قبل از شروع جمله ی بالای انشتین رو بخونید و ادامه بدید :)
دیشب بعد از چند ماه کار کردن، چهارچوبی رو تکمیل کردم که با استفاده از اصولش میشه :
زمان رو تبدیل به انرژی کرد و با اصول موضوعه نسبیت خاص و عام
مختصات لحظه (مکان و زمان با هم ) رو از طریق اختلاف انرژی بسته ای داخلی سیستم محاسبه کرد.
مثلا الان بخوایم آدرس بدیم میگیم ، توی فلان نقطه از دنیا ، 500 سال قبل از میلاد مسیح !
X,Y,Z-cT
ولی الان بر اساس اختلاف میزان انرژی صحبت میکنیم ،
میگیم: جایی از عالم که انرژی بسته ای درونی اونجا ،50 برابر مال خودته و تو میتونی این مقدار رو محاسبه و با فرض داشتن دستگاهیی که بتونه این کار رو کنه ،به اونجا بری ( فیلم جامپر رو ببینید )
و به صورت خلاصه تر و با تبدیل های زمان به انرژی گفته میشه :
اگر مرجع رو خودت حساب کنی ( شخصی که قصد رفتن به اون مقصد رو داره )
بهش میگی : هر یک ثانیه اونجا ،برابر با یک دقیقه ی اینجای تو است.
همین معیار خالی کفایت میکنه تا با تنظیمات دستگاه ، ( روش ساخت دستگاه توی تئوری های نسبتی شرح داده میشه ) ، اصطلاحا جهانی رو رسم کنی که اون میزان بسته ای انرژی داخلی ،برابر با آدرسی بشه که می خوای بری.
و اینطوری میتونی توی لایه های دنیا جابه جا بشی.
این کلا یه تئوری بر مبنای اصول علییت ،اصول ماخ و نسبی بودن معیار های اصلی (m,t,r) توی نسبیت و یک سری فرض هایی که از یک سری پدیده های طبیعی و تاریخی گرفتم، رخ میده.
امیدوارم اسلامگرایان از قیاس بعدی که می خوام بیارم ناراحت نشن
توی کتاب مقدس مسلمانان ،قرآن ، سوره قدر
چنین رفتاری رو دیده میشه .( جاهای زیادی چنین رفتاری گفته شده ،برا مثال طی العرض از همین استنباط میتونه توجیه و مدل بشه )
نوع آدرس دهی که استفاده میکنه به صورت :
تو چه می دانی شب قدر چیست ؟ ( ما ادراکا ،چه جور جایی است ؟ )
شب قدر بهتر از هزار ماه است !
یه مختصات دهی زمانی داده
انگار این شب قدر (من کاری به بحث های مذهبی و دینی که میشه ندارم ،صرفا به عنوان یه نوشته کهن بشر به این عبارات نگاه میکنم ) که اولش می پرسه کجاست ؟
جایی از عالم باید باشه که میزان انرژی بسته ای درونی اونجا به صورتی است که اگه یه شب اونجا باشی
انگار هزار ماه توی دنیای خودت بودی
( وخب قاعدتا ثواب هات هم با ضریب ۱۰۰۰ * ۲۹ مگنیفای میشن :)) )
و ساده ترش :زمان کش اومده.
اینجا در مورد محاسبات عددیش صحبت نمیکنم،بحش طولانی است و اینجا صرفا با فرض صحیح بودنش بحث میکنم :)
کنجکاوم بدونم اگر واقعا چنین پدیده ای به صورت طبیعی رخ میده ( شب قدر به صورت چرخشی توی روزهای خورشیدی میچرخه ) آیا میشه این میزان تغییر رو دید ؟
آیا قیاس فیزیکی میشه کرد؟
براش یا با دنیایی رو به رو هستیم که با اصول مادی نمیشه سنجه گذاری کرد براش ؟
یا با فرض صحیح بودن وجود خدا ، اونطور که از خدا نقل شده :
چوب خدا صدا نداره و میشه ردپای خدا رو توی کارهایی که می کنه بر اساس تغییراتی که توی عالم انجام میده ،پیدا کرد ؟
آلبوم خوبیه :)