روز اول – روز دوم – روز سوم – روز چهارم– روز پنجم – روز ششم
این مقاله بیش از 7 سال پیش نگارش شده است
دوشنبه آخرین روز زندگی کردن با بیت کوین است. روزم را با خستگی و کلافگی شروع می کنم .نتوانستم در اولین شب اقامتم در این خوابگاه بیت کوینی استراحت کنم، چون هم سر و صدا از خیابان Mission به داخل اتاق می آمد و هم اینکه بدنم به تخت خواب های جدید دیر عادت می کند. قرار است بعد از ظهر با Dan Kaminsky، پژوهشگر حوزه ی امنیت دیجیتال در محله ی Mission ملاقات کنم، پس رفتن به دفتر کار فکر احمقانه ای است. خیلی دوست داشتم که بروم به یک کافه و در آنجا کار کنم، اما هیچ کدام از کافه های این منطقه بیت کوین قبول نمی کنند. فکر کنم تا وقتی که در شهر فوق پیشرفته ی سانفرانسیسکو حداقل یک کافی شاپ بیت کوینی باز نشود، نمی توانم بیت کوین را به عنوان یک پول واقعی جدی بگیرم.
ساختمان 20mission اینترنت وای فای دارد. روی نرم افزار اسکایپ با Pyry Lehdonvirta که در شهر Helsinki است تماس می گیرم. او 29 سال دارد و سمت مدیریت عامل شرکت SC5 را بر عهده دارد، که یک شرکت فنلاندی تولید نرم افزار با زبان HTML5 است. از ماه اکتبر گذشته که قیمت بیت کوین 40 دلار بود، این شرکت بخشی از حقوق 20 تا از کارمندان تمام وقت خود را با بیت کوین پرداخت می کند.
Lehdonvirta می گوید:” بالا رفتن قیمت بیت کوین برامون دردسر شده و آزمایشمون رو فلج کرده. نمیشه خرجش کرد چون تند تند قیمتش تغییر می کنه. ما استفاده از بیت کوین رو متوقف نکردیم، اما سر و کله زدن باهاش مثل یه بازی شده”. Lehdonvirta بیشتر بیت کوین های خودش را وقتی که قیمت آن بالای 250 دلار رفت، معامله کرد.
امنیت پرداخت های بیت کوینی برای شرکت او مطلوب هستند و می گوید:” ما حاضریم پرداخت با بیت کوین رو قبول کنیم. دوست داریم که شرکتمون بخشی از این فضا باشه، اما نوسان نرخ های این ارز برامون معضل شده. بانک ها و کارتهای اعتباری خیلی امن نیستن. اگه کسی کارت اعتباری یه نفر دیگه رو بدزده، راحت می تونه ازش برای کلاهبرداری استفاده کنه. ولی این کار با بیت کوین خیلی سخت تره”.
بیت کوین خیلی زود مورد توجه Lehdonvirta قرار گرفت، و یکی از دلایلش هم این بود که نشریه ی New Yorker برادر او یعنی Vili Lehdonvirta را به عنوان یکی از دو نفری اعلام کرد که احتمال دارد همان Satoshi Nakamoto یعنی خالق بیت کوین باشند. ( هر دو برادر گفتند این حدس به شدت نادرست است).
Lehdonvirta می گوید بیت کوین بخاطر روند رشد فعلی اش توجه عظیمی از رسانه ها دریافت کرده است:” خیلی ها فقط برای دیده شدن، دارن بیت کوین رو به عنوان یه نوع روش پرداخت قبول می کنن. اما این چیز بدی نیست. اینکه می خوان دیده بشن باعث میشه بیت کوین رو قبول کنن و این اتفاق خوبیه، چون هرچی مقبول تر بشه، کاراییش هم بیشتر میشه”.
