دانشگاه هاروارد هر سال از بین ۳۷،۰۰۰ متقاضی خود تنها به ۵.۳ درصد آنها پذیرش میدهد. این دانشگاه به غیر از نمره، برای دستاوردهای افراد هم اهمیت زیادی قایل است و پذیرش افراد در این دانشگاه بسیار سخت است. اما چه کاری در دنیا وجود دارد که سخت تر از گرفتن پذیرش از هاروارد است؟ ما به شما می گوییم.
همانطور که گفتیم هاروارد برای پذیرش معیارهای بسیار سختی دارد. موفقیتهایی مانند پشت سر گذاشتن دورانهای بحرانی مثل بیخانمان بودن، نداشتن درآمد یا شروع یک کسب و کار شخصی با سرمایهی بسیار اندک، از جمله کارهایی هستند که در نظر مسوولان این دانشگاه ارزش ویژهای دارد. ولی جالب است بدانید که انجام برخی کارها و بهدست آوردن بعضی شغلها و ماندن در آنها حتی سخت تر از گرفتن پذیرش از هاروارد است.
البته نمیتوان اینها را عینا با هم مقایسه کرد. آمار و اطلاعاتی که در این دستهبندی جا گرفتهاند، بر اساس تعداد متقاضیان و تعداد پذیرفتهشدگان هستند. پیداست که پدیدههایی مانند بیکاری، جمعیت و مزایایی که آن شرکتها در اختیار کارمندانشان قرار میدهند، در این آمار تاثیرگذار است. در اینجا تعدادی از این کارها که سخت تر از گرفتن پذیرش از هاروارد است را معرفی میکنیم.
در ادامه ۱۵ کار که سخت تر از گرفتن پذیرش از هاروارد هستند آمده است:
فروشگاه والمارت در سال ۲۰۱۳ در واشینگتن دی.سی بنا شد و ۲۳،۰۰۰ نفر فرم تقاضای کار در آنجا را پر کردند. ولی فقط ۶۰۰ نفر پذیرفته شدند؛ این یعنی ۲.۶ درصد از کل متقاضیان و سختگیری دو برابر نسبت به هاروارد. هر دانشجوی هاروارد سالانه درآمدی شش رقمی دارد، در حالی که دستمزد بعضی از کارمندان والمارت سالی ۲۵،۰۰۰ دلار است.
آغاز یک کسب و کار در این منطقه بینهایت سخت است. با این حال استخدام شدن در شرکتی که در این خیابان معروف واقع شده تقریبا غیر ممکن است. «کن گریفین» (Ken Griffin) که موسس یک شرکت در وال استریت و استاد هاروارد است، بیان کرد در یک مورد دیده شده که از بین ۱۰،۰۰۰ مصاحبهی شغلی که در این منطقه انجام شد، تنها ۳۰۰ نفر برای استخدام پذیرفته شدند؛ یعنی ۳ درصدشان.
فیسبوک به طور میانگین هر پست را از بین ۱۵۰۰ پست دیگر انتخاب میکند و روی صفحهی اصلی (Homa page) افراد قرار میدهد. فیسبوک از یک الگوریتم خاصی استفاده میکند که بر مبنای محبوبیت و مرتبط بودن موضوعات با هم انجام میشود. در این بین هر پست ۳.۳ درصد شانس این را دارد تا در میان ۵۰ پست اول قرار بگیرد. توصیه میکنیم به پستهایی که فقط متن یا لینک هستند اکتفا نکنید و عکسهای خوب و متعددی هم آپلود کنید.
«رویای امریکایی» یعنی خوب زیستن در بهترین حالت مادی و دنیایی آن. وقتی یک فرد با درآمد ناچیز و سطح اجتماعی خیلی پایین، به ثروت و رفاه فوقالعاده میرسد، میگویند که در رویای امریکایی زندگی میکند.
