احتمالا شما هم از اولین رویاروییتون با بیت کوین تو یک سایت آموزشی، اخبار یا مکالمه با یک بیت کوینشناس نما(!) به اصطلاحِ حباب بیت کوین و یا جملهی “یک روز میترکد!” برخوردید. بریم ببینیم که این اصطلاح از کجا اومده، نمونههای معروفش در تاریخ و زمان خودمون چیه و اصلا چرا به بیت کوین حباب میگن.
اول از همه به خود مفهوم حباب در اقتصاد بپردازیم. به بیان ساده حباب یعنی وقتی مقدار پرداختشده برای یک کالا از ارزش ذاتی و واقعی اون بیشتر باشه و به عبارتی قیمتش به خودش نیارزد. خب حالا چرا آدمها راضی میشن برای کالایی مقدار بیشتری پرداخت کنن؟ برای رسیدن به جواب منطقی از نقل قول peter koudijs از دانشگاه استنفورد استفاده میکنیم که حباب رو به این شکل تعریف میکنه:
زمانی که سرمایهگذاران یک دارایی را نه بهخاطر ارزش ذاتی بلکه برای فروش آن در قیمت بالاتر میخرند، حباب بوجود میآید.
خب پس ما حاضریم به قیمیت کاذب بخریم که در قیمت بالاتر بفروشیم و سود کنیم. به نظر منطقی میرسه. اما مشکل این نوع تفکر چی هست؟
اولین باری که در اقتصاد با مفهوم حباب روبهرو میشیم (که زیباترین اون هم هست!) برمیگرده به قرن 16 میلادی، در دوران طلایی هلند که مردم دیوانهوار به معامله و خریدفروش پیاز گل لاله هجوم اووردند. بهخصوص که پیازهای این گل آلوده به یک ویروس شد و رنگها و الگوهای متنوع و زیبایی رو در اونها ایجاد کرد. وضعیت به حدی رسید که قیمت یک پیاز گل لاله به 5500 گیلدر (یه نوع واحد پول) رسید که مساوی مقدار مورد نیاز برای خرید یک خونه در آمستردام بود! آشکارا این یک حباب هست و هر چقدر هم این گلها زیبا و ارزشمند باشن، پرداخت این مقدار که نتیجهی طمع و یا شرایط است، کاذب محسوب میشه.
اما نمونههای مشابه و بیشماری رو امروزه میتونیم هم در زندگی روزمره و هم در اقتصاد کلان مشاهده کنیم؛ معروفترین حباب زمان ما (که دردناکترین اون هم هست!) در عصر اینترنت اتفاق افتاده، و اسمش حباب دات کام هست؛ پدیدهی جالبیه. بریم بیشتر راجعبهش صحبت کنیم.
در دههی 90 میلادی و با تولد اینترنت و تبدیل اون به ابزاری در سطح روزمرهی زندگی، ایدهی کسبوکارهای اینترنتی هم رونق گرفت؛ و اواخر همین دهه حباب شروع به رشد کرد.خیلی از استارتاپها و شرکتهایی شکل گرفتند که الزاما بر اساس مدلهای مرسوم و رایج کسبوکار بنا نبودن؛ اما این مساله برای سرمایهگذاران اهمیتی نداشت و مجذوب رشد بیسابقهی بیزینسهای اینترنتی شده بودن؛ و رقابت و پیشفرضها وادارشون میکرد بسیار بیشتر از ارزش ذاتی برای سهام شرکتهای داتکامی پرداخت کنند.
شاید معروفترین کمپانیهایی که از اون زمان به یاد داریم آمازون (Amazon.com)، برادکست (Broadcast.com)، ایبی (ebay.com) و پتز (pets.com) باشن. سهام شرکت برادکست که در واقع ارزشی معادل 18 دلار داشت با 32 دلار و یا سهام آمازون با ارزشی یکسان (18دلار) با قیمت 100 دلار خریده میشد.