چند روز پیش با Jude Gomila صحبت کردم که مدیر عامل HeyZap است؛ یک شرکت ساخت بازی های موبایلی که حالا دستمزد طراحان فری لنسر را با بیت کوین می دهد. برای او، جنبه ی عملی پرداخت با بیت کوین بسیار پررنگ تر هم هست. Gomila که پول چند طراح نرم افزار را با بیت کوین داده، می گوید:” صنعت بازی توی خیلی از کشورهای دنیا مهمه. همه جای دنیا طراح نرم افزار هست. بعضی هاشون نمی تونن با PayPal کار کنن چون توی کشورشون در دسترس نیست. انتقال بانکی هم ممکنه گرون تموم بشه. این منطقیه که یه جور پول بین المللی وجود داشته باشه که همه بتونن ازش استفاده کنن و کارمزد تراکنش هم نداشته باشه”.
با دوچرخه چند چهارراه را طی می کنم تا برسم به رستوران Little Chihuahua و Dan Kaminsky را ملاقات کنم. او همان پژوهشگر حوزه ی امنیت دیجیتال است که بخاطر ناکامی در هک کردن بیت کوین معروف شد و اخیرا یک سرمقاله ی ویژه در نشریه ی Wired نوشت تا جوی که برای بیت کوین درست شده را زودتر بخواباند. او یک تیشرت با طرح “Game Over” تنش کرده و حداقل سه تا دستگاه ردیابی با خودش دارد؛ یکی روی بازویش و دوتا روی یکی از مچ هایش. او برایم یک لیوان نوشیدنی تکیلا با بستنی بسیار خوشمزه می خرد ( چند ساعت بعد پول آن نوشیدنی و ناهار خودش را با 0.27 بیت کوین می دهم). مثل کفی که از برخورد تکیلا با بستنی روی آن درست می شود، فکرهای بزرگی که در مورد بیت کوین دارد شکل حباب از توی مغزش بالا می آیند، که شامل این موارد است:
این ملاقات باعث می شود بیشتر از قبل حس کنم که یک هفته ی اخیر را در یکی از رمان های William Gibson زندگی کرده ام (نویسنده ی رمان های علمی- تخیلی). بیت کوین در اصل ایده ای است در مورد چگونگی عملکرد یک نوع ارز مستقل از دولت. اما این ایده با به وجود آوردن یک سنگ معدن دیجیتالی و استخراج آن اجرایی شده است. آیا بیت کوین فقط یک پروژه ی هنری است یا باور به ارزش واقعی این طلای دیجیتالی جا می افتد و همه گیر می شود؟
پیتر رودریگز از دانشگاه ویرجینیا، در پستی در خصوص نظرات پنج اقتصاددان واقعی در مورد آینده ی بیت کوین، می گوید که اگر این ایده در ذهن مردم جا بیافتد ” بیت کوین به پدیده ای کاملا تازه تبدیل خواهد شد: یک ارز واقعی، مستقل از دولت و مجازی که صرفا بر پایه ی اعتماد به قوانین مخصوص خود بنا نهاده شده است”. معمولا این دولت ها هستند که پول درست می کنند، اما در مورد بیت کوین، مسئله این است که آیا یک نوع پول می تواند منجر به سازماندهی و حکمرانی موفق شود یا خیر.
با دوچرخه به شرکت SOMA می روم و با Tom Lowenthal که یک طراح نرم افزار در پروژه ی Tor است دیدار می کنم. در مورد روش های بهبود حفظ حریم خصوصی توسط افراد در استفاده از بیت کوین صحبت می کنیم، که یکی از آنها “رعایت بهداشت در استفاده از آدرس ها” است؛ به این معنی که بعد از هر تراکنش آدرس جدیدی ایجاد کنند و به طور مداوم از یک آدرس ثابت استفاده نکنند، چون در غیر این صورت می توان آن آدرس ثابت را جستجو کرد و تاریخچه ی تمام تراکنش های آن را دید.
