در این پست از سایت تفریحی جیران به فلسفه آشپزی در خدمت شما عزیزان هستیم. بیشتر چیزهای زندگی با گذشت زمان اتوماتیک تر می شوند. به هر حال ، این یک تجربه است - به ما اجازه می دهد کمتر توجه کنیم ، به طوری که مجبور نباشیم به حفظ تعادل خود در دوچرخه یا تغییر دنده در خودرو فکر کنیم. اما با آشپزی عکس این اتفاق می افتد - هرچه زمان بیشتری را در آشپزخانه بگذرانیم ، بیشتر به آن توجه می کنیم. این عمل تشدید می شود و لایه های ظریفی جدید به همراه دارد. اولین باری که خورش گوشت گاو پختم ، فقط از دستور غذا پیروی می کردم و دقیقه ها را شمارش می کردم تا زمانی که مرطوب عرق کرد و گوشت سرخ شد. اما اکنون من به ساعت احتیاج ندارم - من آموخته ام که چگونه بوی قند تیره پیاز پخته را بوی دهم ، چگونه می توان دید که خورش چسبناک است و غنی از استخوان است. غذا یکسان است - بورژینیون گوشت گاو بسیار عالی است که هرگز تغییر نمی کند - اما حس من نسبت به آن بسیار غنی تر شده است.
این اخلاق آشپزخانه است: حتی پیش پا افتاده ترین مراسم نیز سزاوار توجه ما هستند. و شاید آنها بیشتر از همه سزاوار آن باشند. آشپزی این است که اصرار داشته باشید که هر گرسنگی یک فرصت بالقوه است ، نه فقط برای یک چیز خوشمزه (زیرا خوشمزه بودن را می توان به راحتی خرید) ، بلکه برای آن کیفیت تجربه ای که وقتی شعله بالا می رود و آخرین دانه کره در حال مخلوط شدن است به دست می آید. داخل سس گوشت سفت بالاخره نرم شده و انبوه جعفری در انتظار پاشیدن روی خورش است. همه چیز بسیار زودگذر است - غذا به زودی خورده می شود ، فردا آشفتگی مرتب می شود - اما ویرجینیا وولف حق داشت: "در چنین لحظاتی چیزی ساخته می شود که ماندگار است." ما نیاز را برآورده کرده و غذا درست کرده ایم.
اوکس هات قبلاً برخی از این جمله ها را معروف گفته است:
اوکس هات ادعا می کند که نمی توان ماهیت مهارت یک تمرین کننده حرفه ای را از طریق دستورالعمل های فنی صریح به یک نوفیل منتقل کرد ، بلکه باید در خلال دوره کارآموزی صمیمی به طور ضمنی آموخت ...
برای ارائه یک مثال مشخص ، آشپز خردگرا از سالهایی که سرآشپز ماهر برای برقراری روابط صمیمی با مواد اولیه و ابزار خود صرف کرده است غافل است و سعی می کند تنها با آنچه در آشپزخانه می تواند از کتاب آشپزی به دست آورد ، به آشپزخانه برسد. در نتیجه ، بیشتر غذاهایی را که امتحان می کند خراب می کند. با این حال ، شکست های مکرر او معمولاً او را به این شبهه سوق نمی دهد که روش اصلی کار او ممکن است اشتباه باشد. در عوض ، هر ناامیدی فقط عقل گرای را بر می انگیزد تا به دنبال کتابی جدید ، بهتر و حتی منطقی تر از دستور العمل ها باشد.
علیرغم اینکه روش عمل در فعالیت های سیاسی بیشتر از آشپزی قابل اجرا نیست ، اوکهشوت خاطرنشان می کند که عقل گرایی بیشترین تأثیر را در عرصه سیاست داشته است: "اما آنچه در نگاه اول قابل توجه است این است که سیاست باید چنین می شد. موج جزر و مدی [عقل گرایی] زودتر و کاملاً غرق در مقایسه با سایر فعالیتهای انسانی. کنترل عقل گرایی در بیشتر بخشهای زندگی در چهار قرن گذشته در استحکام خود متفاوت بوده است ، اما در سیاست به طور پیوسته افزایش یافته و اکنون قوی تر از هر زمان دیگری است. "