NASDAQ (بازار بورس آمریکا) از 1000 امتیاز در سال 1995 با کمی ناپایداری به بیش از 5000 امتیاز در سال 2000 رسید؛ و اختلاف ارزش واقعی با ارزشی که دیده میشد به ایجاد یک حباب در بازار ختم شد و حبابها هم تنها تا یک حدی میتونن بزرگ بشن!
در 20 اسفند 1378 (که میشه 10 مارس2000) NASDAQ ارزشی معادل 6.7 تریلیون (6,710,000,000,000) داشت. فردای این روز همه از خواب بیدار شدن و دیدین دیگه هیچی مثل سابق نیست! حباب ترکید و بازار سقوط آزاد کرد؛ به طوری که تو کمتر از یک ماه نزدیک یک تریلیون از ارزش سهامها افتاد؛ و تا سال 2002 نزدک 78درصد ارزش خودش رو از دست داد. بعضی از این کسبوکارهای اینترنتی نجات پیدا کردن و هنوز هم اسمشون رو میشنویم و بعضیها هم فراموش شدن.
بیت کوین به علت ماهیت متفاوتش از تمام انواع پولی که تا به حال دنیا به خود دیده و به طور کلی با سایر داراییها قابل مقایسه نیست؛ اما وقتی مقایسه انجام بگیره، جواب مثبته و به نظر الگو همخوانی داره و حتا با نمودار حباب داتکام منطبق هست.
البته از نظر معیار زمانی متفاوتاند. رسیدن به قله برای نزدک سالها زمان برد درحالی که بیت کوین درعرض کمتر از یک سال 20برابر رشد کرد. اما الگو یکسانه. توجیهات مختلفی هم میشه براش اوورد؛ مثل اینکه بیت کوین ارزش ذاتی نداره (تو این پست بررسی کردیم که اتفاقا! این فیات و پول بدون پیشتوانهاس که بیارزشه) توجیه دیگه اینه که قیمت بیت کوین بالا رفت، بیت کوین پایین اومد، بیت کوین تغییری نکرد! و از این قبیل توجیهات.
اما بیایین در ادامه با دلایل منطقی و اساسی بررسی کنیم که چرا بیت کوین حباب هست و چرا بیت کوین حباب نیست تا به یک جمعبندی درستی برسیم.
اولین فاکتور برای تشخیص حباب از غیرحباب این هست که اون دارایی یا سهام نباید از رفتار و الگوی ناپایداری برخوردار باشه و مدام تغییر کنه. در رابطه با بیت کوین این امر صادق نیست و قیمت بیت کوین بهشدت ناپایداره و روزانه بارها و بارها تغییر میکنه و بهاصطلاح یک مشکل volatility به اون وارده.
مشکل ناپایداری بیت کوین مشکل غیرقابل حلی نیست و هرچه نقدینگی بیت کوین در بازار زیاد بشه، ناپایداری بیت کوین هم کم خواهد شد. به عبارتی مشکل ناپایداری به علت تعداد افراد کم این اجتماع هست. زمانی که تعداد مشارکتکنندگان تو یک بازار کم باشه، بازار میتونه دستخوش تغییر شده و به ناپایداری منتهی بشه. چه طوری؟
برای مثال چون الان نقدینگی کم هست اگر عاملی باعث بشه مردم اعتماد خودشون رو نسبت به بیت کوین از دست بدن، بهسرعت به سمت بازار حرکت میکنند تا داراییشون رو بفروشن. چون تعداد افراد محدود هست دچار ترس میشن و بهشون اضطراب وارد میشه؛ به همین خاطر قیمت رو کاهش میدن تا هر چه سریعتر بتونن داراییهاشون رو بفروشن. اعضای باتجربه و آبدیدهی شبکه هم این رفتار رو زیر نظر دارن و با فروش داراییهاشون به این دغدغه و اضطرابها دامن میزنن. این استراتژی میتونه توسط افراد باتجربه شبکه انجام بگیره تا زمانی که قیمت بهشدت افت کرد بتونن بیان و تعداد بسیار بیشتری بیت کوین با قیمت بسیار کمتری بخرند. برعکس این کار هم انجام میگیره. زمانی که جای ترس رو با طمع عوض کنیم، مردم میبینن قیمت بهشدت صعودیه (مثل 2017) میخوان هر چی زودتر به شبکه بپیوندن و سود کنن؛ در این جا باز هم اعضای آبدیدهتر شبکه میتونن با خرید مقادیر زیاد بیت کوین و از دسترس خارج کردن اونها باعث افزایش قیمت بیت کوین بشن.
اگر اعضای مشارکتکننده تو شبکه زیاد بشه، دیگه شاهد این همه ناپایداری نخواهیم بود و این با وارد شدن بیت کوین به زندگی ما به هنگام خرید، فروش و … امکان پذیره. این آیندهی دوری به نظر نمیاد چراکه درحال حاضر بسیاری از دانشگاهها، مراکز خرید و کمپانیها از بیت کوین استفاده میکنند و اجتماع رو به رشد هست. از طرفی هر تکنولوژی پس از ایجاد با یک سری چالشها روبهرو هست؛ بیت کوین هم از این قاعده مستثنا نیست و به عنوان یک تکنولوژی جدید برای جا افتادن بین مردم نیاز به زمان داره.
همه چیز یک حباب هست!
بله؛ این الگو با خیلی داراییهای دیگه که امن تلقی میشن هم تطابق داره. مثل املاک، از امنترین اموال.حباب املاک رو ویکیپدیا این طوری تعریف میکنه:
حباب املاک یا حباب مسکن، نوعی حباب اقتصادی است که به صورت دورهای در بازارهای املاک و مستغلات، بصورت محلی یا جهانی اتفاق میافتد و اغلب رونق قیمت زمین را دنبال میکند.
به جز حبابهای معروف املاک در ژاپن و آمریکا میشه به حباب طلا در سال 1980، حباب بازار سهام و مثالهای دیگه اشاره کرد.
اما بیاین جای دوری نریم. مثال روزمره حباب رو هر تعطیلات در شمال! تجربه میکنیم؛ زمانی که هر چیزی با برند “محلی” که ته اسمش داره با قیمت حبابی به فروش میرسه؛ نون محلی، زیتون محلی و همهی چیز محلی! این روزها هم که یلداست و به زودی میتونیم از نزدیک حباب انار و حباب هندوانه رو تجربه کنیم و نگران حباب بیت کوین نباشیم.
درنتیجه این مفهوم بر بسیاری از داراییها و کالاها صادق هست و عدم استفاده از اون و ترس از این نوع پول به این علت معقول و منطقی بهنظر نمیاد.
نتیجه اینکه این پول ارزش خودش رو از دولتها و مراکز خاصی نمیگیره و این مردم هستند که در رابطه با قیمت اون تصمیمگیرندهاند. استفاده از این پول فرصتی هست تا قدرت تصمیم و آزادی عملی که از افراد گرفته شده به اونها برگرده. از طرفی،
و در آخر،
شاید اختراع بیت کوین اختراع آتیش در حوزهی اقتصاد باشه. اگر بدونی چطور ازش استفاده کنی میتونه تولیدگرما بکنه و بهرهور باشه؛ اما اگر آگاهانه ازش استفاده نشه، میتونه آسیب برسونه. به نظر عادلانه هم میاد.
پس بهتر هست تا زمانیکه کاربران و شهروندان به این سبک پرداختی عادت میکنند و به این اجتماع میپیوندن، دانشمون رو در این حوزه بالا ببریم و به آگاهی دیگران هم کمک کنیم.
امیدواریم در لیست خرید یلداتون مقداری هم بیت کوین باشه :)
برای نگارش این مقاله از منابع زیر استفاده شدهاست:
YT، elementus ، Stanford ، investopedia ، Quora