در آخر به دفتر می روم. فقط یک کار مهم دیگر مانده که باید انجام دهم: یک ضیافت بیت کوینی برای خلاص شدن از شر انعام هایی که در این هفته گرفته ام. از همه ی بیت کوین دارهای سانفرانسیسکو دعوت کرده ام که برای شام در رستوران Sake Zone – همان رستوران سوشی که بیت کوین قبول می کند – به من ملحق شوند. اعلامیه ی آن را در سایت های Reddit و Meetup پست کرده ام و کل روز دارم ایمیل و پیام دریافت می کنم. اول فکر می کردم قرار است یک جمع حدودا 15 نفره باشد، اما انگار خیلی بیشتر از اینها خواهد شد. به رستوران زنگ می زنم تا اطلاع دهم که ممکن است نزدیک به 50 نفر بیایند.
کسی که گوشی را برداشته با نگرانی می گوید:” پنجاه نفر؟! رستوران ما فقط برای 46 نفر جا داره. ممکنه مجبور بشن بیرون وایستن”. از او می پرسم:” و مشکلی نداره که پول همه ی اینارو با بیت کوین بدم؟” با یک نفر داخل رستوران حرف میزند و جواب می دهد که مشکلی نیست. قیمت بیت کوین را چک می کنم. در حال پایین آمدن است و از 119 دلار به 110 دلار رسیده. بیشتر از 10 بیت کوین دارم که خرج غذا کنم. امیدوارم کافی باشد و قیمتش بیشتر از این سقوط نکند.
یکی از کاربران Reddit که در یک شرکت فناوری بزرگ کار می کند، می گوید که دارد به آن رستوران می رود و چون نمی توانم پول حمل و نقل را با بیت کوین بدهم، می تواند من را هم با خودش ببرد. از فکر رکاب زدن دوباره توی آن مسیر پر از تپه وحشت دارم و بنابراین با کمال میل قبول می کنم. من و دو همکارم می چپیم توی ماشین کوچکش و راه میوفتیم. همکارم هشتگ #Forbesbitcoinrager را برای این ضیافت انتخاب می کند. همان موقع که به رستوران می رسیم، نزدیک 25 نفر بیرون آن ایستاده اند که بعد از نیم ساعت، تعدادشان به حدود 60 نفر می رسد.
شخصیت های خیلی جورواجوری اینجا هستند: مدیر عامل شرکت Bitpay که برای هزاران کسبه امکان پذیرش بیت کوین را فراهم کرده است، یک محتکر بیت کوین که با Google glass تیپ زده، مردی که صورتش پر از پیرسینگ است و کرایه ی خانه اش در Oakland را با بیت کوین می دهد، چند نفر که دارند برنامه ها و بازیهای تحت وب بیت کوینی درست می کنند، اقتصاددان هایی که شیفته ی بیت کوین شده اند، دو تا از مبتکرین رویداد Burning man ( که می گویند دارند راجع به پذیرش بیت کوین در ازای بلیط فکر می کنند)، یک نفر که 401 هزار دلار در بانک داشته و بعد از اینکه شنیده دولت قبرس پس اندازهای مردمش را مصادره کرده تا بتواند بدهی هایش را بپردازد، نصف آن را از بانک بیرون کشیده و طلا خریده ( می گوید:” کاش قبلش فهمیده بودم بیت کوین چیه”)، و موسس Internet Archive یعنی Brewster Kahle، که افراد را برای بازدید و تبدیل ارز در دستگاه تبدیل بیت کوین <-> پول نقد به Internet Archive می برد.
هزینه ی خوردنی ها و نوشیدنی هایمان 8.854 بیت کوین می شود و 1.5 بیت کوین هم انعام می دهم. موقع پرداخت، قیمت بیت کوین 108 دلار است. نه تنها این هفته دوام آوردم، بلکه آخرش پول غذا و نوشیدنی بیشتر از 60 نفر را هم با بیت کوین دادم. برای آخرین شب، به اتاق بیت کوینی و تخت خواب بیت کوینی ام می روم. روز بعد، به آپارتمانی که پول کرایه اش را با دلار می دهم بر می گردم تا اسکناس، کارت های اعتباری و کارت هوشمند حمل و نقل را دوباره توی کیف پولم بگذارم. خودم را وزن می کنم. در طول “رژیم یک هفته ای بیت کوینی”، 2.2 کیلوگرم وزن کم کردم، اما دوام آوردم.
منبع: