
استخدام یک طراح تجربه کاربری (UX) یا طراح محصول حرفهای، فقط به مهارت کار با ابزار و تولید وایرفریم ختم نمیشود. بسیاری از شرکتها سالهاست از «چالش طراحی» یا همان Design Challenge بهعنوان بخشی از فرآیند استخدام استفاده میکنند؛ اما تجربه نشان داده این روش نه تنها توانایی واقعی طراح را نشان نمیدهد، بلکه گاهی باعث از دست رفتن بهترین نیروها میشود. در این مقاله بیش از ۱۵۰۰ کلمهای، به زبان ساده و با مثالهای ایرانی بررسی میکنیم که چرا این روش کارآمد نیست، چه آسیبهایی دارد و چطور میتوان جایگزینهای حرفهای و انسانی برای آن در نظر گرفت.
در چالشهای طراحی متداول، از داوطلب میخواهند در زمان محدود یک مسئلهی فرضی را «حل» کند؛ مثلاً طراحی اپلیکیشن پرداخت یا رابط کاربری یک پلتفرم رزرو سفر. داوطلب نه شناختی از بازار و کاربر دارد و نه امکان گفتوگو با ذینفعان. طبیعی است که برای پر کردن این خلأ، به حدس و گمان متوسل شود و در نهایت طرحی تحویل دهد که فقط ظاهرش جذاب است.
این یعنی تیم استخدام، بهجای ارزیابی مهارتهای واقعی مثل تحقیق کاربر، کشف نیاز، یا حل تعارضات تیمی، عملاً سرعت در ارائه ماکت گرافیکی را میسنجد. چنین رویکردی حتی میتواند طراحانی را که روشمند، عمیق و دقیق کار میکنند کنار بزند و بهاشتباه افرادی را انتخاب کند که صرفاً در ارائه سریع مهارت دارند.
طراحی محصول واقعی در شرکتهای ایرانی به تحقیقات میدانی، آشنایی با محدودیتهای قانونی (مثلاً پرداختهای ریالی)، فرهنگ کاربران و تعامل با تیم فنی وابسته است. در چالشهای ساختگی، هیچکدام از این شرایط وجود ندارد. نتیجه؟ تصمیمی که به جای کیفیت، اعتمادبهنفس در اجرای سریع را میسنجد.
مقالات پیشنهادی:
نحوه انتقال طرح ها در کنوا
از دست دادن استعدادهای ارزشمند: طراحانی که رویکرد پژوهشمحور دارند یا ترجیح میدهند با تیم کار کنند، ممکن است از چنین فرآیندی دلسرد شوند و حتی پیشنهاد همکاری را رد کنند.
تضعیف اعتبار برند کارفرما: وقتی خبر چنین آزمونهای غیرواقعی پخش شود، شرکت در نگاه جامعهی طراحان به محیطی غیرحرفهای تبدیل میشود.
استخدامهای ناپایدار: خروجی این روش اغلب منجر به انتخاب فردی میشود که مهارت سطحی دارد و در پروژههای واقعی، از نظر عمق تحلیل و کار تیمی دچار مشکل است.

به جای درخواست طرح فوری، میتوان نمونهکارهای قبلی را بررسی کرد و در جلسه حضوری از طراح خواست فرایند فکری و تصمیمهای کلیدی را توضیح دهد. این روش، تصویر واقعیتری از مهارتهای استراتژیک، قدرت تحلیل و توانایی حل مسئله ارائه میدهد.
مصاحبهای که بر تجربههای واقعی و چالشهای گذشته متمرکز باشد، نشان میدهد طراح چگونه با تیم فنی، مدیر محصول یا حتی مشتریان دشوار تعامل میکند. میتوان از سناریوهای بومی مثل طراحی سرویس خرید آنلاین در ایران، رعایت محدودیتهای پرداختی یا قوانین حریم خصوصی مثال زد.
اگر نیاز به ارزیابی عملی وجود دارد، یک کارگاه مشترک چندساعته با تیم محصول راهحل مناسبی است. در این کارگاه، بهجای نتیجه نهایی، بر نحوه تفکر، تعامل با تیم، پرسیدن سوالهای کلیدی و پیشنهاد مسیر تحقیق تمرکز میشود.
پیش از شروع فرآیند، معیارهای شفاف برای ارزیابی طراحی تعیین کنید؛ مثل توانایی تحقیق کاربر، مهارت ارائه و توان مدیریت محدودیتهای فنی.
