‌ها در لحظه کنونی رهانیده، امور واقعی را رمزگذاری می‌کنند و فرد را قادر می‌سازند تا در فراسوی شرایط حاضر با تجسم نادیده در آینده و گذشته به استدلال بپردازد». به این ترتیب از دیدگاه ویگوتسکی، زبان و تفکر در حین استقلال به نحوی پویا با یکدیگر در تعامل‌اند. ساختار زبان به مثابه ابزار یا علامت به خدمت تفکر در می‌آید و گفت‌وگو موجب پدیدایی کنش ذهنی است. بنا بر شرح اجمالی آن چه که گفته شد، اهمیت زبان در حکم ابزاری برای گفت‌وگو و نقش آن در ارتباطات میان فردی بر کسی پوشیده نیست. هنگامی که فردی از طریق ابزار زبان با فرد دیگری ارتباط برقرار می‌کند، رابطه‌ای میان آن‌ها شکل می‌گیرد که ما به ازای آن را در هیچ جای دیگر طبیعت نمی‌توان یافت. همین توانایی برگرداندن اصوات بی‌معنا به کلمات گفتاری و نوشتاری، مهم‌ترین امتیاز بشر، یعنی زبان است. همان‌گونه که یاسپرس مدعی است: «عالی‌ترین دستاورد انسان در دنیا، ارتباط شخصیت باشخصیت است». هر شخصی از طریق گفت‌وگوهای خود با دیگران است که به بلوغ دست می‌یابد، چنان‌که گابریل مارسل در کتاب «معمای هستی» می‌گوید: «وقتی که حضور فردی محسوس می‌شود، هستی درون مرا تقویت می‌کند؛ مرا برای خودم فاش می‌نماید و ناچارم می‌سازد تا نسبت به زمانی که با چنین تأثیری مواجه نشده بودم، خودم را کامل‌تر احساس کنم».

با وجود آن که ارتباط بین فردی و گفت‌وگو جزء بزرگ‌ترین پیشرفت‌های بشر به شمار می‌آید، اما اکثراً قادر به برقراری یک ارتباط خوب و مؤثر نیستیم. ناتوانی در ارتباط مؤثر، موجب فاصله فردی عمیقی می‌شود و در جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی نمود دارد. پیامد فروپاشی ارتباط در اغلب موارد، تنهایی، مشکلات خانوادگی، عدم صلاحیت و نارضایتی شغلی، فشار روانی، بیماری جسمی و حتی مرگ خواهد بود. علاوه بر ناامیدی شخصی و اندوه ناشی از آن، در حال حاضر شکاف بین فردی نیز یکی از مسائل عمده اجتماعی جامعه غمگین کنونی ما به شمار می‌رود. در مورد شیوه‌ها و روش‌های برقراری ارتباط، یک موضوع قطعی است و آن اینکه، این روش‌ها قبل از هر چیز پاسخ‌هایی آموخته‌شده‌اند. شاید مؤثرترین معلمان ما، والدینمان بوده‌اند که آنان نیز به نوبه خود رویکرد برقراری را از والدین خویش یاد گرفته‌اند و معلمان، دوستان و بسیاری از افراد دیگر نیز بر میزان درونداد آنان افزوده‌اند. ما فرآیند آموزشی نامناسب را ابتدا در سنین پایین تجربه می‌کنیم. وقتی که بسیار کوچک بودیم، ابتدا کمک کرده‌اند تا نخستین واژه‌ها را بسازیم و سپس به ما آموخته‌اند که به شیوه خاص ارتباط برقرار کنیم. بزرگ‌سالانِ مهم زندگی ما، علاوه بر تذکر کلامی، الگوهای عملی نیز از شیوه‌های رفتاری خاص ارائه می‌کردند. شاید آنان، احساسات خود را به‌ندرت بروز می‌دادند، شاید کنایه‌آمیز و تحقیرآمیز صحبت می‌کردند و یا با خشم فریاد می‌کشیدند؛ اما به‌هرحال همه ما به عنوان کودک از نمونه‌های رفتاری افراد مهم زندگی خود نیز، به اندازه تعلیماتشان چیزهایی آموخته‌ایم. فرهنگ همواره به وسیله رادیو، تلویزیون و منابع دیگر بر نحوه برقراری ارتباط انسان تأثیرگذار بوده است. هنجارهای فرهنگی و جامعه‌ای، اغلب آموزش‌هایی را که کودکان دریافت کرده‌اند، مورد تقویت قرار می‌دهد. برخی از این هنجارها، نسبت به چند دهه قبل، از استحکام کمتری برخوردارند اما بسیاری دیگر، هنوز هم دارای استحکام و پایداری زیادی هستند. به‌رغم تأثیر آموزش‌های سنین ابتدایی، باید گفت تغییر غیر قابل اجتناب است. با توجه به تغییراتی که پیوسته در درون ما و افراد دیگری که با آنان رابطه داریم و در جهان فیزیکی و فرهنگ ما روی می‌دهد، ثابت ماندن غیر ممکن است و لاجرم باید مهارت‌هایی را بیاموزیم که امکان وقوع و تسریع تغییرات مطلوب در جهت برقراری ارتباط بین فردی و گفت‌وگوی اصولی را فراهم کند. یکی از مهارت‌های فوق‌الذکر مهارت گوش دادن است.

مهارتی که ما را در فهم واقعی گفته‌های دیگران توانمند می‌سازد و به ما کمک می‌کند از پاسخ‌های از پیش آموخته‌شده اجتناب کنیم. پاسخ‌هایی که طرف مقابل با مشاهده آن‌ها احساس می‌کند مشکلات و احساساتش درک شده‌اند. دسته دیگر، مهارت‌های ابراز وجود هستند، رفتارهای کلامی و غیرکلامی که ما را قادر می‌سازد احترام خود را حفظ کنیم، نیازهایمان را ارضا کنیم و بدون توسل به فریب‌کاری یا تقلب، سوءاستفاده و یا کنترل افراد دیگر از حقوق خود دفاع کنیم. آموختن مهارت‌های رفع تعارض نیز این امکان را خواهد داد که با اغتشاش هیجانی همراه با تعارض، با آمادگی بهتری مواجه شویم. دسته چهارم مهارت‌های حل مشترک اشتراکی هستند و باور به اینکه متکلم ‌وحده بودن راهگشا نیست و برای حل مشکلات و نابسامانی‌های مشترک، نیاز به تلاشی همگانی است. دسته آخر گزینش مهارت است که در انتخاب مهارت ارتباطی متناسب با موقعیت، به ما کمک خواهد کرد. همه این مهارت‌ها از ابزارهای ارتباطی پایه و ضروری برای روابط انسانی اثربخش و در حقیقت پایه‌های اصلی این رابطه‌اند. برای رسیدن به نتیجه دلخواه از کاربست مهارت‌هایی از این دست، باید بپذیریم برای تحقق همزیستی مسالمت‌آمیز در جامعه، راهی جز پذیرفتن تفاوت و گوناگونی در عقاید، باورها و ارزش‌ها که لازمه جوامع انسانی است، نخواهیم داشت. مادامی که با تعصب و در فضای عاری از نقد به قضاوت بنشینیم و فرصت شنیدن دیدگاه‌های مخالف و یا متفاوت را از یکدیگر سلب کنیم، ره‌آوردی جز جامعه‌ای بیمار نخواهیم داشت.

برای عضویت در کانال مسابقات مناظره دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف کلیک کنید.


مهارت گوش دادنگفتگومناظرهمهارت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید