بدبختانه یا خوشبختانه فعلا کسی از من سوال برنامه نویسی نمیپرسه. از وقتی هم که این وبینار و این پست ویرگول منتشر شده، دیگه رسما شدم کارمند HR توییتر و هر روز صبح با ۵ تا رزومه ارسالی تو تلگرامم، بیدار میشم.
تو این مدت به بیشتر از ۱۲۰ نفر تو فضای توییتر و تلگرام (سعی کردم) کمک کنم و در مورد نحوه نوشتن رزومه تجربههای ناقص خودم رو انتقال بدم.
اما سوالی بود که دائم اون اولا ازم پرسیده میشد و من دائما جواب تکراری میدادم که نمیدونم. اون هم سوالی بود که در تیتر مطلب نوشتم (ناموسا اگر تیتر رو نخوندی و هنوز داری ادامه میدی تو یه پدیده هستی).
تو این مطلب کوتاه میخوام به این بپردازم که واقعا چقدر شانس هست برای اینکه بتونیم با رزومهامون مهاجرت کنیم.
هشدار جدی: من هیچ کس رو ترغیب به مهاجرت، ترک وطن، وعده کار، کمک به پیدا کردن شغل، ارسال رزومه و هرچیزی که مرتبط با این مسایل باشه، نکردم، ندادم، نمیکنم به علاوه فعلهای آیندهاشون. در نتیجه هیچ مسولیتی بابت این مطالب متوجه من نیست جز اینکه هدفم کمک به کسانی هست که میخوان از کشور عزیزمون ایران برای کسب تجربه به خارج از کشور و به خصوص اروپا بیان.
نکته۱: همه اینها موارد تجربی هست و اکثرا هم مربوط به یک کشور خاص ممکنه باشه (هلند). ممکنه خود شما کسی باشید که مثال نقض همه مواردی باشه که من گفتم. بازم تاکید میکنم که اینا انتقال تجربه است و بر اساس دیدگاه شخصی نوشته شده. اگر تجربه دیگهای دارید،خواهش میکنم در پست دیگهای انتشار بدید و در کامنتها ذکر کنید.
هیچ کس نمیدونه! دوست داشتی میتونی رزومه بفرستی و امتحانش کنی. هزینه هم نداره!
آیا تفاوتی بین یک تحصیل کرده دانشگاه شریف با منی که در دانشگاه آزاد درس خوندم هست؟ بله حتما هست، اما آیا کارفرمای خارجی هم اینو میدونه؟ اصلا تو آگهی شغلیش گفته باید از بین چند صد دانشگاه برتر جهان فارغ التحصیل شده باشی؟ اگر آره که خب هیچی، اگر نه پس برای چی باید نگران دانشگاهمون باشیم.
علت اینکه باید بنویسیم هم به این خاطر نیست که بگیم از کجا با چه معدلی اومدیم بیرون، بلکه برای اینه که فرد مقابل بدونه که ما اندکی تحصیلات آکادمیک داریم و اصطلاحا مطالب پایه دانشگاهی رشته رو گذروندیم. حالا رشتهات مرتبط نیست؟ باز هم اونقدر اهمیت نداره، سابقه کارت میتونه گواه این باشه که نیازی به دانشگاه نداری، مصاحبهاتهم همینطور.
خیلیها نگران این بخش دانشگاه هستن، باید به اون دسته از عزیزان اعلام کنم که تو اروپا نصف و حتی بیشتر مردم رنگ تحصیلات آکادمیک رو نمیبینن و همون شکل نظام قدیم خودمون که بعد از دبیرستان و فنی و حرفهای و هنرستان میرن سراغ رشته مورد علاقهاشون!
برای همین شما هم نگران نباشید.
اصلا نرفتید دانشگاه؟ بازم واقعا مهم نیست فقط باید یه کم تلاشتون رو بیشتر کنید.
بله مهمه، اما مدرک داشتن یا نداشتن تو انگلیسی مساله خیلی خاصیه که بسته به کشور مقصد و شرکتی که انتخاب میکنید فرق داره. اما در اکثر موارد نیازی به مدرک نیست چون دهن باز کنید معلوم میشه بلدید یا نه!
داشتیم با ۳ سال سابقه رفته بهترین شرکت آلمانی کار کرده (من خودم هنوز متعجبم اما خب تواناییش رو اثبات کرده بود)، داریم با ۱۵ سال سابقه حتی باهاش تماس نمیگیرن. عدد سال تجربه مهمه اما فرمول نداره که بگیم شما با ۲ سال میتونی یا نمیتونی. اما واضحه که فردی که سابقه کم داره شانسش به صورت پیش فرض کمتر از یک متخصص با سابقه بیشتر.
بسته به اینکه شما کجا، چه پروژهای، چند سال، چطوری و …. کار کردید واکنشها تو هر شرکت و سازمان متفاوته! شما باید در قالب اون شرکت باشید تا استخدام بشید.
به شرطی تعیین کننده هستن که شرکت هدف دنبالش باشه. اما قطعا بیتاثیر نیستن. مخصوصا تو فیلدهایی که نمیشه نمونه کار آورد. در مورد مدارک معتبر صحبت میکنم، نه اون مدارکی که کف اینترنت ریخته و تهش میگه ۳۰ نفر دیگه رو هم دعوت کن یه مدرک دیگه بگیر! مدارک coursera و مدلهای این چنینی هم بد نیستن اما واقعا با مدرکی مثل aws developer certificate قابل مقایسه نیست.
اگر زیر ۱۸ سال نباشید، یا دیگه خیلی پیر نشده باشید، یه عدده که تا حالا کسی تو پروسه استخدام از من نپرسیده. مسخره است که آدما رو با سنشون قضاوت کنیم. اگر هم خیلی جوون هستید و به موفقیت خاصی رسیدید بازم سعی کنید فروتن باشید، مصاحبه کننده اگر حرفهای باشه از سابقه شما متوجه میشه.
بعضیا برام رزومه فرستادن و بهم گفتن آقا ما هیچ کار خفنی نکردیم، چیکار کنیم؟جواب منم همیشه اینه که مگه بقیه میکنن؟
شما تو گوگل هم که کار کنید روی کل موتور جست و جو کار نمیکنید و به توسعه بخش کوچیکیش کمک میکنید، اما همون کار کوچیکی که انجام میدید رو میتونید درست توصیف کنید؟ آیا این قابلیت در شما هست که بتونید از این موقعیت برای ارائه توانمندی خودتون استفاده کنید؟
مثال میزنم، فردی به من رزومه داده که تخصصش فرانت هست. داخل رزومه نوشته بود ایجاد صفحه لاگین (به انگلیسی) و بعد گفت که خب من کار خاصی نکردم جز اینکه اون صفحه رو طراحی کنم.
بهش یادآوری کردم که برای اون صفحه نیاز داشته تا با apiها کار کنه، موارد امنیتی رو رعایت کنه و این صفحه تغییر بزرگی در یک سازمان محسوب میشه.
این موضوع نشون میده که شما نه تنها به کاری که کردید آشنا هستید و خوب درکش کردید، بلکه قدرت شما در توصیف مطالب فنی، و ارائه درست خودتون رو نشون میده.
در نتیجه، یادتون باشه که شاید تعداد کمی متخصص باشن که آپولو هوا کنن ولی ما دونپایهها هم که سوادمون نصف اوناست، شانس داریم. فقط باید جای درست خودمون رو نشون بدیم تا ازمون استفاده کنن.
اما یه دیدگاه دوم هم داریم. اونم اینه که شما اگر کار خاصی نکردید خب رزومهای هم ندارید که برای شرکتهای خارجی جذاب باشه.
این دیدگاه دوم گاهی اوقات درسته گاهی اوقات غلط. به این معنا که ممکنه شما برای شرکتی اقدام کنید که تواناییهای بسیار بالایی میخوان مثلا شرکت در پروژه خاص یا مدیریت و … اونوقت هست که دیدگاه دوم درسته.
اما در اکثر مواقع شرکتها براشون مهمه شما در culture و فرهنگ سازمانیشون بتونید جا بشید، پیشرفت کنید و به رشد سازمان کمک کنید. مسایل فنی همیشه درجه دو اولویت رو دارن.
بسیار کار بزرگ و خوبیه. جدا از اینکه برای خود شما رزومه خوبیه، کمک کردن به شبکه کاری خودمون، فوقالعادهترین بخش شغل ماست.
اما تو پروسه استخدام چقدر کمک میکنه؟ مهمترین بخش اینه که میشه به عنوان نمونه کد و کار ارائهاش کرد! اگر جایی contribute کرده باشید که در دسترس باشه و کارفرما هم حوصله داشته باشه میره و بررسی میکنه و در صورتی که خوب باشه خیلی امتیاز مثبتیه. علتش هم اینه که فرآیند پذیرفته شدن در جامعه متن باز و یا ریپازیتوریهای عمومی سختتر از کد نوشتن تو شرکتها است. در نتیجه کارتون قابل قبول بوده.
گاها اصلا در همین فرآیند شما یک لینک خوب با یه برنامه نویس دیگه تو یه شرکت خوب میزنید و موقعیت مناسبی رو براتون به وجود میاره.
خب این بخش مثبت ماجراست اما مشکل اینجاست که بعضی از رفقا تصور کردن که وقتی سابقه خاصی ندارن، اگر شروع کنن به این پروژهها کمک کردن خیلی تاثیرگذاره و سریع استخدام میشن! میتونه هم باشه!
اما نظر شخصیم این است که ما همیشه باید تعادل رو حفظ کنیم، تمام دنیا حول محور متن باز نیست، تمام دنیا هم حول محور شرکتهای بزرگ یا حتی کوچیک نیست. در ادامه، فردی که سابقه کم و در نتیجه تجربه کمتری داره چطوری میتونه مشارکت قابل توجهی به یک پروژه متن باز داشته باشه؟
با کار کردن در مجموعههای تجاری، ارتباط متفاوتی از کار کردن با آدمها درک میشه، همونطوری که با کار در محیطهای متن باز روابط دیگهای رو تجربه میکنید. پس مهم هست که تجربه هر دو رو داشته باشید. اما اگر اینطوری توصیف بشید: «تجربه اوپن سورس داره ولی تا حالا تو هیچ شرکتی کار نکرده!» (باز هم نظر شخصیمه و ممکنه غلط باشه) ممکنه که شرکتها و مجموعههای بزرگتر به خاطر ساختار متفاوت دنبال گزینههای دیگه برن.
بحث این موضوع خیلی طولانیه و قطعا نمونههای خاصی پیدا میشن که بگن نه من فقط با کار روی پروژههای متن باز مهاجرت کردم و کار گرفتم ( که خب نوش جونشون)، ولی کلیت رو سعی کردم به صورت خلاصه بگم. در نتیجه انتظارات خودتون رو با واقعیت مقایسه کنید.
اهمیت این موضوع واقعا کمه. دلیلش هم اینه که شرکتهای غربی اطلاعات چندانی در مورد شرکتهای ایرانی ندارن! در نتیجه چه اهمیتی داره کجا کار کرده باشید. مهم کاری هست که انجام دادید. جالبه بدونید که بعضی از ایرانیها اطلاعات غلط هم میدن، مثلا اگر خودشون در یک شرکت کار کردن، اون رو بزرگترین تو ایران معرفی میکنن در صورتی که معلوم نیست بر چه اساسی اینو گفتن. (توصیه من همیشه به صداقته)
اما اگر سوالتون این است که الان برم شرکت بزرگ کار کنم یا نرم شرکت بزرگ؟ این تو یه مقاله دیگه است جوابش.
به درد خودتون میخوره، مگر اینکه ازتون سوال بشه، آیا توانایی رهبری تیم رو دارید یا قبلا تجربه داشتید یا نه؟ ولی، اگر دنبال این هستید که بگید مدیر بودید پس صاف برید مدیر بشید، سخت در اشتباهید.
بذارید با هم صادق باشیم، تا حالا از خودتون پرسیدید چرا یه کشور مثل آلمان و هلند و یا انگلیس باید بیان و از کشوری با فرهنگ متفاوت، ساختار متفاوت، با شرکتهایی بسیار کم تجربهتر و زیر فشار تحریم نیرو انتخاب کنن؟ جوابش رو خودتون میدونید و در این مقاله هم بهش نمیپردازم.
پس مدیریت شما در این کشور، چندان کمکی به کشور مقصد نمیکنه جز تجربه رهبری افراد اما در بیشتر مواقع از شما سوال میکنن که چرا میخواید step down کنید؟ میپرسن که بدونن چطوری میتونن همون انگیزه رو در شما ایجاد کنن و بعد از رسیدن به اهداف اقتصادیتون که به راحتی بعد از یکسال به دست میاد، شرکت رو برای موقعیت بهتری رها نمیکنید.
در کل نسبت به موضوع مدیریت کمی با دید متفاوت نگاه کنید. قطعا همه موضوع این دو پاراگراف نیست اما فکر میکنم فهمیدید چی میگم!
شما همیشه میتونید صبر کنید برای اینکه بهترین رزومه و خفنترین کارها رو انجام بدید، اما کی قراره تعیین کنه که شما برای شرکت مقصد مناسب هستید یا نه؟ خودتون؟ من؟ پدرتون؟ قطعا شرکت مقصد تنها منبعی هست که به شما اعلام میکنه که برای شغل مورد نظر مناسب هستید یا نه . پس بهترین کار اینه که بهترین چیزی که در لحظه هستید رو روی کاغذ بیارید، خودتون رو آماده کنید و شانستون رو امتحان کنید. بعضی از بچهها بعد از مهاجرت گفتن. که ما ۱۰۰ تا شرکت رو امتحان میکردیم! هرچند عقیده دارم که شما قاعدتا باید با ۵ تا شرکت مصاحبه کنید و نهایتا موفق بشید اما حالا که اینقدر شرکت هست که میتونید امتحان کنید، چرا وقت رو تلف میکنید؟ رزومتون رو بفرستید براشون. این هم مجانیه هم تجربه است و هم اینکه خودتون بعد از مدتی متوجه میشید که دقیقا کجای کار رو درست یا اشتباه میرید. هیچ کس نمیتونه تعیین کنه که شما مناسب هستید یا نه!
واقعا وقتی ۲۷ سالت شده چه اهمیتی داره که تحصیلات مهمه یا نه؟ میخوای بری ۴ سال درس بخونی دوباره بیای؟ اینقدر وقت اضافه داری تو زندگیت؟ سنت رو میتونی کم بکنی؟ میتونی بری یه ماه تو شرکت بزرگ کار کنی و بگی من تجربه کار تو شرکت بزرگ کار کردم؟ نه!
پس وقت رو الکی تلف نکن، اگر درصدی خودت رو qualify میدونی و تصور میکنی که میتونی، خب شروع کن!
این مطلب اولین بار در وبلاگ شخصیم به آدرس https://jimmyheller.com منتشر شده است.