به جای پروژههای فرضی بینالمللی، از چالشهای واقعی داخلی مثل بهبود تجربه خرید یک فروشگاه اینترنتی ایرانی یا سادهسازی احراز هویت در اپلیکیشن مالی استفاده کنید.
زمان کاندیدا را محترم بشمارید و حتی در مصاحبههای گروهی، داده و زمینه کافی در اختیار او بگذارید تا فرایند را به واقعیت نزدیک کنید.

با توجه به گسترش اپهای پرداخت، بازیهای آنلاین و خدمات دیجیتال در ایران، بسیاری از طراحان تجربه کاربری روی پلتفرمهایی کار میکنند که نیاز به پرداخت ارزی، خرید گیفت کارت یا اتصال به سرویسهای بینالمللی دارند. به همین دلیل، شناخت مسیرهای معتبر خرید اعتبار اهمیت بالایی دارد. فروشگاههایی مانند جیباستور با ارائه گیفت کارتهای اورجینال و تحویل فوری، یک نمونه از سرویسهای قابل اعتماد برای تأمین نیازهای حرفهای تیمهای طراحی و توسعه محسوب میشوند. این نوع منابع، دغدغههای پرداخت را کاهش میدهند و طراحان میتوانند روی خلق تجربه کاربری متمرکز بمانند.
با بازنگری در فرآیند جذب، سازمان میتواند به جای آزمونهای فرضی، به مدل ارزیابی چندمرحلهای برسد:
گفتوگوی دقیق درباره پروژههای واقعی
کارگاههای تعاملی برای مشاهده رفتار تیمی
بررسی پورتفولیو و تحلیل مسیر تصمیمگیری
این مدل نهتنها دید کاملی از توانایی طراح ارائه میدهد، بلکه تجربهای مثبت برای متقاضی ایجاد میکند و نام برند کارفرما را بهعنوان یک محیط حرفهای و انسانی تقویت میکند.
چالشهای طراحی که بدون بستر واقعی برگزار میشوند، بیشتر از آنکه توانایی طراح را نشان دهند، سرعت و مهارت ارائهی ظاهری را میسنجند و میتوانند به استخدامهای اشتباه منجر شوند. راهحل، کنار گذاشتن کامل ارزیابی عملی نیست، بلکه بازطراحی فرآیند ارزیابی است: تمرکز بر فرایند، کشف نیاز و همکاری تیمی.
در فضای حرفهای طراحی، یکی از نیازهای اصلی تیمهای دیزاین و تولید محتوا دسترسی به تصاویر باکیفیت و قانونی است.
بسیاری از طراحان ایرانی برای ارائهی نمونهکارهای قوی و پورتفولیوهای استاندارد، به منابعی مثل اکانتGetty Images تکیه میکنند که آرشیوی غنی و حقوقی از تصاویر اختصاصی ارائه میدهد. برای خرید امن و سریع اکانت یا اعتبار گتیایمجز بدون دغدغه پرداخت ارزی، جیباستور یک منبع معتبر و شناختهشده است که با تحویل فوری و پشتیبانی حرفهای، این نیاز را بهطور کامل پوشش میدهد.
استفاده از چنین سرویسی باعث میشود طراحان به جای درگیری با مشکلات پرداخت بینالمللی، وقت و انرژی خود را صرف تحقیقات کاربری و خلق ایدههای ارزشمند کنند؛ دقیقاً همان چیزی که مقاله حاضر بر آن تأکید دارد: تمرکز روی فرایند طراحی و کشف مسئله بهجای اتلاف زمان در مسیرهای حاشیهای.
برای شرکتهای ایرانی که میخواهند بهترین استعدادهای طراحی را جذب کنند، سرمایهگذاری روی مصاحبههای رفتاری، کارگاههای واقعی و ارزیابی پورتفولیو نهتنها نتایج دقیقتری میدهد، بلکه پیام مثبتی درباره فرهنگ سازمان منتقل میکند.
در کنار این، برای تأمین ابزارها یا سرویسهای خارجی که در پروژهها به کار میروند، استفاده از منابع معتبری مانند جیباستور برای خرید گیفت کارت و پرداختهای بینالمللی، میتواند فرایندهای کاری را ساده و ایمن کند.
با این رویکرد، فرآیند جذب طراحان به جای رقابت بر سر سرعت و اجرای صوری، به فرصتی برای شناخت واقعی مهارتها و ساختن تیمهای حرفهای و پایدار تبدیل خواهد شد.