اما حقیقتا در خیلی از شهرهای امریکا رسیدن از سطح کمدرآمد جامعه به طبقهی افراد ثروتمند و مرفه کار خیلی سختی است. آمار گردآوری شده از افرادی که در خانوادههای خیلی فقیر به دنیا آمده بودند ولی به آدمهای ثروتمند و قدرتمندی تبدیل شدند، نشان میدهد که در بسیاری از شهرهای امریکا احتمال این اتفاق زیر ۵ درصد بوده است.
مجلهی «فورچون» در سال ۲۰۱۴ «گلدمن ساکس» (Goldman Sachs) را به عنوان یکی از صد محل کار برتر دنیا معرفی کرد. گلدمن ساکس یک شرکت سرمایهگذاری و بانکداری بینالمللی است. در سال ۲۰۱۳ حدود ۴۳،۰۰۰ متقاضی برای کار به عنوان تحلیلگر در شرکت «گلدمن ساکس» (Goldman Sachs) فرم تقاضای کار فرستادند و ۱۹۰۰ نفر پذیرفته شدند؛ یعنی ۴.۴ درصد. گفته میشود که حقوق کارمندان این شرکت بسیار بالا است و یک تحلیلگر سالانه ۷۰،۰۰۰ دلار درآمد دارد.
محافظت از رییسجمهوری امریکا کاری نیست که به هر بادیگاردی سپرده شود. مسوولیتهای این شخص، البته کاملا مخفی است ولی باید هفت روز هفته و ۲۴ ساعته در کنار رییسجمهوری و خانوادهی او باشد. تقریبا مقامات رسمی دولتی ارشد از چنین محافظتی برخوردار هستند؛ به طوری که معاون اول رییسجمهوری و خانوادهاش حتی پس از اتمام دورهی کاری نیز تحت محافظت ۲۴ ساعته قرار دارند. سایت Bloomberg اعلام کرد که در سال ۲۰۱۱ از بین ۱۵۶۰۰ متقاضی کار به عنوان محافظ امنیتی رییسجمهوری امریکا کمتر از یک درصد قبول شدند.
مایکل لی از شرکت (Foursquare) در سال ۲۰۱۴ استارتاپ دیگری را آغاز و The Data Incubator را تاسیس کرد. این مکان را میتوان یک کمپ اطلاعات برای دانشمندان data scientist قلمداد کرد.
بسیاری از افرادی که در زمینهی مرتبط با کار این شرکت مدرک دکترا دارند هم قادر نیستند بدون گذراندن دورهی مهارتآموزی، در آنجا دوام بیاورند. بیش از ۱۰۰۰ نفر از بیش از ۸۰ دانشگاه مختلف برای کار در این شرکت فرم تقاضا پر کردهاند و اگرچه هنوز کارمندان انتخاب نشدهاند ولی مایکل لی اعلام کرده که این تعداد کمتر از ۵.۸ درصد خواهد بود.
تحصیل در یک دبیرستان عالی برای نیویورکیها خیلی مهم است. برخی دبیرستانهای معروف و معتبر این شهر ضوابط بسیار سختی در پذیرش دانشآموزان خود دارند، به طوری که مجلهی Brooklyn Magazine اعلام کرده که این ضوابط در برخی دبیرستانها از قانون ورود به هاروارد هم سختتر است.
در شهریور ۲۰۱۴۴ تعداد ۱۶۶۷۵ دانشآموز برای ورود به دبیرستان Brooklyn Latin School درخواست دادند و وزارت آموزش نیویورک اعلام کرد که فقط ۳ درصد این افراد پذیرفته و ثبت نام شدند. دبیرستان High School of American Studies در شهر برانکس و دبیرستان Queens در یورک کالج هم، هرکدام ۹۹ درصد از کسانی که خواهان تحصیل در این مراکز بودند را رد صلاحیت کردند.
زمانهایی بوده که استخدام در مکدونالد حتی از ورود به هاروارد هم سختتر بود. بیشک بحرانهای مالی، بیکاری و نداشتن شغل هم در شمار بالای این تقاضاها دخیل بودند. این رستوران زنجیرهای در سال ۲۰۱۱ برای ۵۰،۰۰۰ شغل اعلام پذیرش کرد و ۲۴ درصد بیشتر از آن را استخدام کرد؛ آن سال از بین ۱ میلیون متقاضی ۶۲،۰۰۰ نفر (۶.۲ درصد) در شعبههای مختلف مکدونالد استخدام شدند. هاروارد در سال ۲۰۱۱ تعداد ۷ درصد متقاضیان تحصیل در این دانشگاه را پذیرفت.
شعبهی «آپر وست ساید» (Upper West Side) از فروشگاه اپل در سال ۲۰۰۹ افتتاح شد. از بین ۱۰،۰۰۰ متقاضی فقط ۲۰۰ نفر در آنجا استخدام شدند: ۲ درصد از کل. شاید هاروارد نابغهپرور باشد اما گویا اپل یک مجموعهی کاملتری از نوابغ را گرد آورده است.
گرفتن گرین کارت آمریکا سخت تر از گرفتن پذیرش از هاروارد است. هر سال ۱۵ میلیون نفر برای گرفتن گرین کارت امریکا ثبت نام میکنند ولی از بین این تعداد تنها برای ۵۰،۰۰۰ نفر گرین کارت صادر میشود و این یعنی کمتر از ۲ درصد کسانی که تقاضا داده بودند، موفق میشوند.
طبق گزارش سایت Bloomberg، در حالی که هاروارد هر سال ۵.۹ درصد متقاضاناش را میپذیرد، دانشکدهی مدیریت هند در سال ۲۰۱۳ حتی ۱ درصد هم پذیرش نداشته. این دانشکده که در احمدآباد واقع شده، ۱۷۳،۸۶۶ فرم تقاضای تحصیل برای دورهی ۲۰۱۲-۲۰۱۴ دریافت کرد. به دلیل جمعیت زیاد هند، طبیعتا تعداد متقاضیها هم بسیار زیاد است. به همین دلیل دانشکده حساسیت زیادی به خرج میدهد.
شانس استخدام در این پست کمتر از ۱ درصد است. این خط هوایی که دومین شرکت بزرگ حملونقل در دنیا است، در سال ۲۰۱۰ حدود ۱۰۰،۰۰۰ فرم تقاضا برای کار در ۱۰۰۰ پست خالی خود دریافت کرد و در سال ۲۰۱۳ برای ۴۰۰ پست خالی ۴۴،۰۰۰ فرم تقاضا.
وای کامبی نیتور(y combinator) یک برنامهی استارتاپ انحصاری است (چیزی شبیه به یک مدرسهی استارتاپ) که توسط پل گراهام بنیانگذاری شده است. این مدرسه در عین حال که بسیار در انتخاب دانشجویاناش سختگیر است و ۳ تا ۵ درصد متقاضیان را پذیرش میکند، ولی ۱۰ درصد فارغالتحصیلاناش طی چند سال آینده در کسب و کار استارتاپ خود موفق میشوند. با این حساب، در نهایت تنها ۰.۴ درصد شرکتهای استارتاپ در کار خود موفق میشوند. شاید برای همین است که میگویند: “باهوشترین کارآفرینها هم همیشه یک نقشهی پشتیبان (backup plan) دارند.”
کار در گوگل سخت تر از گرفتن پذیرش از هاروارد است. گوگل هر سال حدود ۱ میلیون فرم تقاضای کار از نقاط مختلف دنیا دریافت میکند که از این تعداد بین ۱۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر استخدام میشوند؛ در بهترین حالت، یعنی ۰.۴ درصد از کل این افراد میتوانند به استخدام شرکت دربیایند. هریک از این افراد پس از چند مصاحبهی ویدیویی، دو یا سه مصاحبهی تلفنی و چهار یا پنج مصاحبهی حضوری پذیرفته میشوند؛ بماند که باید رزومهی شغلی درخشانی هم در سابقهی خود داشته باشند.
منبع :مجله دیجی کالا